بیماری طرح تحول سلامت

 
حیات غرب - هدف اصلي از اجراي طرح تحول نظام سلامت خدمات بهتر و در دسترس‌تر به بيماران و كاهش پرداختي‌ها از جيب مردم بود كه با گذشت مدتي از اجراي اين طرح مشخص گرديد كه بيشترين توجه وزارت بهداشت در اين طرح طبق عادت ديرين خود به پزشكان به‌خصوص متخصصان بوده و اگرچه براي بيماران تسهيلاتي در نظر گرفته شده است اما به نظر مي‌رسد از بيشتر بيماران و مردم، جهت تخصيص منابع و جذب بودجه استفاده شده است چرا كه هرچند ميزان درصد پرداختي بيماران كاهش يافته اما به دليل افزايش چند برابري تعرفه‌ها عملا پرداختي بيماران تفاوت قابل ملاحظه‌اي نداشته است. هر چند كه تصور نمي‌شود اجراي اين طرح با ساختار فعلي تا دولت جديد و وزارت جديد ادامه يابد اما اجراي اين طرح عوارض و عواقبي دارد كه به اختصار به آن مي‌پردازيم: 1- افزايش دلسردي و سرخوردگي در كاركنان دولت خصوصا كاركنان غيرپزشك وزارت بهداشت: بخش‌هاي مختلف وزارت بهداشت در اجراي برنامه‌هاي سلامت جامعه سهم دارند، اما توزيع منابع به‌شدت ناهمسان و نامتعادل است. پرواضح است كارانه چند صد ميليون توماني يك متخصص در يك مقطع شش ماهه موجب دلسردي براي كارمندي است كه كارانه بسيار ناچيزي دريافت کرده است. 2- خالي ماندن ساير علوم از افراد نخبه و ضريب هوشي بالا: يك جامعه براي پيشرفت نياز به متخصصان و دانشمندان باهوش در تمام علوم از جمله علوم فني و مهندسي، علوم اجتماعي و انساني دارد و اختلاف فاحش درآمد در جامعه پزشكي با ساير علوم سبب تراكم و تمركز استعدادهاي خوب در رشته‌هاي پزشكي خواهد شد درحالي كه شكوفايي چرخ صنعت و اقتصاد كشور در گرو پرورش نخبگان جوان در تمامي علوم است. 3- افزايش خروج تحصيلكرده‌هاي علوم پايه و غيرپزشكي از كشور: اگرچه سطح درآمد علوم باليني پزشكي از گذشته نيز با ساير علوم تفاوت داشته، اما با اجراي طرح تحول سلامت و طرح قاصدك، اين اختلاف به يك سطح غيرمنطقي و ناعادلانه رسيده و بي‌توجهي به متخصصان ساير علوم و اعضاي هيات علمي غيرپزشك دانشگاه‌ها موجب بي‌انگيزگي آنها در تحقيق و پژوهش و در نتيجه افزايش موج خروج آنها صدمات جبران‌ناپذيري به بار خواهد آورد. 4- افزايش فاصله طبقاتي در اجتماع: چرا در حالي كه متوسط درآمد شهروند ايراني از متوسط درآمد شهروندان بسياري از كشورهاي ديگر كمتر است متوسط درآمد پزشك ايراني بايد چندين برابر پزشكان آنها باشد. 5- افزايش فساد: متاسفانه تعيين بهاي خدمات در وزارت بهداشت به عهده كساني است كه خود در اين موضوع ذي‌نفع بوده و هيچ نهادي با نگاه چندسويه و چند بعدي ناظر بر اين قضيه نيست. افزايش چندبرابري تعرفه‌ها و تامين آنها از منابع دولت و از طرفي تاثير تعداد خدمات در ميزان دريافتي پزشكان، ممکن است موجب افزايش خدمات پزشكي غيرضروري و اتلاف منابع شده و راه سوءاستفاده افراد سودجو نيز باز می‌شود. 6-هدر دادن منابع دولت و مردم: منابع طرح تحول سلامت از محل حذف يارانه‌ها و ارزش افزوده يعني به‌صورت غيرمستقيم از جيب مردم پرداخت مي‌شود. در واقع دولت محصولي را براي مردم با پول مردم مي‌خرد كه ارزش واقعي آن بسيار پايين‌تر از مبلغي است كه براي آن مي‌پردازند. 7- بالارفتن انتظار و توقع جامعه پزشكي و خالي ماندن مناطق محروم از پزشك: با درآمدهاي هنگفت متخصصان در مناطق محروم پس از چند سال و دستيابي به ثروتي هنگفت، احتمال آن مي‌رود كه اين افراد زندگي در مناطق محروم را تاب نياورده و به دنبال خروج از مناطق محروم به سمت مراكز برخوردارتر باشند. 8- مغفول ماندن بهداشت: درحالي كه در تمام كشورهاي پيشرفته دنيا مساله بهداشت جايگاه ويژه‌اي دارد و در كشور ما نيز تا همين چند سال پيش توجه خوبي به بخش بهداشت مي‌شد اما متاسفانه تمركز و توجه بيش از حد به مقوله درمان، موجب مغفول ماندن مساله بهداشت كه موضوع زيربنايي سلامت جامعه است خواهد شد. 

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی