برداشتهای متفاوت از شهر موش‌ها

 
حیات غرب -  محدثه پیرهادی - در مواجهه با «مدرسه موش‌ها ۲» چند رویکرد متصور است:

۱. رویکرد ِ اساسا سیاسی و فرامتنی که حضور محمد خاتمی و برخی شخصیت‌های سیاسی در پشت صحنهٔ فیلم را برای محکوم کردن ِ برومند و اثر جدیدیش کافی می‌داند. یا از منظر برخی اطلاعات پشت پرده (از این جنس که فیلم به سفارش صهیونیست‌ها ساخته شده و..) باب گفتگو درباره فیلم را کلا می‌بندد.
۲. رویکرد نقد سیاسی و نشانه‌شناسانه که احتمالا بر نقد رنگ‌ها و نشانه‌ها تمرکز خواهد داشت. در این نوع تحلیل، دود بنفشی که بچه موش‌ها برای مقابله با دشمن به کار می‌برند، یا بچه گربه‌ای که برخلاف تصور ِ مردم ِ شهر، [مردم؟!] دشمن نیست و یک ملوس ِ بی‌آزار و دوست داشتنی است، یا حتی خود لغت ِ ژاندارمری، نقش ویژه‌ای ایفا خواهد کرد.
۳. رویکرد فرهنگی-جبهه‌ای که بر «مقاومت» تمرکز خواهد داشت. در این رویکرد، پیام اصلی ِ «مدرسه موش‌ها ۲» ماندگار بودن ِ آرمان مقاومت بین نسل هاست. در این نوع مواجهه، این دیالوگ که «پدر مادرامون تونستن با اسمشو نبر بجنگن، پس ما هم می‌تونیم» بسیار مهم است. اهمیت نمایش این موضوع که از تهدید‌های دشمن نباید ترسید و با دست خالی هم می‌شود مقابل دشمن ایستاد، از اختصاصات ویژه تحلیلی در این رویکرد است و حتی تاکید بر اینکه دکتر عینکی که تنها کراواتی شهر است، در دوران ِ مقاومت ِ قبل، مدام از جنگ فرار می‌کرده خیلی مهم خواهد بود.
۴. رویکرد فرهنگی- اندیشه‌ای یا فرهنگی-مدیریتی که تاکیدش بر فضای فرهنگی ِحاکم بر فیلم است. شهر موش‌ها، یک دهکدهٔ اروپایی ِ تمام عیار است. مردم شهر، شب‌ها در کافهٔ کپل جمع می‌شوند و به آوازهای مستانه موش موشک خانم که هم زمان پیانو می‌نوازد، گوش می‌کنند و با هم آواز می‌خوانند. مدرسه موش‌ها، یک مدرسه اروپایی است که دوست‌دختر و دوست‌پسر کنار هم نشسته‌اند و قربان صدقه هم می‌روند؛ صبح‌ها قرار می‌گذارند که با هم، دوچرخه سوار به مدرسه بروند و شب‌ها کنار هم آواز می‌خوانند و ساز می‌زنند. خانم‌های شهر، دیگر روسری‌هایشان را برداشته‌اند و لباس‌های اروپایی می‌پوشند و کلاه‌های اروپایی به سر می‌گذارند و.... به نظرم این رویکرد از منظر اثرگذاری بر مخاطب از سایر رویکرد‌ها مهم‌تر و قابل تامل‌تر است.
پ. ن ۱: به طور جدی «شهر موش‌ها ۲» از منظر فیلمنامه نویسی به ویژه شخصیت‌پردازی قابل تحسین است و برومند در فیلم جدیدش فقط نان ِ شخصیت‌های قدیمی‌اش را نمی‌خورد، بلکه حداقل ده شخصیت جدید طراحی کرده که همه‌شان دوست داشتنی‌اند و مخاطب را به پیگیری سرنوشت و داستانشان علاقه‌مند می‌کنند. شخصیت‌پردازی... و ما ادریک  ما شخصیت‌پردازی...!
پ. ن ۲: غم ِ بزرگ ِ‌ «شهر موش‌ها ۲» فاصلهٔ طبقاتی است. دم باریک، خدمتکار و آشپز ِ کپل خان شده. کپل ِ دوست داشتنی ِ دهه شصت، یک سرمایه دار تازه به دوران رسیده است که هم مفت خور است هم خسیس.

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی