حیات غرب - روزها و ماههاست كه از حضور اعتدالگرايان و اصلاح طلبان بر بخشي از هژموني قدرت در استان مي گذرد و اگر امروزه روز به پسين بازگشته و به كوتاهي بخشي از ساعات زندگي روزمره مان به اين تاريخ‘ بنگريم و بينديشيم‘ متاسفانه و خوشبختانه بسياري از وقايع و فاكتورها را مي بينيم كه جاي خوشحالي و گاها نگراني دارد . دراينجا بسان افرادي كه مي خواهند نه سيخ بسوزد و نه كباب و در آخر نوشته شان صرفا نتيجه گيري باب مراد را هم داشته باشند قصد اين واگويه ها را ندارم ‘ واگويه از اين سبب كه بيش و پيش از من ‘ ديگر دوستان و فرهيختگاني جوان و خوش آتيه تر از من گفتني ها را گفته اند و دل خويش را بر اين حرمان گداخته اند هرچند به اندازه و در حد خويش ‘ليك من نيز پس از اين همه حكايات رفته بر اصلاحات و اعتدالگرايي در استان وقتي دوباره به گذشته نه چندان دور باز مي گردم و زماني را به ياد مي آورم كه در آرزوي كمترين ها بوده ايم و نداشته ايم و خواسته ايم و نتوانسته ايم دلم مي سوزد بر برخي از اين فرصت سوزي ها و خود ويرانگري ها‘ نگران مي شوم بر وقايعي كه مي شد و اي كاش بر صدر اخبار و وقايع نمي نشستند! و آه از نهادم بر مي آيد وقتي مي بينم كه متاسفانه در برخي افراد كه هميشه وسالهاست از اصلاحات گفته اند نه تنها جرعه اي از آن را در نكشيده اند بلكه بسان اقتدار گرايي ‘ خودشيفته و متفرعن و خود نماد پندار صرفا كاري ندارند جز اثبات هويت اقتدار گرايي خويش در قالب اصلاح طلبي . نمي دانم آيا اين افراد آنقدر اين اگاهي را دارند كه بدانند هر رفتار شخصي و گروهي شان همه به پاي اصلاحات مظلوم نوشته مي شود و در دفتر عملكرد آن نقش مي بندد؟ يا كه مي دانند و مي كنند و يا نمي دانند‘ كه درهر دو صورت ظلمي است كه بر اصلاحات و اصلاح طلبي واعتدالگرايي روا مي دارند . به تعبيري‘ اصلاحات در استان بيش از شجاعت به خردمندي و عقلانيت نياز دارد و حق اين است كه امروزه من و يا ما به عنوان اصلاح طلب واعتدالگرا از خود بپرسيم كه تا چه اندازه بر اين خردمندي وعقلانيت ايستاده ايم ؟تا به كجا رفتار و گفتار و عملكردمان بر مدار خرد بوده است حالا البته كاري به اين نداريم كه ما عقلاني رفتار كرده ايم و اگر اشتباهي بوده است خوب انسانيم وجايز الخطا ؟ ليكن به تعبير اينجانب متاسفانه حداقل با وقوع برخي مسائل چون واقعه 8اسفند و برخي ديگر از مسائل و اشتباهات گروهي وفردي بد ‘ ديگر نمي توان از كارنامه جمعي اين رفتار دفاع كرد . چونان كه قبل تر از اين نوشته‘ دوستاني گفتند ونوشتند كه : بسامد خود ویرانگری و خود انتحاری نیروهای اصلاحات بالا رفته است و اگر اصلاح طلبان کرمانشاه در رفتارهای خود تجدید نظر نکنند چالش های بسیار بیشتر و اصطحکاک های بسیار زیادی در میان خود خواهند داشت و اينك آيا اين ثمره آن خود ويرانگري ها نيست ؟ اين خود ويرانگريها متاسفانه در برخي از مسائل اينك به عينيت رسيده و ديگر نمي توان از آنها چشم پوشيد وحق اين است كه نبايد گذاشت اتفاقاتي چونان واقعه 8 اسفند در اشكال و اندازه هايي ديگر بازتوليد گردند كه آن وقت است ديگر نتيجه اين خود ويرانگري ها همه را خواهد گداخت!
از طرف ديگرهمه مي دانيم كه پس از اين اتفاق‘ اگر نگويم شكاف‘ بلكه اختلافاتي حاد بين اصلاح طلبان استان ايجاد گرديد كه نه تنهاتاكنون ادامه دارد بلكه متاسفانه رو به سوي نوعي انتحار راه مي گشايد و با عنايت به برخي اختلافات گذشته آيا نبايد به چاره جويي نشست و بي اعتنا از كنار اين همه نقص نگذشت؟ چرا بايد برخي بزرگان اصلاح طلب و اعتدالگرا دراستان كه بايستي خود پرچمدار خودانگيختگي و تساهل و دوستي و هم افزايي باشند به نوعي ديگر رفتار نمايند ؟ ديگري شتاب وارانه ‘ لگام گسيخته و خالي از هرگونه عمل بايسته و خرد مدارانه بر تصميمي از سوي نماينده عالي دولت در استان خط بطلان كشيده و سپس در فاصله اي اندك و هنگامه ديگري‘ راه بازگشت از آن حركت لگام گسيخته را در پيش مي گيرد و سر پايين نگه مي دارد و درسكوت ادامه مي دهد و اي كاش اگر شجاعت آن را ندارد كه براين عمل نبايسته خويش مهر نقادي نهد ‘حداقل در سكوت و تنهايي خويش لختي از برج عاج خويش و تكبر و غرور خود خواهانه خويش پايين آمده و به قضاوت آن رفتار نه چندان بايسته خويش بنشيند !
بي شائبه بگويم كه متاسفانه هنوز در رفتار وگفتار برخي ها نشانه هايي از خود مداري و خود نماد پنداري وجود دارد و گاها نه تنها بر اين هويت به قضاوت مي نشينند بلكه سر اين را ندارند تا حداقل بر رفتار وگفتار خويش كلاف اصلاح را ببافند و بنشانند‘ تو گويي اينان تنها مدار اصلاحات و قبله آمال اعتدالگرايان و اصلاح طلبان دراستان هستند و در واقعيت البته اينان هيچ گاه راه را نه تنها بر جوانان و ديگران نه تنها نمي گشايند بلكه به بهانه هايي واهي بر اخراج وطرد ديگران خصوصا جوانان و ميانسالان پاي مي فشارند .
اين حقير هميشه در نوشته هايم به اين امر اشاره دارم كه اصلاح طلبي از خود ما آغاز مي گردد ‘ هميشه گفته ام كه اگر بتوانيم روزي به محل كارمان رفته و از رفتار بد ديروزمان چه رفتار فردي و چه جمعي بيزاري جسته و بر مدار انقاد پذيري واقعي و عيني راه برويم‘ باور كنيم كه قدمي به اصلاح طلبي نزديك شده ايم وگرنه همه در حرف اصلاح طلبيم و انتقاد پذيرو مدارا و تساهل و تسامح داريم اما متاسفم كه صرفا در شعار و ذهنيت به فاكتهاي اصلاح طلبي رسيده ايم نه عملي و عيني و آنسان نتيجه اين مي شود كه مي بينيم و گفته اند: نشست اصلاح طلبان کرمانشاه با طعم مشت و لگد. !!
نهايت اينكه در سال جاري با واقعه مهمي چونان انتخابات دهمين مجلس شوراي اسلامي روبروئيم . دراين انخابات مردم استان همچون تمامي مردم فرهيخته ايران قصد انتخاب نمايندگان خود براي 4سال آتي د رمجلس شورا را دارند و اصلاح طلبان و اعتدالگرايان به عنوان مهم ترين و اصلي ترين تفكرنهادي اين سرزمين نيز قصد شركت د راين كارزار را دارند و با اين نوع عمل و پراكسيس كه ذكر آن رفت آيا اصولا مي توان به نتيجه رسيد؟ آيا با اين كاركرد و خصوصيات مي توان درهنگامه تبليغات قانوني انتخابات آتي مجلس ‘مردم را خصوصا طبقه متوسط جامعه را اقناع نمود كه به كانديد اصلاح طلبان و اعتدالگرايان راي بدهند؟ زمان زود مي گذرد و تا چشم بر هم نهيم فصل انتخابات خواهد رسيد و آنگاه هست كه مردم كارنامه و ونتيجه مي خواهند نه حرف . خصوصا اينكه از سوي ديگر اينك اصلاح طلبي و اعتدالگرايي با نوعي چالش از ساخت و كاركردي ديگر مواجهه هست كه هرچند شايد كم به حساب آيد و ديده نشود اما مهم هست و قابل نقد و اي كاش به هنگامه در زمان خودش توسط همه همكاران و دو ستان روزنامه نگار د رذيل آسيب شناسي رفتاري – كاركردي اصلاح طلبان و اعتدالگرايان مورد بررسي و نقادي قرار گيرد و آن عقبگرد و چرخش 180درجه اي عده اي است كه درگذشته خود را اصلاح طلب مي دانستند و بر مراد نشستند و اينك كه باز هم بر مراد نشسته اند‘ نمك خورده اند و نمكدان مي شكنند و گاها والبته هم اين نمكدان را با كينه مي شكنند .به قول دوستي ‘ با اين وضعيت آيا دولت روحاني از دولت اصلاحات هم مظلوم ترنيست؟!!
بي شائبه عرض كنم كه در طول 2سال گذشته متاسفانه خواسته و ناخواسته ويا به هر شكل ديگر كه تصورش را بكنيد در كل اصلاح طلبان استان كاركرد و عملكرد (جامعه مدني واحزاب) قابل دفاعي از خود به جاي نگذاشته اند و اگر هم دارند اين كارنامه اندك است . اينان به نوعي به انحاي گوناگون نه تنها دست به خود ويرانگري و نديدن زده اند بلكه با عدم گشايش خود انتقاد گري و عدم تحمل و تساهل نسبت به يكديگر راهي را اينك بر گشوده اند كه شوربختانه و تاسف وارانه بر انحرافي بي نتيجه و البته هزينه زا مي انجامد . بر همه دوستان و بزرگان اصلاحات در استان ‘ همه وهمه فرض است كه اينك در سال جديد با تفكر و تامل و نگاه به گذشته‘ بر همه اختلافات و نقاط ضعف و ديگري را به حساب نياوردن و نديدن خط بطلان كشند و آينه اي باشند براي نسلهاي آينده اصلاح طلبي و اعتدالگرايي در استان تا به فراخ بر آن به افتخار به ايستند و آينده را بر مدار عقلانيت ‘ انتقاد و همگرايي شكوفا سازند. انشااله .