داستان اختلاف این دو آیتالله به ادوار گذشته انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و به ویژه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بازمیگردد. آیتالله یزدی بعداز نومید شدن از احمدینژاد، برای دوره بعدی ریاست جمهوری خواستار وحدت اصولگرایان شد و با حمایت از دکتر علی اکبر ولایتی از دیگر جریانهای اصولگرایی خواست تا از وزیر سابق وزارت خارجه حمایت کنند، تا بازهم شاهد به قدرت رسیدن جریان اصلاحات نباشیم. اما اصول گرایان به ویژه اعضای جبهه پایداری به ریاست آیتالله مصباح مسیر دیگری رفتند، تا یزدی بعد از انتخابات از احتمال تجزیه جامعه مدرسین سخن به میان آورد. آیتالله یزدی، به طور مشخص آیتالله مصباح یزدی را عامل اصلی این اختلافها میداند و حالا این معنا که برای رسیدن به وحدت با او پشت یک میز بنشیند کمی سخت است، به ویژه اینکه امروز با رفتار سیاسی سید رضا تقوی، مصباح یزدی خود را در جایگاه یکی از رهبران جریان اصول گرایی میپندارد. علی لاریجانی نیز از جمله مخالفان طرح سید رضا تقوی برای رسیدن به وحدت با استفاده از ظرفیت جبهه پایداری و آیتالله مصباح یزدی است. سکوت معنادار او در مورد این فعالیتها به خوبی بیانگر همین معناست. بیان این نکته که اعضای جبهه پایداری به رهبری آیتالله مصباح، مخالف سرسخت ریاست لاریجانی بر مجلس شورای اسلامی هستند، میتواند کمک زیادی به درک این اختلاف کند.