نگاهی کوتاه به جابجایی های اخیرمدیریت شهرداری کرمانشاه

 

علیرضا الیاسی دوستی عزیز هفته گذشته زنگ زد و به من گفت که شنیدی در شهرداری کرمانشاه و برخی نهادهای وابسته به آن تغییرات اساسی صورت گرفته است ؟ من که زیاد این حرف برایم تازگی نداشت و شوک برانگیز هم نبود گفتم نه چطور؟ که وقایع جابجایی برخی مدیران شهرداری کرمانشاه را برایم عنوان کرد و هرچند در بین حرف هایمان گفته بودم که امیدی نمی توان به تغییرات اساسی و مدیریتی و کارشناسانه محور و نخبه گرا داشت لیکن برای چندمین مرتبه بود که این مسئله برایم به اثبات می رسید  . صاحب این قلم به مناسبتها و به دلایل ارتباط کاری با وظایف و خدمات شهرداریها بارها در این خصوص نوشته و گفته ام لیکن خبر این جابجایی ها که زیاد هم دور از ذهن نبود  فرصتی را فراهم آورد تا یکبار دیگر مسائلی را با شهروندان عزیزم درمیان بگذارم و به این سازمان (شهرداری کرمانشاه) و این ساختار آسیب شناسانه و درد آور بنگرم . همگان می دانیم که در نظام دیوانسالارانه ایران , شهرداریها و سازمانهای ثبت احوال از دیرینه ترین و قدیمی ترین ساختارهای اداری ایران زمین هستند و لیکن شهرداریها به سبب شرح وظایف و مسئولیتها از گذشته تاکنون تنها نهادی است که با شهروندان به انحا گوناگون نسبتی بده بستان و مستقیم داراست . در این ساختار می شد و می شود شهرداری را به عنوان نهادی مردم گرا به حساب آورد که اگر شهروندان یک شهر بخواهند می توانند حاکمیتی همه جانبه و منفعت محور را در این ارتباط به دست آورند لیکن همچنانکه می دانیم علی رغم پایه ریزی و وجود بسیاری از عوامل و پارامترها مثل نیروهای تحصیلکرده, دانشگاهها, نهادهای دولتی و غیر دولتی و فناوری و دیگر مسائل امروزین , متاسفانه هنوز مناسبات و روابط بین سازمانی مان مثل ارتباطات مدیر - کارمند و سازمان - مردم  دارای مناسبت و روندهایی کهنه و اسطوره ای و فرسایشی هستیم . به این معنا که هنوز که هنوز است چونان ساختار سنتی و دیرینه ای تفکر مان در این ورطه هم نه تنها نوگرایی و مدرنیته ورود به جامعه و مناسبات شهروندی مان نکرده اند بلکه در همچنان بر همان پاشنه سنت غیر منعطف و ایستا می چرخد! چگونه ؟ چرا با وجود همه مظاهر و دست آوردهای مدرنیته و روند مدرنیزاسیون در ایران از حداقل 100 سال پیش تا کنون ( مثلا از انقلاب مشروطه به این سو و سیر تحولات دولت -ملت تاکنون) ما هنوز نتوانسته ایم بر بسیاری از ساختارهای معرفتی اسطوره ای و نابه هنجار فائق آییم ؟ چرا در اوایل قرن بیست و یکم که دنیا شاهد تحولات بیشمار علمی و ارتباطاتی است ما هنوز در بدیهی ترین سازه های موجود از شکاف و کهنگی مناسبات در رنجیم ؟ فکرش را بکنید در همین روزهایی که ما داریم در شهر کرمانشاه در مورد جابجایی چندین شهردار منطثه شهری جر و بحث می کینیم در بسیاری از شهرهای دنیا اگر شهرهای کشورهای پیشرفته را هم مثال نیاوریم در همین شهرهای دهلی و کوالالامپور و سئول و غیره انچنان ساختارهای تشکیلاتی - فکری و سازمانی شهری یکپارچه و سازمان یافته و از آن سو تکثر گراست و آنچنان سا لهاست نظام مدیریت شهری در آن کشورها برگرفته از هویت ملی- سرزمینی و فرهنگی آن مردمان می باشد که مدیریت شهری مثل کوالالامپور تنها و تنها در دست مردم است و دولت صرفا ناظری کلان و گاها کارگشا است .در این نظام مدیریت شهری مدیریت و ساختارهای سازمانی برگرفته از تخصص- تجربه و عملکرد هر سه توام به هم می باشد. سیر گردش نخبگان در این نوع مدیریت صرفا شعار و بولتن پر کن سالیانه و ماهانه نیست .آنجا دولت ها سالهاست یاد گرفته اند که حضور مردم در نهاد شورای شهر را واقعا به رسمیت بشناسند و از دخالت در آن به انحا گوناگون بپرهیزند و ضمن کمکهای مالی و بودجه ای در هر پایان کار مدیریت و شورای شهر, صرفا عملکرد وکارکرد آنان را بخواهند و مدیریت شهری و شورا هم از هرگونه لابیگری های غیر لازم و فرسایشی که به خدمات به شهروندان آسیب می رساند دوری می کنند . حال بیایید نگاهی به نوع مدیریت شهری خودمان بیندازیم و ببینیم این ورطه حداقل از ایجاد نظام شورایی شهری در ایران تاکنون چه کرده است ؟ آیا در کل این مدیریت و عملکرد تاکنون توانسته شهروندان را راضی نگه دارد ؟ آیا نهادهای نظارتی و دست اندکار تا کنون توانسته اند به انحا گوناگون و برمبنای نظارتی علمی در این ورطه شورا ساختارها را بسنجند و گذشته را برسسی کنند؟ و دهها سوال دیگر از این نوع که خوشبختانه همه شهروندان با هرنوع تفکر و سواد و غیره با آن آشنا هستند و نیازی به تکرار نیست.

همه می دانیم پایه گذاری نظام شورایی در ایران که در زمان دولت آقای خاتمی شکل گرفت هدفی جز سپردن شهر به مردم نبود و نیست اما متاسفانه نوع و کارکرد شورای شهری از دوران اول تا کنون هرچند نمونه های بارز و خوبی از این نوع مدیریت مردمی داشته است اما متاسفانه در کل نتوانسته است همه را (مردم و حاکمیت) راضی کند اینکه دلایل این امر چیست نیاز به پژوهشهای متخصصین دارد لیکن می توانیم به شکلی گذرا ما هم به آن اشاره ای داشته باشیم و بگوییم که متاسفانه در این نظام شورایی مهم ترین آسیبی که در حیطه مدیریت وجود دارد این است که هنوز که هنوز است ما دارای یک نظام قانونی مدیریتی در مدیریت شهری هم نیستیم وگرنه فکرش را بکنید چگونه می شود در همین شهرداری کرمانشاه مدیری باشد که سالها به صندلی مدیریت شهری و منطقه ای تکیه زند و با هر عملکردی که داشته باشد هیچ شخصی را یارای مقابله با او و جانشینی او را نداشته باشد؟ در سازمان شهرداری کرمانشاه هستند کارشناسانی که هم از تخصص و هم از تجربه و درایت کافی برخوردار هستند لیکن اینان به خاطر آنکه هیچ آشنایی با اعضای شورای شهر ندارند , تحت هیچ شرایط خوب عملکردی هم نمی توانند پست مثلا شهردار منطقه را بگیرند !! در این نوع مدیریت شهری در کرمانشاه امروزه برخی پست ها چونان ملک طلق عده ای است و جزو ارثیه این معدود افراد است که از روز ازل تا به ابد باید آن را داشته باشند .نگارنده خود مشاهده نموده است که در این ساختار تنها چیزی که مبنای عملکرد افراد برای احراز مدیریت نیست تخصص و تجربه است و یا اگر هم در شخصی این را می بینیم این امر در مراحل آخر است که احراز شده است وگرنه به پشیزی نمی ارزد , از طرفی همین مدیریت مانا و دیرینه که چنگ بر همه مجموعه ها و وظایف دارد اگر ورزی روزگاری کارشناسی را کارا و متعهد و با تجربه بیابد نه تنها ارجش نمی گذارد بلکه بر سرش زده و از هستی ساقطش می کند زیرا اور ار چونان آلترناتیوی برای آینده مدیریتی خودش می داند . امروزه دیگر حضور 10- 15 و 20 ساله افراد در برخی معاونت های شهری نه تنها هیچ تعجبی بر نمی انگیزد بلکه این ماهیت شکننده و نخبه شکن خود به قانون و اصل در آمده است و آنجا که شخصی هم پیدا شود و از چرایی این کار بپرسد جابجا با هجمه ای سنگین مواجهه می گردد که آقا نباید تجربه را دست کم گرفت و بله فلانی با تجربه است و شناسنامه این شهر هست و نمی توانیم او را تغییر دهیم !!!؟؟ 

خوب شما بگویید چگونه می توان با این منطق و با این نوع پاسخگویی شهری را که در آستانه قرن بیست و یکم شهروندانش زندگی می کنند مدیریت نمود ؟  اینکه تجربه سلاحی کارا و یکتاست حرفی نیست اما آیا از همه شاخص ها وا متیازات مدیریتی در دوران مدرن و مدیریت علمی که چندین  شاخصه هستند ما چرا فقط به این یکی اش چسبیده ایم ؟ آیا از کارکرد و عملکرد همین جناب مدیریت شهری که 15 -یا 10 سال است در آنجا حضور دارد پرسیده ایم ؟ آیا نوع برنامه ریزی و استراتژی و مدیریت ایشان را نیز بررسی کرده ایم ؟ که آقا یا خانم مدیر لطفا عملکرد طول مدت خودتان را بیاورید ببینیم ! من یقین دارم که هیچ کدام از این شاخص ها مبنای احراز صلاحیت مدیران شهری نیست و همه می دانیم که مسائل دیگری حکم می راند و خوب با وجود این همه فرعیات آنوقت چه توقعی می توان از مثلا شهر داری داشت که خودش با این معیارها به صدارت شهرداری رسیده است ؟ سخن بسیار است و ناگفته پابرجا و دیرپا زیرا ما درایران عادت به تکرار تجربه های شکست خورده چندین و چندین باره داریم .

چندی پیش در مراسمی , مدیری ناظر بر عملکرد سازمانها و کارکنان فرموده بودند که از این پس ما مسائل را پیگیری خواهیم کرد . تاکنون مثلا فلان جا تعطیل بوده است و اکنون ما تدبیری اندیشیده ایم که دیگر نخبگان در پستو ها نمانند و بتوانند بی هیچ مانعی اثر گذار باشند . نگارنده این سخن مدیر محترم را به فال نیک می گیرم و از آنجائیکه عادت به تیره اندیشی و اینده هراسی و ناامیدی در آینده ندارم در انتظار عینیت یافتن این سخنان هستم و امیدوارم اگرنه صد درصد بلکه چند در صد هم ایشان موفق باشند.

از پی این امیدواری به سخنان معاون محترم در آن مراسم پیش گفته,  به ابتدای نوشته ام بازگردم و بگویم که من نه تنها از این جابجایی های صوری در شهرداری کرمانشاه جا نخوردم و تعجب نکردم که اگر از این ساختار و از این مدیریت شهری شهرداری و خلاصه از این همه تشکیلات عریض و طویل , اگر چیزی غیر از آن انجام می گرفت متعجب می شدم . بدرود و پاینده باشید.

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی