حیات غرب - عليرضا الياسي - اعتدالگرايان واصلاح طلبان استان در روزها و ماههاي گذشته تجربه اي ديگر از كنشي عمومي را در خصوص پيشنهاد انتخاب حاج جعفر همتي براي معاونت سياسي استانداري از سر گذراندند .جداي از همه مسائل اتفاق افتاده كه اميد است باعث افزايش عقلانيت و اميد و منطق در بين همه گروههاي سياسي باشد و باذكر اين نكته كه شخصيت حاج جعفر همتي براي همه مردم كرمانشاه از همه طبقات آنقدر روشن و شفاف و بزرگ هست كه نيازي به گفته اين حقير نيست و از سويي مشخص و روشن است كه حضور ايشان در معاونت مربوطه و يا جايگاه بالاتر آرزوي بسياري از اعتدالگرايان و اصلاح طلبان استان مي باشد و از آنجائيكه حاج جعفر همتي به عنوان فردي مصلح و وزين در ميان جامعه مطرح مي باشد و همه احزاب و گروههاي اعتدالگرا و اصلاح طلب در واقع ايشان را نوعي پدر معنوي خويش دراستان مي پندارند و اي بسا حضور ايشان در ساختار سياسي استان چه نعمتها و فرصت ها را كه نصيب جريان اعتدالگرا نمي كرد‘ ليكن نگارنده آرزو داشت شخصيت ها‘ احزاب و گروهها از زاويه اي ديگر به مسئله بنگرند و نوعي آسيب شناسي در اين حوزه را به بحث بگذارند به اين معنا كه اگرمعتقد به عمل عقلاني همراه با شرايط وضعيت موجود هستيم اي كاش اين مباحث ( انتصابات) فرصتي باشد تا نخبگان و احزاب و شخصيتها به عملكرد خويش و يا شناخت آسيب ها و مشكلات بپردازند . به شكلي ديگر تحليل نمايند و آناني را كه در عمل متاسفانه پايبند به برنامه ها وتفكر دولت اعتدال نبوده اند را با تحليل كاركردشان بشناسند و از تكرار آن جلوگيري نمايند .
آرزو داشتم دبيران احزاب و بزرگان تشكلها و نهادها به جاي نوعي نامه نگار يهاي تكراي و فرصت سوزانه كه نه تنها باري براي افزودن آگاهي جوانان ندارد بلكه شايد فرصت كينه و دشمني را بيفزايد و ما را از خودمان دور سازد همه با تحليلي واقعي به اين امر مي پرداختند كه چكار كنيم تا فرصت انتصابات و حضور افراد در همه رده هاي مديريتي به شكلي باشد تا بيشترين بهره و سود را نصيب دولت و مردم نمايد ؟ چگونه ؟مشخص است اين كار مي تواند با تعمق و تفكر و تحليل عملكردي حوزه كاري مديران موجود به سرانجام برسد زيرا از انجائيكه احزاب و گروههاي قانوني سياسي وغير سياسي به عنوان پل ارتباطي مردم و دولت هستند بي شك اگر نظارت احزاب هميشگي و اصولي و نظام مند باشد مي توان اميدوار بود كه مديران و مسئولان در اجراي برنامه ها ي عمراني ‘ اقتصادي‘ اجتماعي و فرهنگي و عميق تر و بايسته تر و برنامه اي تر اقدام نمايند . درست است كه يكي از وظايف احزاب تعيين مصداقهاي مديران در همه ساختارهاست اما يادمان باشد كه نظارت بر عملكرد اينان هم يكي از وظايف احزاب مي باشد كه متاسفانه در حال حاظر وجود ندارد و هيچ نگاه نظارتي مردم بر عملكرد و كاركرد مديران هم جايش خالي است .نگارنده دربسياري از مسائل عمراني با قاطعيت مي تواند مثالهايي راذكر كند كه عدم نظارت احزاب يك پروژه را با شكست و يا با بي بهره براي مردم آشكار ساخته است البته درست است كه مردم در شكلهايي ديگر همچون شوراي شهر و روستا نظارت خودشان را اعمال مي نمايند اما يادمان باشد كه نوع نظارت تخصصي احزاب و گروههاي مدني كه از حضور نخبگان دانشگاهي مي تواند سرشار باشد با نوع نظارت شوراي شهر از زمين تا آسمان فرق دارد وبه قول ديگر: اين كجا و آن كجا ؟ بي شك اين نظارت كه شكل و ساختاري بهتر و تخصصي تردارد و داراي اهرم هاي فشار قانوني تر است از آن نظارت عضو شوراي شهر كه همه در طول مدت شوراها با شكل و كاركرد و اعمالشان آگاه هستيم تفاوت آشكاري دارد و مي تواند در صورت شكل گيري نه تنها كمك حال مديران باشد بلكه آن زمان ديگر مدير كم كار و پركار را مردم بهتر تشخيص مي دهند ‘ نگارنده به جرات بيان ميدارد كه اجراي اين نظارت با سازو كار مشخص در حوزه هاي وسيع عمراني از جمله مثلا مسائل شهري كه مبتلا به همه مردم يك شهر هست پارامتري است كه مدير خوب از بد را به سادگي مي توان از هم تشخيص داد و به اطلاع مردم بادلايل مشخص رساند زيرا خوشبختانه در مشكلات و مسائل زندگي شهري ما با نوعي كميت نگاري مواجهه هستيم و همه برنامه هاي عمراني بالادستي همچون برنامه 5ساله توسعه ‘ برنامه توسعه شهر‘ استراتژي ها و اهداف روند توسعه كالبدي و سلسله مراتبي شهر همه و همه موجود و در دسترس مي باشد و ميتوان با تشكيل كارگروههايي تخصصي از همه تحصيلات دانشگاهي مرتبط و غيره اين نظارت را به سامان رساند و از سويي ديگر كمك حال دولت نيز بود . اينجا كار جدي است و مشخص ‘ديگر نمي توان با كلي گويي و حرف مشكلات را سر هم بندي كرد و پي كارخودمان برويم .
از سوي ديگر نگاهي به تبار شناسي حضور نخبگان در همه ساختارهاي سياسي ‘اقتصادي ‘اجتماعي و فرهنگي ايران گوياي اين واقعيت مي باشد كه متاسفانه به علت هاي مختلف از جمله ديرپايي و ديرينگي ساختارهاي قومي –قبيله اي متصلب ‘ عقب نگه داشته شدن از قافله توسعه و پيشرفت ‘ عدم خودباوري و تكيه به خود ‘ بيماري كهنه اجتماعي دربافت جوامع و نهايتا بسياري ديگر از عوامل همه و همه دست به دست هم داده اند تا نخبگان دراكثريت عرصه هاي اجتماعي نتوانند موفق باشند و در كليت ( تاريخي) نيز علي رغم همراهي و همگامي ياران و همفكران نتوانسته ا ند واجد تفكر اصلاحي باشند و به نيمه نرسيده از پاي افتاده اند .اينجا بايداز خود بپرسيم كه چه عاملي مسبب اين واقعيت تلخ تاريخي است ؟ چرا هميشه و همه جا علي رغم خواست و اراده شان‘ نخبگان توانايي حضور و فعليت بخشيدن به انديشه ها و تفكراتشان را نداشته اند ؟ سلسله پرسشها را مي توان ادامه داد ليكن اي كاش مي شد از تجربيات گذشته درس آموخت درسي واقعي و كاركردي به دور از هرگونه شعار و سطحي نگري و خام انديشي ؟ اينكه هميشه براي عزل و نصب ها برخي تنگانها و محدوديت ها را ذكر كرد نمي توان ونبايد مسئوليت خودمان را فراموش كنيم و به نظر مي رسد لازم است همراهان و همگامان دولت به دور از هرگونه هياهو در فضاي آرام دست به نقادي عملكرد و كاركرد خودبزنند آنگاه است كه با آشكارگي دلايل و نقصانها كه در درون خودمان هستند مي توانيم از فرصت سوز يها و نخبه كشي ها در شكل حداقلي ‘دست برداريم . نگارنده عميقا به همه تنگناهاي رنگارنگي كه حضور نخبگان تفكر اعتدالي را در صدر مسئوليتها بي اثر مي نمايند آگاه هست و مي داند كه وراي برخي اهرم هاي فشار خارجي مثل نمايندگان محترم استان ‘ از سوي ديگر متاسفانه عملكرد برخي چسبيده ها به تفكر اعتدالي با نوعي فرصت طلبي و فرصت سوزي همراه است بدين معنا كه عملكرد و كاركرد اينان در اين بستر با نوعي تجديد نظر طلبي در افكار گذشته خويش از يكسو و اپورتونيسم كاركردي از سوي ديگر همراه مي باشد .
در پايان بدانيم و آگاه باشيم آيندگان بي بروبرگرد بر اعمال و رفتار و كردار همه ما به قضاوت خواهند نشست همچنان كه ما امروزه بر همه اعمال و رفتار و كردار گذشتگان حرف داريم و آرزوهاي خويش را در كنش هاي آن روزگاران رديف و تعريف مي نماييم . بينديشيم آنچه كه قطعا عقلاني و بايسته است انجام دهيم وگرنه اگر براي خوشايند عده اي امروز نوعي عمل كنيم و فردا به نوعي ديگر بي شك با باد عهد ديرينه بسته ايم ‘ عهدي كه همانند پايه آن يعني باد سست بنياد است و زودگذر.
سخن اصلي اين است حالا كه متاسفانه روند حضور همفكران و همراهان واقعي يك تفكر قانوني كه مورد وثوق مردم در انتخابات قرار گرفته اند و قاعدتا بايد به عنوان همراه و همگام دولت باشند به اما و اگر ها‘ فرصت سوزي ها ‘اپورتونيسم گرايي ها و برخي تجديد نظر طلبي ها همراه است ‘ حداقل از خودزني و عدم حمايت و استفاده از ظرفيت هاي مناسب موجود و غيره دست برداريم .
در پايان جمله اي از رمان برادران كارامازوف نوشته فئودور داستايوفسكي افتادم آنجا كه آلكسي به ايوان مي گفت:
آلكسي: چرا نبايد من و تو خوب باشيم؟
ايوان: سخت نگير آلكسي خوبي در درون همه ما هست!
آلكسي :اما‘ اما من حس مي كنم از روزي كه تورا ديدم بهتر شده ام يعني‘ يعني دنيا برايم تازگي پيدا كرده است ‘ديگر خودم نيستم‘ ايوان .
ايوان: تو از اولش هم خوب بودي اما خودت نمي دانستي .فقط سعي كن خوبي را در چشمانت داشته باشي !