حیات غرب – رضا منتظریانی - برای توسعه نیافتگی شاخص های مختلفی بیان می شود که می توان به برخی از آنها اشاره کرد 1- پايين بودن سطح و كيفيت زندگي مردم 2- وجود بيكاري آشکار و پنهان، كمكاری و پايينبودن ميزان بهرهوري كار در جامعه و مراکز اداری 3- وابستگي زياد به صادرات مواد اوليه 4- وابستگي اقتصادي و آسيبپذيري در روابط 5- ساختار اداری نامناسب و ناكارآمد 6- نابرابري اجتماعي 7- ضعف طبقات متوسط 8 - بيسوادي 9- مشكلات بهداشتي و درماني...
با این شاخص ها مشخص است کشور ما مسیر توسعه را طی می کند و استان زخمی و خاموش کرمانشاه ، با درجاتی پایین تر هنوز در وضعیت توسعه نیافتگی قرار دارد . دفاع از این ادعا کار چندان سختی نیست. مقایسه شاخصهای توسعه استان کرمانشاه با میانگین کشوری و سایر مناطق کشور گواه این مدعا است . طرح این موضوع به معنای نادیده گرفتن دستاورد های بدست آمده ،در مسیر توسعه استان نیست.ولی باید پذیرفت استمرار این فاصله و خلائی که همچنان با میانگین کشوری وجود دارد، نگران کننده است.
یکی از عوامل اصلی توسعه نیافتگی حضور نیروی انسانی غیر خلاق ، غیر متخصص و نا کارآمدی بود که از سنوات قبل در بدنه مدیریت و کارشناسی نهاد حاکمیتی استانداری و فرمانداری ها جا خوش کرده و دچار روز مرگی کسل کننده شده بودند . نهاد های حاکمیتی از مجموعه مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیری است که اقدامات آنها می تواند ، تاثیر بلند مدت مثبت و یا منفی در جامعه داشته باشد . اقدام درست، کارشناسی شده و تخصصی شاغلین در این نهادها مسیر توسعه را هموار و برنامه های غیر تخصصی ، احساسی و با ندی ، راندمان کار و بهره وری نیروی انسانی را به شدت کاهش داده و باعث رکود و عقب گرد جامعه خواهد شد . نمونه آن لکه سیاهی است که درجریان انتخابات شورا های اسلامی شهر در دوره قبل بر پیشانی فرمانداری و شخص فرماندار سابق کرمانشاه نقش بست . خسارات آن حر کت های جا نبدارا نه به این زودیها پاک نمی شود .
سرمايه انساني بالاترين و با ارزش ترين سرمايه و بزرگترين دارايي محسوب مي شود، که در مسیر توسعه نقشی حیاتی دارد . بین منابع انسانی متخصص و توسعه یافتگی ارتباط مستقیمی وجود دارد . در استان کرمانشاه دکتر حاتمی معاونت استانداری قصد دارند در مسیر تحول اداری استان حرکت کنند که خود مقدمه ای برای توسعه خواهد بود. برای تحقق این هدف ، دوره های آموزشی، باز آموزی و مهارتی و ... در دستور کار قرار داده شده و اجرا می شود .
ایشان ابراز امیدواری کرده اند تا پایان سال 94 تحول اداری در استان روی داده و بهره وری نیروی انسانی ارتقاء یابد . در کشور های توسعه یافته و حتی استان های دیگر سهم منابع انسانی در ثروتشان بیشتر از سهم منابع فیزیکی و منابع طبیعی است. بطور مثال: در کشور ژاپن 80 درصد ثروت را منابع انساني تشكيل مي دهد. در ايران در خوشبینا نه ترین وضعیت بطور متوسط 34 درصد و در استان کرمانشاه ثروت منابع انسانی از این میزان هم پایین تر است.
اگر هر كدام از ما فقط در طول يك سال كاري 10 درصد قدرت تفكر ، خلاقيت و تلاش خود را ا فزايش دهيم 2/1 درصد ثروت استان افزايش خواهد يافت . اگر هر كدام از ما دو برابر سال گذشته كوشش و جديت (البته خلاقانه)داشته باشيم در سال آينده ثروت استان بالغ بر 10 تا 12 درصد افزايش می یابد . اگر اين كار را تا 5 سال مداوم انجام دهيم قدرت و توان وثروت استان دو برابر وضع فعلي خواهد شد.
چه کسانی و یا چه نهادی باید بستر و انگیزه لازم برای رشد را در تمام پیکره جامعه جاری و ساری کنند ؟ بدون تردید پاسخ نهاد حاکمیتی استانداری و فرمانداری ها خواهد بود . گسترش فعالیت های خلاقانه در جامعه ، ابتدا باید در مرکز قدرت و نهاد حاکمیتی استانداری تصمیم سازی شود . این تصمیم سازی باید توسط کارشناسان متخصص ، با انگیزه ، پر انرژی و علاقه مند تدوین و تبیین شود . اگر کارشناس و مسئول فاقد این ویژگی ها باشد، خروجی مثبت و پایداری بدست نمی آید . در اینگونه مواقع افراد فرصت طلب با حلقه سازی پیرامون مدیران ضعیف با چاپلوسی ، تشویق و تعریف های کاذب ، قطع ارتباط آنها با بدنه جامعه ،مستی و سر خوشی را به آن مسئول تحمیل می کنند تا برنامه خود را به پیش برده و بدست کارشناس بی قانونی ها لباس ظاهری قانون بپوشد . نتیجه این کار تبعیض - یاس و عقب ماندگی است .
در سنوات قبل 150 نفر نیروی غیر متخصص بر پیکره نهاد حاکمیتی استانداری نفوذ کرد تا برای استان تصمیم سازی و تصمیم گیری کنند . در آن زمان تنها توجیه این کار گرایش فکری و باندی بود. اکنون برخی از همان افراد، وابستگی به باند خود را بر توسعه استان ترجیح می دهند . اینها اگر در روند فعالیتهای سازنده ، کار شکنی نکنند حد اقل مروج خمودگی ، نا امیدی و کسالت می شوند . تعدادی از آنها با مدرک سیکل و کارشناسی آمدند و از برکت امتیازاتی که در اختیار آنها قرار گرفت، تا سطح اخذ مدرک فوق لیسانس و دکترا پیش رفتند . در آن زمان بجای کار های پایدار و ماندگار وضع موجود را حفظ کردند. نقش ایوان را نقاشی و پی ویران را رها کردند . بیکاری کمر شکن استان ، دوباره کاری ها ، خام فرو شی ها ، عدم توانایی در جذب بودجه مناسب برای استان ، آمار با لای طلاق و اعتیاد ، رشد بیماری ، بحران بهداشتی ، خشکیدن چشمه ها بر اثر عدم مدیریت در استفاده از آبهای زیر زمینی ... همه ناشی از آن است که در نهاد حا کمیتی کار به دست کاردان سپرده نشد و شایسته سالاری تنها یک آرزو بود .
سازی که قبلا نواخته شد، اکنون صدای ناموزونش بگوش می رسد. امیدواریم اکنون از آن زمان کسب تجربه شود وکار اشتباه دیگران تکرار شود . کار به دست کار دان سپرده شود، شایسته سالاری تحقق یابد و از سازی که نواخته می شود بعد ها صدای خوشی به بگوش برسد .