تبعات و دلایل تداوم وضعیت انقلابی در کشور


حیات غرب - یک تحلیل گر مسائل سیاسی گفت: «اینکه بخواهیم وضعیت انقلابی را مداوم حفظ کنیم و بحران‌های درون را با این مفهوم دنبال کنیم باید بگویم نوعی استفاده از پتک به عنوان یک ابزار برای حل همه مسائل خواهد بود. بدین معنا که ما در حل همه بحران‌ها صرفا با تاکید بر انقلاب و وضعیت انقلابی سعی می‌کنیم توانایی عدم حل بحران‌ها به گونه‌ای به ضد انقلاب نسبت بدهیم. در نهایت این ضعف در درون نهادینه و می‌تواند به انفجار بی‌ثباتی منجر شود.»

 

تبعات و دلایل تداوم وضعیت انقلابی در کشور

 

به گزارش فرارو؛ اخیرا همایشی تحت عنوان «اصلاحات؛ امتداد انقلاب» برگزار شد که سعید حجاریان تئوریسین جریان اصلاح طلب از سخنرانان این مراسم بود وی در صحبت‌های خود به نکات قابل توجهی اشاره کرد. یکی از این مباحث ادامه وضعیت انقلابی در کشور طی 40 سال گذشته بود.

حجاریان گفت: «از همان فردای پیروزی انقلاب اسلامی، عده‌ای به‌شدت با نهادینه شدن انقلاب مخالفت کردند و از «انقلاب مستمر» سخن به میان آوردند چراکه معتقد بودند بوروکراتیزه شدن انقلاب قاتل آن است و بر همین مبنا نتیجه گرفتند دائماً باید نیرو‌ها و کادر‌های انقلاب را تغییر داد و نیرو‌های جوان‌تر را که روحیه انقلابی‌تری دارند، به سیستم وارد کرد.

وی ادامه داد: گروهی هم به دنبال «انقلاب در انقلاب» بودند. مثلاً انقلاب فرهنگی را به جریان انداختند تا بتوانند از آن طریق به پاکسازی دستگاه علمی کشور مبادرت ورزند و مانع شوند سیستم ایدئولوژیک غربی خود را در ایران اسلامی بازتولید کند. او تاکید کرد: «به گمان من پس از پیروزی انقلاب وظیفه اصلی نیرو‌های سیاسی، اصلاح بود که باید بلافاصله شروع می‌شد چرا که مردم را نمی‌توان دائماً در التهاب و شرایط انقلاب نگه داشت. به تعبیر دیگر می‌توان همه مردم را برای مدتی بسیج کرد و هم می‌توان تعدادی از مردم را برای همیشه بسیج کرد، ولی نمی‌توان همه مردم را همیشه در حالت آماده‌باش نگه داشت.

به عقیده حجاریان چند عامل باعث شد تا حدودی شعار‌های بسیج‌کننده‌ای مانند «انقلاب در انقلاب» و «انقلاب مستمر» دوام بیاورد، کشور در حالت اورژانسی و استثنایی باقی بماند و در نتیجه مشی اصلاح‌طلبانه تعلیق شود. مجموعه این صحبت‌ها یا مشابه آن‌ها پیش‌تر هم از سوی برخی دیگر از چهره‌های اصلاح طلب مطرح شده بود و آن‌ها هم با نگه داشتن کشور در وضعیت انقلابی مخالفت خود را اعلام کرده بودند. اما دیدگاه حاکم بر این نظریه که کشور باید در چنین شرایطی باقی بماند از کجا آمده و چه تبعاتی دارد؟

در همین خصوص مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسائل سیاسی طی گفت‌وگو با فرارو به بررسی این مسئله پرداخت و گفت: «ساختار‌ها انقلابی از دوره‌های مختلفی برخوردار است. دوره کار کردگرایان، دوره لیبرال‌ها، دوره رادیکال‌ها (درگیری درون جناحی انقلابیون) و دوره چهارم دوره ترمیدور. من خود در تئوری پیروزی تا پیروزی انقلاب‌ها که در دهه ۸۰ مطرحش کردم، بر این باورم که انقلاب‌ها در اوج انفجار انقلابی تا به ثمر رسیدن، حدفاصل دو پیروزی را طی می‌کنند. یکی پیروزی واقعی که در زمانی تجلی پیدا می‌کنند که انقلابیون می‌توانند رژیم‌های سیاسی حاکم را فرو بریزند و رژیم جدید سیاسی، استقرار بخشند.»

وی ادامه داد: «استقرار رژیم نوبنیاد در پرتو حرکتی، پیروزی واقعی را در آغوش انقلابیون فرو می‌برد. اما نمی‌توان حقیقت پیروزی را نشان دهد. زمانی حقیقت پیروزی برای انقلابیون روشن می‌شود که دوره انفجار انقلابی تمام شود و از فصل انقلابی عبور کنند. در فصل وضعیت انقلابی که فصل دوم از این تئوری است ما شاهد شکل‌گیری نهاد‌های جدید، در درون رژیم تازه تاسیس و یا بازتعریف نهاد‌های سنتی و ایجاد تعریف تعیین شده میان نهاد‌های جدید انقلابی و نهاد‌های سنتی هستیم که در پایان این فصل به نهادینه شدن نهاد‌های انقلابی و بازتعریف شده در پرتو انقلاب می‌رساند.»

او افزود: «این فصل که تمام می‌شود و نهادینه شدن نهاد‌ها شکل و محتوا می‌پذیرد، ما وارد فصلی می‌شویم که در آن انتظار انقلابی وجود دارد. در این فصل دیگر سخن گفتن از انقلاب می‌تواند مخاطره‌انگیز باشد. زیرا اساسا وضعیت انقلابی یک شرایط افسارگسیخته‌ای است که در آن هرکس که قدرت بیشتری دارد با تعریفی که می‌تواند از انقلاب عرضه کند، ثبات ناشی از استقرار رژیم بعد از انقلاب را با خطر مواجه می‌کند و تهدید از بیرون و وارد شدن آسیب از درون را می‌تواند تسریع بخشد.»

این استاد دانشگاه با بیان اینکه بدین ترتیب امکان تخریب و نابودی رژیم جدید بیش از گذشته فراهم می‌شود، تاکید کرد: «در فصل انتظار انقلابی به بعد آنچه که اهمیت دارد نهادینه شدن نهاد‌های انقلابی و گذر از بحران کارآمدی است. در این فصل دیگر نمی‌توان به مردم گفت: هرآنچه ضعف و نواقص می‌بینید، میراث گذشته است و هرچه مورد مثبت و مفید وجود دارد نتیجه انقلاب است.»

وی تصریح کرد: «زیرا مردم در این برهه می‌خواهند که نیاز‌های حقیقی آن‌ها برآورده شود؛ لذا رژیم‌های سیاسی در فصل انتظار انقلابی باید پاسخگوی نیاز‌های واقعی و خواسته‌های حقیقی ملت‌ها باشند که برای این مسئله باید از تونل بحران‌های کارآمدی عبور کنند. فصل چهارم دوره‌ای است که ماحصل عبور از این تونل را نشان می‌دهد و من ان را انعکاس انقلابی نامیده‌ام.»

مطهرنیا در توضیح فصل چهارم گفت: «انعکاس انقلابی به این معنی است که اگر رژیم محصول تتغییر و دگرگونی‌های انقلابی بتواند کارآمدی خود را به اثبات برساند، شاهد اعتماد و اعتبار در جامعه خواهیم بود. بدین ترتیب انقلاب‌هایی که توانسته‌اند با شکست دادن رژیم مستقر، رژیم انقلابی جدیدی را تاسیس کنند به وضعیت تثبیت می‌رسند و بار دیگر حقیبقت پیروزی را در آغوش خواهند گرفت.»

وی افزود: «در غیر اینصورت اگر نتوانند از بحران کارآمدی عبور کنند، فصل چهارم انعکاس انقلاب، اعتراض خواهد بود و اعتراض‌ها متعدد و پراکنده که به واسطه عدم رضایت و اعتماد به رژیم مستقر هستند چهره نشان خواهند داد. در این شرایط اگر نتوانند این اعتراض‌ها را به خوبی پاسخ دهند و مردم را قانع و آرام کنند و مطالباتشان را پاسخ دهند، بدون شک باید منتظر شکستن استخوان‌های رژیم انقلابی باشند.»

این تحلیل گر مسائل سیاسی ادادمه داد: «این یک واقعیت بار‌ها تجربه شده در حوزه انقلاب‌های گوناگون و رژیم‌های تازه مستقر شده و دولت‌های گوناگون در باند پرگستره جهان است؛ لذا اینکه بخواهیم وضعیت انقلابی را مداوم حفظ کنیم و بحران‌های درون را با این مفهوم دنبال کنیم باید بگویم نوعی استفاده از پتک به عنوان یک ابزار برای حل همه مسائل خواهد بود. بدین معنا که ما در حل همه بحران‌ها صرفا با تاکید بر انقلاب و وضعیت انقلابی سعی می‌کنیم توانایی عدم حل بحران‌ها به گونه‌ای به ضد انقلاب نسبت بدهیم. در نهایت این ضعف در درون نهادینه و می‌تواند به انفجار بی‌ثباتی منجر شود.»

البته حجاریان در بخش دیگر صحبت‌های خود به نکته دیگری هم اشاره کرد. او گفت: «جمله معروف «در شرایط حساس کنونی» که دائماً از زبان مسئولان شنیده می‌شود، ناظر بر این اوضاع آشوبناک است؛ به همین خاطر طی ۳۹ سالی که از عمر انقلاب می‌گذرد، بیشتر نیرو‌های انقلابی تربیت شده‌اند تا کادر‌های اصلاح‌طلب.«


وی با بیان اینکه دغدغه دیگر مردم استقلال بود، اظهار کرد: «این خواست را شاید بسیاری از مردم و مسئولان بد فهمیده بودند؛ استقلال نه معنای انزوا می‌دهد و نه معنای وابستگی. چرا که فی‌الواقع میان وابستگی و استقلال مراحل و منازل مختلفی از هم‌وابستگی وجود دارد. اصلاحات باید توضیح بدهد، ما کجای این پیوستار قرار داریم.»

مطهرنیا نیز در خصوص چرایی این مسئله که برخی از مسئولا تاکید دارند که کشور در شرایط حساس قرار دارد و این جمله مداوم طی چند دهه اخیر تکرار شده است گفت: «به دلیل اینکه تفکر تحلیل نمی‌تواند نگاه ترکیبی داشته باشد. جهان با شتاب بسیار زیاد در حال پیشرفت است. امروز جهان وارد عرصه‌ای شدند که چندی دیگر ابررایانه‌ها، جهان را مدیریت می‌کنند. اما ما همچنان درگیر مسائل کف خیابان هستیم و در این وضعیت، چون توانایی ادراک این شتاب را نداریم و نمی‌خواهیم حل این پیچیدگی‌ها از توانایی همه بهره ببریم، موجب می‌شود که ابزار اساسی ما برای گریز از وضعیت تعریف شده‌ای که در آن می‌تواند توانایی اقدام ما را به نمایش بگذارد، همواره از یک وضعیت ترسیم شده پر از نگرانی سخن بگوییم و وضعیت موجود را حساس نشان دهیم.»

او در پایان تاکید کرد: «این‌ها در حالی رخ می‌دهند که جهان امروز اساسا در لبه آشوب قرار دارد. در این شرایط نمی‌توان گفت: وضعیت حساس است. زیرا شرایط طبیعی این حساسیت را در درون خود نهفته دارد. درست است وضعیت پیچیده و حساس است و بسیاری از پیشران‌ها را در خود نهفته دارد، اما این طبیعت موجود است؛ لذا نمی‌توان با سیاست‌های تقلیلگرانه شرایط موجود را حل کرد.»

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی