در توضیح نقش مطبوعات در حوزه اجتماعیات لازم است به نوع رابطهای که بین روزنامهنگار و جامعهشناس میتواند وجود داشته باشد، اشاره ضمنی کنیم. در سایه فهم این رابطه است که خواهیم توانست نحوه و میزان اثر و نقش مطبوعات در شناسایی و حل مشکلات اجتماعی را مورد داوری قرار دهیم. در یک فهم عام و کلی رابطه بین روزنامهنگار و جامعهشناس نمیتواند از سه شکل زیر خارج باشد؛ اول تقدم نقش و جایگاه روزنامهنگار به نقش و جایگاه جامعهشناس، دوم تقدم نقش و جایگاه جامعهشناس به موقعیت روزنامهنگار و سوم رابطه هماهنگ و همکارانه. هر یک از شکلهای اشاره شده موجب خواهد شد تا مسائل و موضوعات اجتماعی بهگونهای متفاوت طرح و نقش هر یک از این دو نیرو در ساختن جامعه متفاوت شود. واقعیتهای جاری در ایران معاصر بیشتر نشان از این دارد که در بسیاری از مواقع جامعهشناس دنبالرو روزنامهنگار شده است. البته این وضعیت مانند وضعیتی است که در جهان مدرن جاری است. روزنامهنگاران هستند که تعیینکننده نحوه و میزان استفاده جامعهشناسان در ورود به مسائل اجتماعی و زندگی روزمره هستند. یک مثال عینی دارم؛ آن هم همین یادداشتی است که من دارم مینویسم. از من خواسته شده است در مورد این موضوع مطلب بنویسم. اگر در این زمینه با من تماس نمیگرفتند کمتر احتمال داشت که من حداقل این روزها در این زمینه مطلبی بنویسم. این موجب شده است تا گروهی از جامعهشناسان در مطبوعات حضور داشته باشند. بعضی از جامعهشناسان ایرانی بیشتر از دیگران در مطبوعات حاضرند؛ مینویسند، داوری میکنند و مورد اتهام هم هستند. علت اصلی این وضعیت به اراده روزنامهنگاران در جلب نظر متخصصان اجتماعی و جامعهشناسان در مطبوعات است. در عوض همین روزنامهنگاران نسبت به حضور دیگران اعم از جامعهشناس و غیر آن رغبتی ندارند. این رغبت میتواند به دلیل گرایشی و ارزشی یا تخصصی باشد. هر چه هست، امروز این روزنامهنگار است که جامعهشناس را به روزنامه و بحث در مسائل عمومی اجتماعی کشانیده است. اگر این وضعیت در ایران وجود دارد، آن وقت است که با این سوال عمده روبهرو هستیم: «نقش مطبوعات در حوزه اجتماعیات و بهطور خاص در حوزه آسیبهای اجتماعی چگونه است؟» بهطور قطع معلوم است که روزنامهنگاران ایرانی بیشتر از دیگران تعیین میکنند که کدام مساله اجتماعی مساله است و کدامیک از این مسائل را باید یا بهتر است در کدام شرایط طرح کرد و تا چه حد هم طرح کرد. پس در این صورت روزنامهنگاران ایرانی هستند که تعیین کننده طرح و دامنه و سرنوشت مسائل اجتماعی بهطور عمومی و در حوزه عمومی هستند. در این مسیر، جامعهشناسان و دیگر متخصصان رشتهها و تخصصهای دیگر هم وارد بحث میشوند. به نظر میرسد اگر روزنامهنگاران به مسائل اجتماعی عمومی و در سطح عمومی نپردازند هزاران روز و ماه و سال هم جامعهشناسان در کلاس درسشان به بحث در مورد مشکل خاصی بپردازند، مشکل اجتماعی جنبه عمومی پیدا نخواهد کرد و مخاطب عام نخواهد یافت. با این توضیح میتوان مدعی شد که در ایران جامعهشناس بهعنوان متخصص امر اجتماعی و عامل شناسایی علمی آسیبهای اجتماعی نیست که تعیینمیکند چه مسائلی در ایران وجود دارد. در عوض بیشتر اصحاب مطبوعات هستند که تعیین میکنند کدام مشکل مهم است و برای گذر کردن از آن چه باید کرد. چرا اینگونه شده است؟ پاسخ این سوال وابسته به طرح و پاسخ مجموعه سوالاتی است که در ادامه به آنها اشاره میشود.با قبول اصل فوق، رابطه خاص اصحاب مطبوعات با جامعهشناسان است که با مجموعهای سوال روبهرو هستیم و پاسخ به آنها ما را در شناخت نقش و جایگاه مطبوعات در حوزه اجتماعی آشنا میکند: روزنامهنگاران چه کسانی هستند؟ مدیران و صاحبان امتیاز روزنامهها و مجلهها چه کسانی هستند؟ این افراد چه گرایشها و تخصصهایی دارند؟ منابع مالی و حمایتی این افراد در مجموع چیست؟ چه رابطهای بین این افراد و گروههای مشغول به کار در مطبوعات با بازار به معنی حوزه اقتصاد و جامعه و سیاست و فرهنگ وجود دارد؟ به لحاظ نسلی، اصحاب مطبوعات چه وضعیتی دارند؟ آیا کسانی که در یکی دو سال اخیر به کار مطبوعات میپردازند همان افرادی هستند که 10 سال پیش هم به این کار مشغول بودهاند یا اینکه افراد قدیمی به سراغ کار دیگری رفتهاند؟ به چه میزان پیوستگی نسلی بین اصحاب مطبوعات وجود دارد؟ و... از همه مهمتر شناخت ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی اصحاب مطبوعات از یک طرف و نوع رابطه نسلی بین آنهاست. اگر به سوال دیگری که درمورد منابع مالی و حمایتی مطبوعات هست، توجه کنیم میتوانیم به توضیح مشخصات اصحاب رسانه برسیم. به نظر میآید در حوزه مطبوعات پیوستگی نسلی وجود ندارد. هر نسلی قاعده عمل و کار خودش را دارد. بهنظر میآید مطبوعات به لحاظ مالی از استقلال کافی برخوردار نیستند و به همین دلیل مسائل آنها میتواند کمتر تخصصی باشد. به نظر میآید اصحاب مطبوعات افرادی علاقهمند به مسائل سیاسی و گروهی و کمتر متمرکز بر تخصص مطبوعاتی هستند. با همه این اگرها، فضای مطبوعات از دیگر فضاها شادابتر و موثرتر در حوزه اجتماعیات است. این عرصه، توان به چالش گرفتن بیشتر و دقیقتر موضوعات را دارد و سعی بر این است تا حوزه سیاست و فرهنگ و زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. از همه مهمتر اینکه به نظر میآید مطبوعات در ایران تا حدودی توان شکار موضوعات و مباحث و مشکلات را دارد و تا حدودی نیز توان و ظرفیت پنهانسازی آنها را. میتواند موضوعات موردتوجه جامعهشناسان باشند و اموری را که پنهان میکنند ساحت اعتراضی جامعهشناسان نسبت به مطبوعات و جامعه. اینجاست که نوعی رابطه تابعی جامعهشناسان نسبت به مطبوعات به دلیل قدرت شکار موضوع و مسالهای که مطبوعات دارند، وجود دارد و در ضمن نوعی رابطه تزاحمی و اختلافی بین آنها وجود دارد زیرا، مطبوعات قدرت پنهانسازی یا انحرافسازی موضوعی و جهتگیری در مقایسه با جامعهشناسان دارد. این رابطه دوگانه اساس قدرتآفرینی روزنامهها در حوزه مسائل اجتماعی است. در جاهایی که روزنامهنگاران شکارگران موثری هستند، میتواند موج تولید کرده و همه را به دنبال خودشان بکشانند. ما شاهد بودهایم که یکباره گروه یا مجموع مطبوعات به طرح موضوعاتی جنجالی اقدام کرده و توجه همه را به خود جلب کردهاند در حالی که موضوع طرحشده به لحاظ مطبوعاتی مهم بوده و ساحت جنجالی یافته است. ولی این موضوع در عالم واقع اینگونه نیست. طرح جنجالی از موضوع نوعی انکارگویی حقایق مسلم است یا اینکه راهی در انحراف یا سرپوش گذاشتن در طرح موضوعات دیگر است. از طرف دیگر، ما شاهد وجود مسائل مهمی در کشور بوده و هستیم که کمتر روزنامه یا مجلهای از آن سخن گفتهاند. بعضا از طرف گروههای اجتماعی خارج از مطبوعات از قبیل روشنفکران، روحانیون یا منتقدان اجتماعی به آنها توجه شده است. مطبوعات در طرح موضوعات اجتماعی چندین نقش مهم دارند که هر یک بهطور مستقل قابل بحث است و اثرات متفاوتی بر جریان توسعه و نوسازی کشور دارد. اولین نقش، نقش کاشفی است. منظورم نقش استخراج و کشف مسائل ومشکلات به واسطه روزنامهنگاران در ایران است. بسیاری از اصحاب مطبوعات در ساحت کاشف مباحث و موضوعات و مشکلات ظاهر میشوند. دومین نقشی که مطبوعات در حوزه اجتماعی داشته و دارد به نحوه طرح مباحث و موضوعات کشف شده برمیگردد. سومین نقشی که اصحاب مطبوعات در حوزه اجتماعی دارند، در سطح انتظارات و نتایج است. این نقش (انتظار) شبیه انتظار و نقش سیاستمداران غیرحرفهای در مورد مشکلات اجتماعی و فرهنگی است. نقش دیگری که مطبوعات در حوزه اجتماعی دارند، به دلیل قدرت احساس و هیجان، فراگیرکردن موضوعات است.
* جامعهشناس و استاد دانشگاه