پایداری معتادان بهبودیافته منوط به حمایت اجتماعی است


 حیات غرب - محمدرضا مقدسی - اثر بخش ترین حمایت آموزش است. اغلب بیماریها و اختلالات نتیجه فقدان آموزشهای اثر بخش است.

حمایت های درمانی ، روانشناختی و مالی از ضروریات هستند تغییراتی که در نتیجه آموزش بوجود میآید تدریجی و مستلزم گذشت زمان است اما ماندگار و پایدار است حمایت از معتادان بهبود یافته جلوه عملیاتی علاقه مندی به سلامت اجتماعی است.

وظیفه اصلی معتادان بهبود یافته نیزتلاش مجدانه برای بازگشت به زندگی سالم اجتماعی وجبران خسارتها از خود ودیگران است.

و به نظر میرسد وظیفه اصلی سازمانها وجوامع حمایتی نیز بستر سازی در ترویج و تقویت )رفتارهای سلامت محور) باشد .

مشارکت اجتماعی از طریق افزایش سرمایه اجتماعی و هم افزایی قدرت راه حل ، هر مساله ای را افزایش و سبب تقویت تاب اوری میگردد . مطالعات متعدد نشان داده است حمایت اجتماعی موجب توانمندسازی و اقتدار است و از سوی دیگر منجر به کاهش رفتارهای اعتیادی است.

حمایت اجتماعی در توسعه تاب آوری نقش کلیدی داردو میتواند دسترسی به درمان وکاهش آسیب و هم چنین باز توانی و توانبخشی را تسهیل کند .بهبود کیفیت زندگی معتادان بهبود یافته از مولفه های متعددی اثرپذیر است که عمده ترین آن بی تردید برخورداری از حمایت و پشتیبانی اجتماعی است.

پیشگیری موفق یعنی کاهش تعداد نفراتی که برای اولین بار مواد مخدر مصرف میکنند و درمان موفق میتواند آن روی سکه باشد به معنای کاهش تعداد نفراتی که مجدد به مصرف مواد مخدر روی می آورند پایداری در درمان جز با مشارکت و بکارگیری تمامی ظرفیتها و سرمایه های اجتماعی ممکن نیست .

این منطق و توصیه تاب آوری برای عبوراز روزهای سخت درمهربانی وهم افزایی نهفته است .

اما در خصوص معتادان بهبود یافته میتوان اذعان داشت:

مطالعات حوزه تاب آوری نشان داده است :

الف )نمرات تاب آوری افراد سالم بیشتراز معتادین مواد مخدر است.

ب)تاب آوری بهبودیافتگان از معتادین در حال مصرف بیشتر است

ج)تاب آوری معتادان بهبود یافته نسبت به افراد سالم کمتر است.

این نشان میدهدکه حمایت اجتماعی میتواند موجب افزایش تاب آوری معتادان بهبود یافته و در نهایت ارتقائ سلامت وپایداری درمان باشد.

لذا ضرورت است که جوامع حمایتی تلاش خود را صرف توسعه تاب آوری معتادان بهبود یافته کنند که تاب آوری بازیابی وپایداریسلامت است .

اختلال در تاب آوری و حمایت هامیتواند باعث عود بیماری و حداقل کاهش چشمگیر در توانش اجتماعی باش .

روشن است بر بهبود یافتگان نیزخودمراقبتی ، بازگشت به زندگی و سلامت اجتماعی وظیفه و تکلیف است .

اگر چه حمایت از سلامتی تمامی آحادجامعه به نوبه خود شرح وظیفه ای سازمانی برای دستگاههای متولی محسوب میشود امامشارکت اجتماعی فراگیر هم در حفظ و ارتقاء سلامت از جایگاه بسیار مهمی برخورداراست .از جانب دیگر معتادان بهبود یافته میتوانند حامل این پیام باشند که نجات ازدام اعتیاد ممکن و شدنی است و این به خودی خود ضرورتی تحسین برانگیز و پیام ونشانه ای از امید به رهایی از اعتیاد است.

اعتیاد طلاق ، سوگ ، سوانح و تصادفاترانندگی ، بیماری های صعب العلاج و یا لاعلاج ، زلزله و سایر بلایا و سوانح طبیعیاز جمله حوزه ها و مواردی ست که مداخلات و حمایت های روانی اجتماعی ویژه ای طلبمیکند .

امروزه برای هر کدام از این مواردعلاوه بر سازمانهای غیر دولتی و تشکلهای مردمی چندین نهادرسمی سازمانی هم تعریف ومشغول بکار هستند. بدیهی ست هر حوزه آسیب زا با توجه به مقتضیات ، نوع و جنس آسیب و صدمه احتمالی ، پروتکل پیشگیرانه و مقابله ای ویژه ای میطلبد و برنامه های خاصی نیز برای توسعه تاب آوری آن حوزه خاص میتوان معرفی کرد.

فقدان حمایت اجتماعی چه در پیشگیری ،و چه در درمان میتواند اثرات نامطلوب بر جامعه معتادان بهبود یافته بر جای بگذاردو احتمال عود را افزایش دهد.

* گسستگی عدم تجانس و تفرق جمعیتی باعثکاهش تاب آوری و افزایش آسیب پذیری است.

در این راستا هر ساختار وجامعه یحمایتی را میتوان از دوبعد ساختاری و عملکردی مورد بررسی قرار داد و گرچه در اثربخشی هر دو مولفه مورد تاکید و توجه هستند ولی پژوهشها نشان میدهد توسعه تاب آوریبیشتر تحت تاثیرچگونگی عملکرد سازمانها و جوامع حامی خواهد بود تا به عریض و طویل بودن آنها .

توسعه جوامع حمایتی برای معتادانبهبود یافته ، ضمن ایجاد امیدوارای و خوش بینی بصورت مستقیم در زندگی خانوادگی ،ارتباطات زناشویی ، اشتغال و فعالیتهای اقتصادی ، پذیرش و تسهیل ارتباطات اجتماعیرا به دنبال خواهدداشت .ممکن از جانب دیگر هم کاهش قابل توجهیدر گرفتاریهای انتظامی و قضایی ایشان هم مشاهده گردد چرا که انسان سالم شهروندیقانونمند و سلامت مدار است.همانگونه که جدایی نخبگان از سایرشهروندان میتواند اثر نامطلوبی بر انسجام و یکپارچگی اجتماعی بگذارد .عدم پذیرشوطرد کردن وبه حاشیه راندن معتادان مصمم به بهبودی نیز میتواند کار آنها را دربازیابی سلامت و برگشت به زندگی مفید خانوادگی و اجتماعی سخت تر کند .

اعتیاد از جمله مواردی ست که به شدتبنیان خانواده ، سرمایه های اخلاقی ، معنوی ومذهبی را تهدید میکند . حمایت ازسلامتی بازیافته یک معتاد، حمایت ازاستقرارو بازیابی وپایداری مجدد یک خانواده ،دارایی هاو فرزندان آنهاست.

طلاق و اعتیاد همزاد و از آفات اصلی سلامتی اجتماعی به حساب می آیند. توسعه این دو با توجه با بافت و ترکیبجمعیتی جای مسامحه برای هیچکس باقی نمیگذارد.کمک کنیم خانواده های معتادان بهبودیافته هویت خود را بازیابی کنند.

از جانب دیگر به موقع بودن و ” زمان ”ارائه حمایت و پشتیبانی های اجتماعی با توجه به شرایط مخاطب و مددجوعامل مهم دیگریست که بایستی مد نظر قرار گیرد تحقیقات حوزه تاب آوری پیشنهاد کرده است در اوایلسن بلوغ حمایت و مراقبت از اهمیت و اثربخشی بیشتری نسبت به سالهای پایانی این دورهدارد فی الواقع از نوجوانان با نمرات تاب آوری بالاتر ، رفتارهای پر خطرو گرایش بهمصرف مواد مخدر کمتری گزارش شده است.

تاکید وتکیه بر ساختارهای مشارکتیخصوصا تشکل های مردم نهاد وفعالیتهای اجتماع محور در همه جای دنیا تجربیات موفقیبه دست داده است . به حول قوه الهی ما نیز در این مهم تجربیات خوبی در اختیارداریم چرا در حوزه حمایت از بهبود یافتگان از این کوله بار گرانقدر بهره نگیریم ؟

توسعه مشارکت توسعه تاب آوری است .و این ما را برای مواجهه با آسیب هایغیرقابل پیش بینی و تغییرات ناخوشایند ومنفی آینده آماده نگه میدارد.

با حمایت از ایشان این فرصت که معتادناز طی مسیر بهبودی وبازیابی و حفظ سلامت احساس غرورو شایستگی و احترام کنند فراهمخواهد شد. دراین حوزه هر قدرروابط بهتر باشد قدرت تابپ آوری و ثبات و اثر بخشی نیزبیشتر است .

برای درمان اعتیاد ، کاهش سو مصرفوجلوگیری از لغزش و عود مجدد نیاز به روابط حمایتی جدید پیشنهاد گردیده است(.۲۰۰۹ Stevenson ).

عدالت ترمیمی و جبران خسارت از خود ودیگران ماموریت ووظیفه اصلی معتادن بهبود یافته است.

زیاده خواهی اجتماعی و توقع وانتظارات نا بجا برای معتادان بهبود یافته میتواند از آفات بهبودی باشد .

**

شبکه های اجتماعی قوی و حامی میتوانندتاب آوری معتادان بهبود یافته را تقویت ، انزوای اجتماعی را کاهش و از بروزافسردگی جلوگیری و موجب کاهش اضطراب و پیامدهای ناشی از آن باشند.

انسانهای بدون حامی ، منزوی و مطرودبه راحتی از پا در خواهند آمد و مجدد در دام اعتیاد گرفتار خواهند شد پژوهشهای همهگیر شناسی نشان داده است ضعف یا فقدان پیوندهای اجتماعی میتواند منجر و یا تشدیدکننده اختلالات خلق و خوی ، روماتویید ، سرطان ، افسردگی ، فشار خون و آترواسکروزوباشند.شواهد هم چنین نشان داده در درمان تروما ، پیوندها و حمایت های اجتماعیکارسازی و اثر مثبت داشته است.

در بالادست و پایین دست اعتیاد مجموعهای از اختلالات و بیماریها وجود دارد که بصورت پیش آیند و پس آیند عمل میکنند واین موضوع بسیار مهمی است که درهرنوع مداخله ، برنامه ریزی وحمایتهای اجتماعی درپیشگیری و درمان بایستی بیش از این موردتوجه و تاکید قرار گیرد.

برای استمرار در بهبودی و بازگشت بهزندگی سالم به صورت اجمالی میتوان به موارد ذیل

اشاره کرد:

• پذیرش و برقراری مجدد ارتباطات اجتماعیسالم .

• تمرکز بر سلامت معنوی.

• احساس هدفمندی و امیدواری.

• آموزش وتوسعه برنامه های خود مراقبتی( بهداشت روانی )

• توسعه وایجاد هیجانات مثبت

• پذیرش خویشتن و خودکار آمدی.

• مهارت و حرفه آموزی.

• مشارکت های هدفمند ومعنا دار

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی