بخشی از رفتار و مدیریت اخلاقی در کرمانشاه تدفین شد . مرگ یداله محبی نیز پند آموز بود

در سوگ یداله

روز شنبه 27 مهر ماه 98   مصادف با اربعین حسینی ، مراسم خاکسپاری و ترحیم بزرگمرد ادب و اخلاق ،یداله محبی بود .جمع کثیری در هر دو مراسم حضور داشتند.

شهد گُل یداله محبی چه حلاوتی داشت که این همه پروانه در گرد مزارش حاضر شده بودند؟

یداله نه گنج قارون  داشت و نه عنوانی اداری که دیگران را به طمع و تمنا دور خود جمع کند. اعتباریداله محبی از بانک اخلاق وجودش  بود که بسیاری از دوستان را وام دار خود کرد.

در روزگاری که خیلی چیز ها رنگ و بوی تقلبی بخود گرفته ، از دست دادن گوهری ناب و اصیل ، حقیقتا ضایعه ای سخت است .

اگر در رفاقت، اخلاق - صداقت و راست گویی - راز داری و امانت داری – تواضع -  گذشت و فداکاری - همراهی و همدلی از بین برود هر نامی ممکن است داشته باشد بجز رفاقت. در مدیریت نیز اگر همدردی ، صداقت و اعتماد حذف شود، مدیریت ناقص می ماند. یداله در هر دو بخش این ویژگیها را در وجود خود ملکه کرده بود .

تدفین محبی تمثیلی از تدفین بخشی از اخلاق و مدیریت اخلاقی در جامعه کنونی بود .

این مرد پاک سیرت با لطافت و هنر مندی تمام سجایای پاک اخلاقی را در وجود خود جمع کرده و عالمی عملگرا بود.یداله نقشهای زیبایی بر لوح دوستی و مدیریت زد .

سید نورالدین خرمشاهی حکایت کرد :ابتدای انقلاب که آتش انتقام و احساس فوق العاده حاد بود ،یداله محبی مسئول گزینش من بود در کمال صداقت گفتم چه روزنامه هایی را می خوانم . ذکر همان مطالب برای مامور پُر خار و احساسی کافی بود تا عذر مرا بخواهند ولی دوستانه و صمیمی در گوشم نجوا کرد که سید  هر راستی را در همه جا نگو .ذکر این نجوای لطیف چنان در دل نورالدین جا خوش کرد که باعث دوستی بسیار عمیق شد .  در تماس با ایشان  با بغض در گلو گفت: دیگر بیام کرمانشاه کی را ببینم ؟ دیگر کی می تواند مثل ایشان ما را دور هم جمع کند ؟

محبی نه غرور و تکبر داشت و نه در زمان مسئولیت ، خود را باخت و گم کرد . در طول دوران زندگی حرکات زیکزاکی از او دیده نشد . فقط با دنده اخلاق تخته گاز به پیش میرفت . با حُسنِ خُلق یخ قلب  دیگران و اطرافیان را ذوب می کرد. رفاقت و مدیریت آن مردپاک سیرت نمایشی  نبود.

یداله محبی زلال بود زلالِ زلال

اهل مزاح و طنز بود . راحت و بی تکلف مدیریت می کرد . از مدیریت نمایشی  و فریب به شدت بی زار بود .

جمع بسیار کثیر حاضر در مراسم ، بخاطر پاسداشت رفتار اخلاقی  و مدیریت اخلاقی یداله حاضر شده بودند. مردی که گنجینه اسرار و سنگ صبور دوستان بود . با تن خسته و بیمار از درد ننالید و همواره شریک غم وگرفتاری های دوستان بود.

از او شنیدیم که می گفت مراقب باشیم عسل اخلاق را با سرکه بد خلقی قاطی نکنیم که خراب میشود

گُل زیبای نهاد او خار نداشت . لذا چیدن محبتش برای دوستان راحت ، بدون ترس بود.

یداله در تمام طول خدمت برای کسی دام نگذاشت بلکه تمام سعی و تلاشش این بود تله های مسیر دیگران را بردارد . بعید است در آموزش و پرورش شخص پیدا شود که بگوید مورد ظلم یا بی مهری مدیریتی او قرار گرفته باشد.

یداله با دوستانش چه کرد ؟

 در دنیای سنگدل کنونی غلطیدن اشک بر روی گونه به این راحتی نیست . یداله آنچان دیگران را ذوب اخلاق خود کرده بود که بسیاری از دوستان بی اختیار اشک می ریختند .

خسرو محسنی نسب را فقط یکبار دیگر اینگونه محذون و حیران واشک در چشم دیده بودم که امیدوارم جای یداله را برای دوستان سبز نگه دارد . بیژن پهلوانی که ارتباط خیلی زیاد و دیرینه ای با مرحوم محبی نداشت اشک در چشمش حلقه زده بود و گفت : این مرد یک عمر مدیربود ولی یک روز به شیوه مدیران نمایشی مدیریت نکرد.

 محمد پرنیانچی که حالا در آخرین وداع، رفیق دیرین را در مزار سرد می دید نمی توانست در جمع جلو گریه خود را بگیر .حق داشت.  کفن دوست عزیز را گرفته بود و داشت برای همیشه با او خدا حافظی می کرد. روزگار نا سازگار به اجبار عینکی را بر چشم ما گذاشت. اینجا بکارم آمد و اشکهایم را استتار کردم .

امید وارم همه ما نگذاریم منش او در رفاقت و مدیریت فراموش شود .رو حش شاد و یادش گرامی

رضا منتظریانی

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی