در زمان شاه دانش آموزی در برکه ای غرق شد و کسی پاسخگو نبود

حیات غرب - یکی از سوالات جوانان از افراد نسل اول انقلاب این است که ((چرا انقلاب کردید ؟)) هر کس دلایل مختلفی در زمینه های فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی ذکر می کند . که یک پاسخ در تمام موارد مشترک است ((پاسخگو نبودن مدیران در قبال معضلات ، تهدید مردم و رسانه ها))

 خوی و منش شاهی در فکر مدیران چنان رسوخ کرده بود که مکان و امکانات حوزه مدیریت را ملک شخصی و اربابی خود می دانستند . مدیریت با رانت و رابطه سوار بر اداره شده ، سکان را بدست می گرفت  و نا خدایی می کردند. با هر نسیمی کشتی اداره و کار کنان را به سخره نا ملایمات می کوبیدند و کسی جرئت نداشت بگوید این رسم خداداری و مدیریت نیست.

بعد از انقلاب خوشبختانه وضعیت تغییر کرد . مدیران خود را خادم و خدمتگزار و پاسخگوی ملت می دانند . انقلاب زمینه رشد و ترقی افراد مستضعف را فراهم نمود .بسیار از آنها دکتر و مهندس و از مدیران تصمیم ساز شدند و به می توانند به عالی ترین مناسب برسند . این یکی از محاسن انقلاب است .

بطور مثال : در مکانی بسیار بسیار دور تر از کرمانشاه جایی نزدیک کرمان که متعلق به شاه بود ، اولیای مدرسه ای بدون رعایت اصول و مقررات تعدادی دانش آموز نوجوان ،پر انرژی و کنجکاو را به اردو میبرند. سر پرستان خونسرد و بی خیال اردو در کنار رودخانه و برکه ای پر آب مستقر میشوند . هیچکس شنا بلد نیست . یکی از این دانش آموزان به آب می زند . در کمال نا باوری و در مقابل چشم اولیای مدرسه و همکلاسی ها به راحتی غرق میشود . هیچکس نیست به فریاد این طفل برسد . آن زمان که موبایل و دستگاه فیلمبرداری نبود تا بشود از صحنه فیلمبرداری کرد. تا مسئولین اردو و در نهایت مقامات اداری نتوانند لاپوشانی کنند . اگر رسانه ای برای تهیه خبر در این خصوص به اداره مراجعه می کرد ، مورد پر خاش و تهدید قرار می گرفت که )) به شما مربوط نیست رسانه چه کاره است که بخواهد در این زمینه مطلب بزند ؟این موضوع محرمانه است . زیاد کنجکاوی کنی به دادسرا میروی!!!!! )).

خبر نگار بی نوا مجبور بود کوتاه بیاید و مطلبی درج نکند . مدیر هم باد به قب قب می انداخت و فکر می کرد موجودات زنده ای مثل معلم و دانش آموز اموال منقول مدیر هستند و کسی حق پرسشگری در مورد این اموال را ندارد .

خوشبختانه این اموال مدیر بعد از انقلاب تبدیل به افرادی با کرامت ، مطالبه گر ، پرسشگر و آزاده شدند و مدیر بجای نا خدایی ، خادم و پاسخگوی فرهنگیان ، اولیا و رسانه ها شدند .

دیگر کسی جرئت ندارد بدون رعایت شرایط و ضوابط اردو ببرد . دیگر مثل سابق چپ و راست بخشنامه های الکی به آموزشگاه ها نمی رود . اگر هم بخشنامه ای ضرورت داشت مدیر برای رفع تکلیف به مدرسه نمی فرستد . بلکه ارزیابان مرتب سر کشی می کنند تا اجرایی شود و مثل سابق به سطل آشغال انداخته نشود . دیگر اتوبوس حامل دانش آموز به مکانهای خطر ناک نمی رود و واژگون نمی شود . دیگر کرامت و عزت معلم محفوظ می ماند . دیگر مدیرکل و مدیر برای معلم فخر فروشی نمی کنند و با او درگیری فیزیکی درست نمی کند . دیگر مدیر ما غلام حلقه بگوش نماینده نمی شود . و دیگر هیچ دانش آموزی در برکه غرق نمی شود . این یکی از موارد بسیار کوچک تفاوت قبل و بعد از انقلاب بود . باز هم بگم ؟

  

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی