خاکستری های عرصه سیاست در کرمانشاه

 

 

 

 
ابراهیم فتاحی - خاكستري نشانه‌ي ابهام و رنگ ابر و مه است و گاه آن چه را كه نمايان است پنهان مي‌كند. در جنگ جهاني دوم براي توصيف زير پا گذاشتن قوانين جيره‌بندي از اصطلاح « بازار خاكستري » استفاده مي‌شد. (1)

عرصه سیاست در مملکت ما روزی محل حضور شخصیت هایی بوده است که همه چیز خود را برای رهایی مردم از زیر بار ظلم و ستم و ایجاد جامعه ای اید آل فدا نمودند. این شخصیت ها اخلاق را مبنای سیاست ورزی قرار داده و تحت هیچ شرایطی از این معیار عدول ننمودند و شفافیت و صراحت وبیان حقایق را سر لوحه ی کار سیاسی خود قرار داده بودند. جز به تحقق عدالت و بیان واقعیت ها نمی اندیشیدند و به مصداق فرموده علی .ع . پای به عرصه سیاست نگذاشته بودند مگر برای اینکه روی گردانندگان از حق را سرجایشان بگذارند و سرکشان نا باور را متنبه سازند.(2)

وقتی که اخلاق مبنای سیاست ورزی باشد ان گاه است که علی معاویه را به عنوان حاکم یکی از ولایات تحت حکومت خودتحمل نمی نماید و علی رغم توصیه های بسیاری که به او می شود که : ابتدای حکومت است و برای این که فارغ از درگیری بتوانید بر نابسامانی ها غلبه نمایید با معاویه  مداراکن و پس از تثبیت موقعیت اورا عزل نما،لحظه ای در برکناریش درنگ نمی نماید و حاضر به باج دادن نمی شود چرا ؟ نیک می داند اگر چنین شود معیار های اخلاقی را در پای بت مصلحت قربانی نموده است . آن گونه که امروز باح دادن و باجگیری شیوه ی رایج اداره جامعه شده است !!

اگر سیاست درو غگویی و حقه بازی و شالاتان بازی باشد آنگاه علی تحت هیچ شرایطی وارد چنین صحنه ای نمی شود زیرا روش سیاسی او باید سرمشق نسل های آینده باشد .بودند کسانی كه امام را متهم به بي سياستي مي كردند و معاويه را به عنوان سياستمدار مي ستودند و امام در اين خصوص دردمندانه مي فرمايد:«وَ اللهِ مَا مُعَاوِيَهٌ بِاَدْهَي مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَهُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ اَدْهَي النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَهٍ فُجَرِهٌ.
وَ كُلُّ فُجَرَهٍ كُفَرَهٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيامَهِ وَ اللهِ مَا اُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَهِ وَ لَا اُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَهِ» (3)

بخدا قسم. معاويه از من زيرك تر و سياستمدار تر نيست. ولي او حيله باز و فاجر است و اگر از حيله گري و مكاري نفرت نداشتم از زيرك ترين مردم بودم. ولي هر مكر و غدري همراه با فسق و فجور است و فسق و فجور هم كفر را همراه خود دارد، و هر خائن و مكاري روز قيامت همراه خود پرچم و نشاني دارد كه با آن شناخته مي شود. قسم بخدا كه مكارها نمي توانند مرا غافلگير كنند و فريب بدهند و قدرتمندان نمي توانند مرا تحت فشار و در حال ضعف قرار دهند.
در اين جمله امام پايبندي به اصول دين را مانع از روي آوردن به حيله گري و سياست بازي به معناي معروف و متداول روز مي داند. حيله گري و غداري و فريبكاري را گناه و فسق و آن را ملازم با كفر و مايه ي رسوائي در قيامت مي شناسد.

در عين حال اخطار مي كند كه: طرق حيله بازيهاي سياست كاران بي اصول محكوم است، و لذا مرعوب و مقهور آنان نخواهد شد.

اینک عرصه سیاست در استان ما از جانب بعضی ها به میدانی برای رذالت ها ،دروغگویی ها ، حیله ها ، نیرنگ ها ، حقه بازی ها و باج گیری و باج دادن ها مبدل گشته و نام آن را تدبیروسیاست ورزی می گذارند،در حالی که این شیوه ،سیاست بازی است و هیچ قواعد انسانیی آن را به رسمیت نمی شناسد!! این گونه است که شیادانی در لباس فعالیت سیاسی برای به دست آوردن نامی و نانی با عربده کشی همه ی فضائل انسانی را که پیامبران برای تحقق و تکمیل آن ها بر انگیخته شده بودند زیر پا گذاشته (4) حق را با باطل درمی آمیزند و اسم سیاست ورزی بر آن می گذارند(5) . جالب است افرادی دیگر که دل در گرو سیاست دارند آگاهانه یا نا آگاهانه و یا به خاطر مخالفت با رقبای سیاسی خویش در انتهای صفی هستند که  این شیادان عربده کش دراول آن قرار دارند!!

کسان دیگری که از صنف عربده کش های شیاد و باج گیر نیستند به گونه ای دیگر در عرصه سیاست ظاهر می شوند . اینان خاکستری های عرصه سیاست می باشند . در ابهام سخن می گویند و هر آنچه که آشکار است پنهان می نمایند . می خواهند صلح کل باشند و کدخدا منشی را شیوه ی خویش می سازند . اگر اتفاقی بیفتد بدون اطلاع از موضوع و این که اصل قضیه چه بوده است افاضه فیض می نمایند و می گویند : هر دو طرف اشتباه نموده اند ، موضوع را کش ندهید . یا به تئوری پردازی مبادرت می نمایند و در قالب اظهار نظر های علمی آن گونه که نه سیخ بسوزد و نه کباب سخن می گویند ،که آری آفت توسعه سیاسی نزاع ها ی سیاسی افراد می باشد ، بدون اینکه حق و حقیقت را بیان نموده و از حق دفاع کرده و عمل باطل را تبیین و نزاع سیاسی را تحلیل نمایند تا حقیقت امر مشخص شود و هر کسی از تجلیلشان به نفع خویش بهره برداری ننماید وگرنه آب یه آسیای معامله گرانی که لباس سیاسی پوشیده اند می ریزند .

افراد دیگری هستند که قلم را به دست گرفته و در نشریات حق و باطل را به هم در می آمیزند و به همه می تازند .اینان به دنبال کسب نامی در جوانی هستند و به قول فردوسی :

چنین تند و تیز با گرز سام آمده

جوان است و جویای نام آمده

برای این تیپ افراد که معمو لاً جوان هم هستند و در پی نامی قلم می چرخانند، واقعیت و حقیقت برایشان اهمیتی ندارد فقط بشنوند که : به به چه خوب نوشتید و سر دبیر نشریه هم با افتخار بگوید : همه را مالاندیم . آیا صاحبان این قلم ها به سوگند خداوند به قلم و آنچه که می نویسداندیشیده اند ؟ می فهمند که چرا خداوند به قلم سوگند یاد کرده است؟(6) . سوگند خداوند به قلم به خاطر نقشی است که این ابزار در تنویر افکار عمومی و بیان حقایق دارد . قطعاٌ قلم هایی که حقایق را در محاق ابهام فرو برده و حق را با باطل در می آمیزند نه تنها مشمول سوگند الهی نمی شوند بلکه به رسالت الهی قلم خیانت ورزیده و آن را در خدمت امیال و هوی و هوس خویش قرار داده اند . این گونه افراد غافل اند از اینکه اگر خاکستری بودن در میدان سیاست درست بود وچنین شیوه ای به سود جامعه بود باید رهبران و انبیاء الهی بیش از همه به آن عمل می نمودند. با بلعم با عورا ها و ابوسفیان ها و معاویه ها و یزید ها در نمی افتادند .

وجود این افراد خاکستری خاص زمان مانیست در طول تاریخ رویارویی جریان حق و باطل در هر عصری و نسلی بوده اند.

امروز صحنه سیاست بیش از همه از جانب افراد خاکستری مورد تهدید قرار می گیرد و رفتار و کردار و روش ابهام آمیز این ها موجب آلودگی فضای سیاسی و سر گردانی افرادی می گردد که آگاهی جندانی از قواعد سیاسی ندارند.

اینان باید بدانند اگر در تبیین واقعیت های عرصه سیاسی شفاف عمل نکنند و روشن و با صراحت اظهار نظر ننمایند هرکجا هستند باشند ،درصف معامله گران در لباس سیاسی یاگذارندن و قت خویش به خیال اینکه به جامعه کمک می کنند.

 

1 – هر رنگ نماد چیست ؟ گروه تحریریه پرداد ، روانشناسی رنگ ها ، منیره دانایی.

2 – ولکنی اضرب بالمقبل الی الحق المدبر عنه ف و بالسامع المطیع العاصی المریب ابدا .

3 –  نهج البلاغه، خ 198.

4 – انی بعثت لاتمم المکارم الاخلاق . من برای تکمیل نمودن مکارم اخلاق بر انگیخته شدم .پیامبر اسلام

 5– لم تلبسون الحق بالباطل و تکتمون الحق وانتم تعلمون ، قرآن کریم ، سوره آل عمران ، آیه 71

 

6- ن والقلم وما یسترون .سوگند به قلم و آن چه می نویسد . سوره قلم ، آیه 1

 

 

 

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی