حیات غرب - سيدحسن الحسيني - تاثير بسيار محسوسي كه اجراي برجام در جامعه ميگذارد تاثير دوگانهاي است؛ اول اينكه انتظارات مردم در اين موقعيت بسيار بالاست، زيرا تمام تحليلگران مشكلات اقتصادي، اجتماعي را به نحوي به اجراي برجام متصل كردهاند و اين انتظاراتي را به وجود خواهد آورد كه بعضي از آنها هم شايد كاذب باشد كه اگر به آنها پاسخ داده نشود، دربارهاش صحبت نشود و توجيه نشود اثرات منفياش از اثرات مثبتش بيشتر ميشود. يعني بايد به مردم گفته شود اين برآيند عاديسازي ممكن است مقداري طول بكشد و بهراحتي به 12سال پيش بازنميگرديم؛ اما از جهت ديگر چشمانداز اميد و بهبود روابط هم در ميان است. مساله مهم ديگر اين است كه ما در جامعهاي مصرفي بهسر ميبريم كه بيشتر هويت آدمها از مصرف ناشي ميشود. ممكن است افراد، مصرفي هم نداشته باشند ولي اينكه فكر كنند اگر بخواهند مصرفي ميتوانند داشته باشند مهم است و به افراد نوعي سرخوشي يا احساس سعادت را تا حدي القا ميكند كه بسيار مثبت است چون ما طبقه متوسطمان بسيار وسيعتر از طبقه بالاي متوسط و پايين متوسط هستند و اينها بيشتر سرمايهشان، سرمايه فرهنگي است، اينها بيشتر چشماندازهايي دارند كه ميخواهند احساس اميد در چشماندازهايشان با اجرا شدن برجام بالاتر برود. به هر صورت، اين افراد وقتي در تحريم باشند نتيجه كوشششان را بيثمر ديدهاند، مثلا كوششهایی در كارآفريني داشتهاند که به ثمر نرسيده است و بعد از اجراي برجام در جامعهاي قرار خواهند گرفت كه بسته نيست لذا هر فردي احساس ميكند اگر تلاش كند، ثمره كارش را به دست ميآورد و اين نكته مثبتي است. البته برجام فقط تحريم اقتصادي نيست. اين تحريم از يك جنگ بدتر بود چون ما در يك جامعه مصرفي قرار داريم البته نه مصرف كالاهاي ضروري بلكه بهمعنای تاثیر از سبكهاي زندگي، ارتباطات فرهنگي و مصرف فرهنگي. در واقع بعد از اجراي برجام افراد حس ميكنند اگر تلاش كنند ميتوانند اين موارد را كسب كنند. همچنين در اقدامات درباره شركتهاي دانشبنيان و در فناوريهاي جديد اين موضوع حائز اهميت است. برای مثال هندوستان جامعهاي است كه به لحاظ رفاهي از ما پايينتر است ولي چون احساس پيوستن و رابطه با جامعه جهاني را دارد مردمش تلاش ميكنند ولي وقتي اين ارتباطات را نداشته باشيم جمعيت فكر ميكند اگر تلاش كند ثمري ندارد و در نتيجه نااميد ميشود. در نتيجه اجراي برجام اميد را به جامعه بازميگرداند.