ایران و تله روسی!

حیات غرب -   وقتی خبر لغو تحریم یكجانبه روسیه بابت اس-300 و همین‌طور خبر قرارداد كلان نفتی ایران و روسیه منتشر ‌شد این سوال پررنگ‌تر شد كه آیا ایران در همكاری‌های كلان خود با روسیه روال منطقی دارد؟ آیا وقتی دستگاه وزارت خارجه درحال مذاكره با 1+5 است این امر قدرت مانور ایران در دیپلماسی را محدود نمی‌كند؟ خصوصا با توجه به سابقه تاریخی روسیه که معمولا با كشور‌هایی که قرارداد بسته نقض پیمان كرده است! در این‌باره باید كمی به عقب برگردیم و به اقداماتی كه روسیه در رابطه با ایران انجام داده، توجه كنیم. وقتی در قرن نوزدهم قرارداد تركمنچای بسته شد و ایران در سال 1942 عنوان «پل پیروزی» گرفت، قرار بود بعد از اینكه شش ماه از اتفاقات جنگی گذشت، روسیه تمام نیروهای خود را از خاك ایران خارج كرده و خسارات جنگی را به ایران پرداخت كند. اما روسیه بعد از اتمام جنگ و با وجود همه همكاری‌هایی كه از سوی ایران صورت گرفته بود ماجرای آذربایجان و كردستان را به راه انداخت كه قضیه در شورای امنیت مطرح شد و این شورا از ایران حمایت كرد. ترومن، استالین را به‌صورت شفاهی تهدید به استفاده از بمب‌های هسته‌ای كرد تا اینكه قوام‌السلطنه، شرایط را طوری مهیا نمود كه روسیه با آبرو از خاك ایران بیرون برود. درحالی كه اختلافات آذربایجان و كردستان همه و همه زیر سر روسیه بود. هرچند بعد از گذشت سال‌ها از آن زمان، باز هم روابط ایران و روسیه حسنه شد و قراردادهای امنیتی دوباره بین دو كشور به امضا رسید، حتی قرارداد ذوب‌آهن اصفهان را نیز ایران با روسیه امضا كرد، ولی باز هم روسیه سابقه بدعهدی و نقض پیمان را در تاریخ خود ثبت كرد. بعد از انقلاب اسلامی ایران و جنگ هشت ساله‌ای كه ایران درگیر آن شد و بعد از آزادی خرمشهر، این روسیه بود که پیشرفته‌ترین تسلیحات نظامی را كه به هیچ كشوری واگذار نكرده بود به صورت مستقیم در اختیار صدام گذاشت. همان موقع كه آمریكا از صدام حمایت می‌كرد اما روسیه حمایت خود را ابراز نكرده بود. یا در قبال رژیم حقوقی دریاچه خزر باز هم روسیه بدعهدی كرد و در سال 1998 با این كه هرگونه تصمیم‌گیری در قبال این دریاچه منوط به حضور همه طرفین بود، روسیه یك‌تنه با قزاقستان و آذربایجان قرارداد بست. همه اتفاقات كه توضیح مفصل‌تری دارد، باز هم به نحوی در ماجرای هسته‌ای ایران تكرار شد. مثل وقتی كه در زمان احمدی‌نژاد توجه به كشورهای شرقی بیشتر شده بود و شورای حكام قطعنامه‌ علیه ایران تصویب می‌كرد و روسیه و چین با آن موافقت كردند. در قطعنامه آخر كه مربوط به بازرسی و كنترل اموال ایران بود، روسیه و چین با بازرسی كشتی‌های ایران در آب‌‌های آزاد موافقت كرد. در صورتی که در مورد مشابه، چین با كنترل و بازرسی كشتی‌های كره‌شمالی در آب‌های آزاد مخالف بود. چنین سیاستی از سوی روسیه درمورد كشورهای دیگر مانند اوكراین نیز دیده شده و مسبوق به سابقه است. حالا كه ایران مانند هندوستان یكی از اعضای ناظر در سازمان همكاری‌های شانگهای است، اگر به یكی از اعضای اصلی تبدیل شود و قراردادهای امنیتی خود را با روسیه افزایش دهد، مسلما در ابتكار عمل‌های دیپلماتیك محدود خواهد شد. دامی كه برای هندوستان از سوی روسیه پهن شده بود و هندی‌ها با آگاهی از آن فرار كردند. این در حالی است كه روابط ایران با همه كشورها باید در راستای منافع ملی حفظ شود، اما برای اینكه در چنین موقعیت سرنوشت‌سازی در تله روسیه گرفتار نشویم باید بسیار مراقب باشیم. شتاب در مراوده با روسیه به هر عنوان، خصوصا برقراری قراردادهای خاص می‌تواند به یك اشتباه تاریخی تبدیل شود. تجربه نشان داده روسیه همواره برای رفقا و شركای خود برنامه دارد. هم‌اكنون هم اگر ایران با این نیت روس‌ها آگاهانه برخورد کند می‌تواند ضمن جلوگیری از فرصت‌طلبی آنها، از ایجاد محدودیت در عرصه دیپلماسی برای خود پیشگیری کند.

 

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی