در یک اقتصاد الاکلنگی به محض اینکه بخواهند نقدینگی را کاهش دهند بیکاری و نارضایتی زیاد میشود. این امر نشان میدهد خود کسانی که به نظریه پولی فریدمن اعتقاد دارند در نظریه خودشان سردرگم هستند. بنابراین باید به نظریههای واقعیتر پرداخت. افزایش دستمزد کارگران عامل ایجاد تورم نیست. اگر اقتصاد به درستی هدایت شود و حتی اگر موجب ایجاد نقدینگی هم بشود اگر این نقدینگی در راه درست خود هدایت شود، تورم زا نیست. برای اثبات ادعایم باید بگویم که ۷۵ درصد از نقدینگی ایران متعلق به ۵ درصد از جامعه است. بخشهایی از جامعه و طبقاتی خاص از کشور به طور ارادی و غیر ارادی نقدینگی موجود را جذب میکنند که از آن فرزند ناخلفی چون بورژازی مستغلات متولد شد که ساختمان را تبدیل به موتور محرکهای در اقتصاد کرده که این موتور محرکه اصلا کار نمیکند.
دولت ایران و بانک مرکزی مرتب میگوید نقدینگی زیاد شده است اما فراموش میکند که خودش عامل افزایش نقدینگی است. نیروهایی که قدرتمند هستند و میتوانند به نفع خودشان تورم ایجاد کنند، عامل فشار برای ایجاد نقدینگی نیز هستند. شرایطی را ایجاد میکنند که بانک مرکزی و مسئولین پولی تصور کنند کمبود پول دارند. در صورتیکه اقتصاددانان دست راستی تاکید صرف دارند که نقدینگی عامل تورم است. خوب بانک مرکزی که خودش عامل افزایش نقدینگی است باید ابتدا خودش تدابیر لازم را در این مورد انجام دهد. اگر از آنها در این مورد سوال شود همان امری را میگویند که من به آن اعتقاد دارم و این است که اقتصاد ایران الاکلنگی است.