این شعر استاد رادفر کدام مصرعش توهین به کرمانشاه است که نیش اتهامات رنگا رنگ را به سوی او گسیل می داریم ؟

دور از همیم


در کنارِ هم ولی دور از همیم 
آه ؛ باهم واقعا نا محرمیم !

با شما حرفِ دلم را میزنم
ما فقط در سُست عهدی محکمیم

گاه گاهی سرخوش و شادیم؛ لیک
داغدارِ لحظه های ماتمیم

گرچه از اسبابِ آسایش پُریم
خالی امّا از دل و بی همدمیم

در میانِ آمد و شد هایمان
مثل تاریکی و دریا مبهمیم

سنگ از دل سنگیِ ما خسته است
در خیالِ خامِ خود چون شبنمیم

لاف عشق و مهر ورزی می زنیم
راستی با این روش ما آدمیم؟!

آنقدَر بی اعتمادی بین ماست
چون غزال از سایه ی هم می رمیم

عبدالرضا رادفر (آرام کرمانشاهی)


بیزاری

از خودم ، از همه چیز و همه کس ، بیزارم 
از وطن ،مرغِ گرفتارِ قفس ، بیزارم

زین زمان هم که به نیرنگِ مقدّس ، همه جا
بسته اند از همگان ، راهِ نفس ، بیزارم

کوچه خالیست ز فانوس و کمین کرده ، رفیق
در حریمی که بود دزد ، عسس ، بیزارم

از مدد های کُهنْ ، از پَرِ سیمرغ بگیر
تا همین قصّه ی شن های ، طبس ، بیزارم

آه از آن باغ که ناکس به خیانت از عمد
ریشه ها را به غلط کرده هرس ، بیزارم

دیر گاهیست ز ویرانگریِ پر خطر از
یک دو مشتی ، علفِ هرزه و خس ، بیزارم

تیر ماه هشتاد و هشت

عبدالرضا رادفر

 

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی