مصرف‌گرایی بلای زمانه ما

حیات غرب - همه جای دنیا مصرف‌گرایی وجود دارد. یکی از اهداف اصلی سرمایه‌داری این است که انسان‌ها مصرف کنند. در کشورهایی که به چیزهایی نیاز ندارند به وسیله رسانه‌ها نیازهای کاذب ایجاد می‌شود و کار به جایی می‌رسد که در برخی از موارد نیازهای کاذب بر نیازهای ضروری پیشی می‌گیرند. بنابراین ما مصرف گرا شده‌ایم و همه چیز را هم مصرف می‌کنیم. نفت، گاز و برق، آب را هم مصرف می‌کنیم. فرهنگ مصرف‌گرایی غیرقابل تحمل است. نمونه آن افرادی هستند که ساعت‌ها در ماشین می‌نشینند و کولر را روشن می‌کنند که این هم مصرف بنزین و اکسیژن است و هم منجربه آلودگی هوا می‌شود، این درحالی‌ است که بارها گفته شده یک ماشین 24 ساعت کار کند مقدار اکسیژنی که مصرف می‌کند معادل مقدار اکسیژنی است که یک انسان در هفتاد سال زندگی نیاز دارد. متاسفانه رفتار روزمره ما از خانواده بگیر تا آموزش و پرورش و در سطح کلان‌تر ارتباطات مصرف‌گراست. چیزی نبوده است که از دست اسراف بشر جان سالم به‌در ببرد. آب را به نحوی مصرف کردیم و می‌کنیم که کسی احساس نگرانی نمی‌کند که ما فردا بحران آب و خشکسالی داریم. نسل بعدی از ما به نیکی یاد نخواهند کرد و حق هم دارد زیرا میراث خوبی برای آنها بر جا نگذاشته‌ایم. فقط به امروز توجه می‌شود و اصلا در نظر گرفته نمی‌شود که این زمین مال ما نیست و نسل بعدی هم از این زمین حقی دارد. کشورهای اروپایی نه‌تنها مصرف بیهوده انرژی ندارند بلکه ذخیره هم می‌کنند. آنها نفتشان را ذخیره کرده‌اند که در صورتی که اتفاقی بیفتد نفت را داشته باشند. برای رواج فرهنگ درست در زمینه مصرف انرژی امر به معرف و نهی از منکر بهترین راه‌حل است. عده‌ای در جامعه پول یک وعده غذا را هم ندارند و یک عده دیگر بریز و بپاش و اسراف می‌کنند. برخی مراسمی بر پا می‌کنند که در اثر چشم و همچشمی است و در آن به شدت اسرف می‌شود. الگوهای مصرف ما مشکل دارند. برای نمونه فردی که در یک مراسم مهمان است به‌دلیل اینکه در مراسم دیگری مهمان است، یک لقمه می‌خورد و بقیه‌ غذایش دور ریخته می‌شود. این رفتار الگوی خوبی نیست. الگوی مصرف درست باید در صدا و سیما، در آموزش و پرورش و سایر نهادهای آموزشی ارائه شود. باید به این نکته تأکید شود که قناعت مساوی فقر نیست، بلکه قناعت به‌معنای استفاده معقول از نعمت‌های الهی است. خود من به عنوان یک استاد دانشگاه اگر یک کاغذ را بیهوده سیاه کنم باید نقد شوم زیرا این کاغذ از جنگل می‌آید و بیت‌المال است و نباید آن را بیهوده مصرف کرد. ما به یک بسیج عمومی در مورد مصرف انرژی نیاز داریم. در مدارس و کتاب‌های درسی، در خانواده‌ها و در صدا و سیما لازم است که این آموزش‌ها به صورت عملی و نه تئوری به افراد داده شود. باید مردم را ارشاد کنند و شیوه رفتار درست را به آنها بیاموزند. برای نمونه کشور ایران به ورود سالانه هزاران خودرو لوکس نیاز ندارد. واردکردن این همه پورشه به ترویج مصرف‌گرایی منجر می‌شود زیرا هم مصرف بنزین دارد و هم باعث خروج پول از مملکت می‌شود و از سوی دیگر تأثیر روانی منفی در سایر افراد جامعه بر جای می‌گذارد. کشور ما با این سابقه تاریخی نیاز به یک فرهنگ شهروندی قوی دارد. مساله اسراف در مصرف انرژی در کشور ما قابل توجه است. من می‌توانم مدارک مستندی در این زمینه ارائه کنم. نمونه آن محیط‌زیست ماست که درحال نابودی است. شهر تنکابن مثال خوبی در این زمینه است. ورود گردشگران به این شهر نه‌تنها به آلودگی آب و محیط زیست منجر شده بلکه گشایش مغازه‌های شیک که اجناس تجملی می‌فروشند باعث شده فرهنگ روستایی که قرار بود ارتقا پیدا کند به یک فرهنگ مصرف‌گرا تبدیل شود.

 

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی