بگی تخم مرغ فروشی که تبدیل به نشانه شد

رضا ضرابی - بَگی، تخم مرغ فروشی است که تبدیل به نشانه ای در کرمانشا ه  شده 
با تمام صدای گرفته اش با تمام طنازی ها و حاضر جوابی هایش با همان کت سورمه ای وارفته اش و آن پیراهن کنه و سبد سیمی تخم مرغهایش، بخشی از خاطرات ما دهه شصتی ها کرمانشاه است که با توپ دو لایه پلاستیکی و دروازه ای به پهنای فاصله تیر چراغ برق و دیوار خانه آقای یوسفی، خودمان را میکشتیم تا آنکه صدای مبهم آشنایی میگفت: تمـــرغ، که یعنی تخم مرغ! 
بَگی که رد میشد بازی تعطیل بود و ما سرگرم سر به سر گذاشتن بگی میشدیم. 
تخم خروسم داری؟
بَگی: برای زیر بابات میخوای؟
بَگی نهار چی داری؟...
و هر جواب بگی شلیک خنده ها ما را به همراه داشت. جالب آنکه این سوال و جوابها همیشه یک چیز بود اما بگی و حاضر جوابی اش چیز دیگری مینمودش.
این ماجرای سوالهای تکراری ما بود و جوابهای بَگی از سر بی خیالی و آشنایی. آنقدر بیخیال و آنقدر آشنا که انگار تا همین دیروز در خانه ی تک تک ما ساکن بوده و تک تکمان را به اسم کوچک میشناسد. بگی را تمام مردم کلان شهر کرمانشاه میشناسند چون قدم میزد و قدم میزد و تخم مرغهای محلی اش را جار میزد.
شاید اگر در کشوری دیگری بود، بگی مجسمه ای داشت چرا که جزیی از خاطرات مشترک تمام ساکنین یک شهر بشمار میرفت. اما کدام خاطره؟ کدام شهر؟ شهری که ویران شد خاطراتش هم به آوارهایش میسپارد...
خیلی وقت است بگی را ندیدم
راستی از این پیره مرد قدم زن و تخم مرغهایش کسی خبر دارد؟
به من خبر دهید.

 

نظرات  

 
#1 مجید 1394-05-04 08:06
همشهری اصیل من برادرزاده بگی هستم ایشان به لطف دعای خیر شما زنده وسرحال میباشد
 

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی