طالقانی و آزادی‌های سیاسی

 جلال توكلیان، مترجم هم‌عصر ما پاییز ٩٢ در مقاله‌ای با عنوان «طالقانی پس از عصر یخبندان»، كه در شماره دهم دوماهنامه اندیشه پویا به چاپ رسید، با نگاهی كه از تجلیلِ صِرف فاصله می‌گرفت و به تحلیل می‌رسید و گاه به نقد می‌افتاد، به اندیشه سیاسی مرحوم آیت‌الله طالقانی پرداخت. مدعای اصلی توكلیان در آن مقاله این بود كه آیت‌الله طالقانی به دلیل قرارگرفتن در زمانه‌ای خاص، كه نگارنده آن را عصر یخبندان می‌نامد و مرادش از آن، دورانی است كه از پایان جنگ جهانی دوم آغاز می‌شود و تا سقوط دیوار برلین ادامه می‌یابد و «دوره تخاصم و رواج ایدئولوژی‌های ستیزه‌جویانه و غلبه مشی چریكی و حاكم‌بودنِ فهم استالینیستی از ماركسیسم بر نیمی از جهان» است، با آنكه جانبِ آزادی‌های اجتماعی (آزادی‌های مثبت) را نگاه می‌دارد؛ اما به آزادی‌های فردی وقعی نمی‌نهد؛ گاه با نگاهی تأییدآمیز به حركت‌های خشونت‌آمیز می‌نگرد و گاه... .

در این نوشتار مختصر می‌كوشم بیان كنم، طالقانی هرچند بنا به نظر توكلیان، در عصر یخبندانِ تاریخی می‌زیسته و چون هر انسانی فرزند زمانه خویش است؛ اما چنان به پای آزادی- ‌آن‌هم به ‌معنای امروزینش در فلسفه سیاسی- می‌ایستد كه باید به احترامش، كلاه از سر برداشت و تمام‌قد ایستاد.
در مواجهه با جهانِ سیاسی طالقانی باید در نظر آورد كه اندیشه سیاسی وی تا حد زیادی در چارچوب نظام سیاسی مشروطه و به تأسی از فتاوای اجتماعی و آرای سیاسی علامه نائینی شكل گرفته است و آن همه تأكیدی را كه بر استبداد می‌گذارد، می‌توان در بسیاری از نوشته‌های نائینی پیگیری کرد. ازاین‌رو طالقانی اولین كسی بود كه در خطبه نمازجمعه مفهوم استبداد را به كار برد.
آزادی نزد طالقانی در دایره شریعت، امکان فهم‌ و بررسی می‌یابد، اما گاهی می‌توان از آزادی‌های لیبرال هم در اندیشه او- تاآنجاكه با تعالیم مذهب در تعارض نیست- نشانی گرفت. آزاد‌گذاشتن مخالفان و منتقدان تاجایی‌كه به ستیزِ مسلح و درگیری با نظام اسلامی نینجامد: «مادامی كه افرادی و گروه‌هایی در خلاف مسیر و حركت انقلاب اسلامی حركت نكنند، حق نداریم نسبت به آنها تعرض كنیم یا اهانت كنیم». یا حفظ حقوق اقلیت‌ها در تدوین و نگارش قانون اساسی: «گروه‌هایی كه در اصول با ما مخالف‌اند، نمی‌توانند در تدوین قانون اساسی كه منطبق با جمهوریت و اسلام است و خواست اكثر ملت ایران است مشاركت كنند، اما این به معنای آن نیست كه حقوق آنها از سوی تدوین‌كنندگان قانون اساسی نادیده گرفته شود»، در نوشته‌ها و گفته‌های آیت‌الله دیده می‌شود. طالقانی بارها بر لزوم برخورداری اقلیت‌های مذهبی از حقوق مشروع‌شان در تعیین سرنوشت سیاسی، انجام فرایض دینی، انتخاب نماینده و دیگر حقوق قانونی تأكید کرده است. طالقانی اداره امور مملكت را حقّی برای ملت می‌دانست: «هر گروه و دسته‌ای آزاد است برای خود نماینده و سرپرست انتخاب كند». یا در جای دیگر «وقتی ما نظام جمهوری اسلامی را بر اساس حق همه مردم می‌دانیم باید همه مردم در سرنوشت‌شان دخالت داشته باشند. گروه‌ها و جمعیت‌ها در عرصه‌های اقتصادی و كشاورزی و... حق دارند سرپرست‌های‌شان را انتخاب كنند».در جریان مسئله كردستان در سال‌های ابتدایی انقلاب، هنگامی كه ایشان مأمور رسیدگی به وضعیت آن مناطق می‌شود پس از سفر به آنجا و انجام مذاكرات، دستور می‌دهد انتخابات شورای شهر برگزار شود و مردم نمایندگان خود را در شورا انتخاب كنند. در این رأی‌گیری با آنكه سه نفر از نیروهای دگراندیش چپ بین انتخاب‌‎شده‌ها بودند؛ اما باز مرحوم طالقانی نتیجه را تأیید می‌كند.كوتاه سخن آنكه، مرحوم طالقانی هدف بنیادی تمام مكاتب اصیل را آزاد‌کردن آدمی از تعلقات درونی و بندهای بیرونی می‌داند و هر آنچه این آزادی را از انسان بگیرد «ضد بشری» می‌خوانَد. در نگاه آیت‌الله، سرّ مخالفت برخی اندیشه‌ها و صاحبان اندیشه با آزادی در این است كه در فضای آزاد و رونقِ اندیشه‌ها و داده‌ها، دكّانِ خراب خود را بر آب بینند و همین ترس‌شان است كه موجب می‌شود با آزادی درافتند.
راهش پر رهرو باد.

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی