حیات غرب - هدف از این نوشتار تبیین تعامل اخلاق و رسانه است که مبتنی بر سه مفروض اصلی می باشد. نخست آنکه هرگز نباید حوزه اخلاق را با حقوق و قانون اشتباه گرفت چرا که اخلاق در حوزه اختیار انسان می گنجد و رفتاری است که با توجه به بینش عقلانی و متعالی انسان شکل می گیرد. دوم آنکه اخلاق از فطرت و دین نشات می گیرد و یکی از مهمترین تفاوت های زندگانی انسانی با زندگانی حیوانی، در اخلاقی بودن زندگی است.
مفروض سوم نیز به این مهم می پردازد که اخلاق عبارت است از مطالعه و بررسی منظم آنچه که باید پایه و اصل رفتار درست و نادرست انسان قرار گیرد، اخلاق چیزی نیست که فقط توسط افراد اعمال گردد، بلکه ارزشی است که بین اعضای جامعه به عنوان یک مجموعه کلی، مشترک می باشد.
اما تعامل و تقابل اخلاق با تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی جدید یکی از بحثهای جدی در حوزه علوم انسانی است که متوجه زندگی همه مردم نیز می شود، انسان ها همواره در بهره گیری از رسانه ها به جنبه اخلاقی و تربیتی آن توجه دارند خصوصا در جوامعی هم چون جامعه ما که ملتزم به دینی همچون دین اسلام هستند.
مسائل اخلاقی جزء لاینفک هر فرایند ارتباطی است به گونه ای که می توان با تکیه بر معیار اخلاق حکم به درست یا نادرست بودن آن ارتباط داد.
در این راستا سوالات بسیاری در اذهان پدیدار می شود مبنی بر اینکه جایگاه اخلاق در رسانه کجاست؟
در خصوص اخلاق رسانه ای باید گفت که این مقوله نقطه تلاقی علم اخلاق و عمل رسانه یا ارتباط جمعی است، اخلاق رسانه ای به مانند دیگر حوزه های اخلاقی، امری درونی و مرتبط با ارزشها و هنجارهاست، بدین مفهوم درونی است كه مجموعه قواعد و اصول اخلاق باید توسط ارتباط گر و سازمان ارتباطی رعایت شود و از این نظر با حقوق و قانون رسانه ها متفاوت است و بیشتر به حوزه وجدان افراد مربوط می شود.
چه بسا بسیاری از شگردهای رسانه ای که امروزه در بسیاری از رسانه ها به کار گرفته می شود، به ظاهر با هیچ اصل و بند و تبصره ای از حقوق و قانون منافات ندارند اما با اصول اخلاقی در تضاد هستند.
اخلاق رسانه ای به سبب ریشه گرفتن آن از مجموعه ارزشهای بطن جامعه می تواند از جامعه و فرهنگی به جامعه و فرهنگ دیگر متفاوت و متغیر باشد به طور مثال اخلاق در جامعه ما به طور ریشه ای از منابع اخلاق اسلامی تغذیه می کند و با بسیاری از اصول اخلاقی فرهنگ و تمدن کاپیتالیستی متفاوت است.
از این رو تدوین اصول كلی اخلاق رسانه ای به سادگی تدوین قواعد كلی حقوق رسانه ها نیست و در هر فرهنگ و جامعه ای و به طور کلی در هر گفتمان اخلاقی، تعاریف و محدوده های خاص خود را دارد.
اگر در ادامه این نوشتار بخواهیم به برخی از مولفه های اساسی اخلاق رسانه ای اشاره کنیم می توان از مسؤولیت اجتماعی خبرنگار، دستیابی به اطلاعات سازنده و مفید، شجاعت و شرافت حرفه ای خبرنگار، عدم تحریف و دستكاری در اخبار، صداقت و عینیت خبر، اعتبار منبع و روایی خبر، خودداری از مكر و خدعه و غوغا سالاری، احترام به مردم و گوناگونی فرهنگ ها، حرمت حریم خصوصی افراد، انتقاد سالم و سازنده و … اشاره کرد.
درباره ضرورت قانونمند شدن فعالیت رسانهها تردید یا مخالفت جدی ابراز نميشود، اما در مورد لزوم رعایت اخلاق رسانهای چنین اتفاق نظری وجود ندارد و تشتت آراء در این حوزه بسیار است. مخالفت با اخلاق رسانهای، گاه چنان جدی است كه عدهای آن را عبارتی ميدانند كه از دو جز متناقض تشكیل شده است به گونه ای که ميتوان گفت برخی رسانه ها به مسائل اخلاقی به مانند فلفل و نمك موضوعات خود نگاه ميكنند.
جذب مخاطب و حفظ اعتماد او سرمایه اصلی هر رسانه به شمار ميرود تا آنجا كه میزان ارزش هر رسانه به شمار مخاطبان و نیز تاثیری بستگی دارد كه بر آنان ميگذارد. از سوی دیگر رعایت اصول اخلاقی از عوامل اصلی جذب و حفظ مخاطبان هر رسانه است.
اما آن چیزی که در حوزه رسانه بیش از هر چیز دیگری حائز اهمیت است، این است که برد رسانههای گروهی، بسیار وسیع است. رسانهها نه تنها بر تک تک مردم تأثیر میگذارند بلکه آموزهها و طرز عملکرد آنها حتی بر روابط میان افراد جامعه نیز تأثیر میگذارد و بسته به هدفی که رسانه برای خود تعریف میکند با ارزشهای اخلاقی، رابطه ای بسیار تنگاتنگ پیدا میکند.
در واقع، رسانههای گروهی آن قدر قدرت دارند که نه تنها برای آگاهی بخشی به افراد به کار میروند بلکه تعیین میکنند که چه چیزی مهم است و چه چیزی بیاهمیت و امر مطلوب و غیر مطلوب کدام است و این ارتباط آنچنان عمیق است که بسیاری از متفکران اندیشه پست مدرن در نوشته های خود بر ارتباط بین رسانه و حقیقت بسیار تاکید داشته و رسانه را فرایندی تلقی می کنند که در جامعه به تولید و بازتولید دائم حقیقت می پردازد.
امروزه مشکلات و مسائل اخلاقی در تکنولوژی های نوین بسیار پیچیده است و اگر رسانه را نیز به نوعی یک تکنولوژی جدید قلمداد کنیم باید بگوییم که رسانه ها اغلب با مشکلات اخلاقی ناشناخته و تضادها مواجه می شوند.
به عنوان مثال برای بیان یکی از موارد غیر اخلاقی بودن رسانه می توان به شناسایی و جمع آوری انواع اطلاعات درباره اشخاص و فضاهای خصوصی آن ها اشاره کرد تا جاییکه این نوع تعامل به دخالت در زندگی خصوصی افراد تغییر شکل داده و به یک کنش کاملا غیر اخلاقی تبدیل می شود که نمونه واقعی آن را در فعالیت «پاپاراتزیها» در دنیای غرب به وضوح شاهدی بر این مدعا است.
در پایان این نوشتار و در یک نتیجه گیری کلی باید گفت که اهمیت اخلاق در ساز و کارهای مختلف هر جامعه ای با توجه به افزایش میزان دربرگیری و گستره آن ساز و کار، بیشتر خواهد شد. سازو کار رسانه ای نیز همانگونه که گفته شد گستره بسیار وسیعی از افراد جامعه و شاید کلیه واحد های تشکیل دهنده هر جامعه ای را در بر می گیرد و بر این اساس مقوله تعامل اخلاق و رسانه یکی از اولویتهای اساسی هر جامعه می باشد.
از سوی دیگر گفتمانهای مختلف اخلاقی دربرگیرنده مولفه های اخلاقی متفاوت و گاه در تضاد با یکدیگر هستند.
اما مقوله دیگری که بر ابهام تعامل اخلاق و رسانه می افزاید شفاف نبودن مرز بد و خوب و خیر و شر در درون تک تک گفتمانهای اخلاقی است.
حالتهای یاد شده، حوزه تعامل اخلاق و رسانه را به یکی از سردرگم ترین حوزه ها تبدیل کرده است و همین امر ضرورت شفاف سازی، ابهام زدایی و تعیین مرزهای خوب و بد در این ساحت را بیش از پیش نمایان می سازد.