- توضیحات
- :::
-
دسته: مقالات |
-
منتشر شده در چهارشنبه, 12 شهریور 1393 22:40 |
در برنامه «سینما کلاسیک» که از شبکه نمایش پخش میشود مسعود فراستی در مقدمه فیلم «گذرگاه تاریک» اثر «دلمر دیویس» تعریفی از نمای نقطه دید و دوربین سوبژکتیو ارایه داده که به این شرح است: « نمای نقطه دید از نگاه شخصیت است با واکنشی که از او میگیرند. یعنی آدمی دارد جایی را نگاه میکند و ما آنجا یا آن فرد را میبینیم که به چیزی نگاه میکند (نگاهش را میبینیم) و دوربین و نما برمیگردد به خودش و ما متوجه میشویم که آنچه دیدهایم از نگاه او بوده است. در نمای نقطه دید، ما فقط داریم از نگاه شخصیت میبینیم و میتوانیم همذاتپنداری نداشته باشیم؛ شاهد دیدن کسی از جهان و برگشتنش باشیم. اما در سوبژکتیو قطعا همذاتپنداری موجود است ما جای دوربین و جای آن آدم قرار گرفتهایم و داریم همراه دوربین نگاه میکنیم و این با خودش، قطعا همذاتپنداری میآورد و فاصله مخاطب-شخصیت را کم میکند.» آقای فراستی نمای نقطه دید را با واکنشی که از شخصیت میگیرند مشخص کرده و آن را از دوربین سوبژکتیو تمییز داده؛ ما چنین چیزی در سینما نداریم. در مواردی محدود میتوانیم با نمای بعدی سوبژکتیو یا ابژکتیوبودن، نمای قبل را زیر سوال ببریم اما در آن صورت به نقطهای در سینما خواهیم رسید که دیگر تشخیص سوبژکتیو یا ابژکتیوبودن نما برای ما غیرقابل ادراک باقی میماند. جایی که نظریهپردازان آن را «نیمهسوبژکتیو» مینامند. مانند «نمای معکوس» یا خیلی از نماهای سوبژکتیو هیچکاکی. نما کوچکترین واحد سینما است و مستقل. یعنی با نمای بعد یا نمای قبل خود، نقطه دید یا دوربین سوبژکتیو مشخص نمیشود. خودش یکه و مشخص است. نمایی که آقای فراستی نمای واکنشی نامیده، خود یک نمای مستقل دیگر از زوایه دید شخصیت یا چیزی یا مولف است. ضمن اینکه نمای واکنش تنها میتواند به تجربهای که در ذهن مخاطب شکل میگیرد، تعین بخشد و این متعینکردن تجربه مخاطب به یکهبودن واکنش آن شخصیت در جهان روایی فیلم، تنها محدودیتی به همراه دارد که صرفا ابهامزداست. مورد نقض این، کارگردانی مثل هیچکاک است که سینمایش بر «نگاه»1 استوار است و همواره نگاههای خنثی از بازیگرانش را ضبط میکرد و نماهای واکنشی در سینمایش فاقدمعناست، اگر تدوینی وجود نداشته باشد، اساسا نمای واکنشی تعینی به درونیات شخصیت نمیدهد. علاوه بر این، سینما هنری است زمانی. نمایی که زمانش گذشته باشد دیگر «بیزمان» شده و وجود ندارد و تاثیرش بر مخاطب هم مربوط به زمان گذشته میشود. بنابراین در نمای نقطه دید و دوربین سوبژکتیو مخاطب آنچه را میبیند که شخصیت میبیند و این ربطی به واکنش شخصیت ندارد. «نمای نقطه دید یکی از عناصر دوربین سوبژکتیو است»2 و در «سینما سادهترین راه برای آنکه مخاطب را به واقعه درون فیلم «بخیه» بزنند نمای نقطه دید است که در آن نقطه دید شخصیت اصلی به نقطه دید مخاطب بخیه میخورد و مخاطب در موقعیتی سوبژکتیو قرار میگیرد.»3 اما آقای فراستی در قسمت دوم تعریف خود مساله «همذاتپنداری» مخاطب را پیش میکشد. اساسا این واژه برای تعریف یک نمایی که سوبژکتیو است اشتباه است. بهعنوان مثال در سینمای مدرن یا سینمای پستمدرن کارگردان مطلقا دنبال همذاتپنداری مخاطب خود نیست. سینمایی که شالودهاش بر دیالکتیک بین مخاطب و فیلم و همچنین مشارکت مخاطب در فیلم و تجربهکردن استوار است نمیتواند منطق همذاتپنداری که متعلق به جهان روایی کلاسیک است را در خود داشته باشد یا سینمایی که وانمود یا تقلیدی از سینمای پیشینیانش است با زبان هجو و «پارودی» اساسا چگونه میتواند همذاتپنداری را تحریک کند. ما همذاتپنداری در نمای نقطه دید یا دوربین سوبژکتیو نداریم.
پینوشتها:
1-پاسکال بونیتزر- تعلیق هیچکاکی- لاکان هیچکاک - ص37
2- برنارد اف.دیک- آناتومی فیلم، ص 110
3- اسلاوی ژیژک- لاکان هیچکاک- ص 8
لینک خبر : http://sharghdaily.ir/?News_Id=42755
اضافه کردن نظر