حیات غرب - نادر نادرپور را باید به عنوان یکی از مهمترین شاعران سده اخیر مورد بررسی قرار داد. حتی منتقدانی همچون رضا براهنی در زمانی از او به عنوان یکی از 5 شاعر معاصر فارسی یاد میکردند.
نادرپور در شانزدهم خردادماه سال 1308 در تهران به دنیا آمد. نادرپور علاوه بر شاعری به کار ترجمه نیز میپرداخت. او اشعاری از هوانس تومانییان با همراهی هوشنگ ابتهاج و همین طور هفت شاعر ایتالیایی به همراهی جینالا بریولاکاروزو، بیژن اوشیدری و فرناندو کاروزو ترجمه و منتشر کرد.
نادرپور را فرزند تقی میرزا از نوادگان رضاقلی میرزا، فرزند ارشد نادرشاه افشار و به همین واسطه او را از دودمان شاهی میدانند.
او در سال 1328 پس از به پایان رساندن دوره متوسطه در دبیرستان ایرانشهر تهران، برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه سوربن پاریس در رشته زبان و ادبیات فرانسه به تهران رجعت کرد.
نادرپور از سال ۱۳۳۷ به مدت چند سال در وزارت فرهنگ و هنر در مسئولیتهای مختلف به کار مشغول بود.
نادرپور در سال ۱۳۴۶ در کنار تعدادی از روشنفکران و نویسندگان مشهور در تاسیس کانون نویسندگان ایران نقش داشت و به عنوان یکی از اعضای اولین دوره هیات دبیران کانون انتخاب شد. او بعد از انقلاب اسلامی به آمریکا رفت و تا پایان عمر در آنجا زندگی کرد.
شاعر هم مسلک او فریدون توللی در سال 1333 و در مجله کاویان درباره نادرپور نوشت:" اشعار نادرپور با انسجام خاص خود، یکی بعد از دیگری، خواننده را در جهانی از رنگ و رنج و امید فرو میبرد و از تمام این اشعار، موسیقی دلنشین کلام که بارزترین خصیصه هنری نادرپور است، به گوش میرسد."
"چشمها و دستها"، " دختر جام"،" شعر انگور"، "سرمه خورشید"، "گیاه و سنگ نه، آتش"، "از آسمان تا ریسمان"، "شام بازپسین"، " صبح دروغین" و" خون و خاکستر" مجموعه شعرهای نادرپور هستند. او در دورهای نقش مهمتری در شعر فارسی بازی میکرد اما از اوایل دهه چهل به واسطه ظهور چهرههای آوانگارد شعر فارسی کمتر شاعرانی مثل نادرپور مورد توجه قرار میگرفتند.
اما او در دهه سی شعر فارسی به عنوان شاعری متجدد ظهور کرد. اخوان ثالث در سال 1334 و در مجله "در راه هنر" درباره او مینویسد:"نادرپور در این ایام به حق، در طراز اول از شاعران متجدد و نوپرداز فرار گرفته و پختگی آثارش میرساند که به گنجینه غنی و پرارزش شعر گذشته پارسی دست دارد؛ ولی برخلاف بعضی از نوپردازان، شعر گذشته پارسی بر آثار او آنچنان سایه نینداخته که رنگ هنرش را دیگر کند و تحت تاثیر بگیرد. بدین معنی که هم احساس از خودش است و هم بیان تعبیرات."
پرویز ناتل خانلری نیز از دیگر کسانی بود که بر شعر نادرپور مهر تایید میگذاشت.
نمونهای از شعر نادر پور با عنوان "خوشههای تلخ":
بر کشتزارهای خزان دیده افق / هان، ای خدا! شبان سیه را فرو فرست
تا از مزار گمشدگانت خبر دهند / مرغان باد را همه شب سو بهسو فرست
اینک، غروب روز نبرد است و، ایدریغ! / کزآن سپاهیان دلاور نشانه نیست
آنان بزیر خاک سیه خفتهاند و، مرگ / جز پاسبان این افق بیکرانه نیست!
این ابرها که میگذرند از کنار کوه، / آن تکدرخت پیر که میلرزد از هراس،
گریند - چو تنوره کشد سرخی فلق / بر گور شهیدان بینشان ناشناس –
تا بذر کشتگان زمین بارور شود، / تا خوشههای بروید ز سینهها،
باید ز چشم هرزه این ابرهای سرخ / باران خون ببارد و باران کینهها
این ماهتابها که درخشیده بی امید / بر خاکهای تشنه و بر سنگهای سرد،
وین بادهای تر، که برافشانده بر ریگها / بر گور خفتگان بلادیده نبرد،
این اشکها که دیده مادر فشانده گرم / بیهوده بر مزار جگرگوشههای خویش،
فردا، گواه جنبش خشمند و انتقام / خشمی که زود میدرود خوشههای خویش
آنان که بذر آدمیان را فشاندهاند / بر داس خشمگین اجل بوسه مینهند
و آن خوشههای تلخ –که از کینهها دمید - / میپژمرد چو بوسه آینده میدهد
هان، ای خدا! شبان سیه را فرو فرست / تا ننگ وحشیان زمین را نهان کنند
بر دشتها، سیاهی شب را بگستران / تا کشتگان بیگنهش سایبان کنند
این گورهای نو که دهن باز کردهاند / تا لقمههای گمشده را در گلو برند،
فردا، به جانیان و خسان رو میکنند / تا طعمههای تازه خود را فرو برند!
مرگ
نادر نادرپور در 29 بهمن ماه 1378 در لس آنجلس در آمریکا بر اثر حمله قلبی درگذشت.