در استانداری تفکر اصلاحات و اعتدال گرایی در انزوا است .تحول با کدام نیرو ؟

توضیحات

:::

دسته: مقالات |

منتشر شده در سه شنبه, 28 مهر 1394 19:21 |

حیات غرب – رضا منتظر یانی – اگر در راه توسعه استان مردم بدانند کجا هستند ؟کجا می خواهند بروند؟ و چه مسیری را باید طی کنند ؟ بهتر می توانند  در مشارکت ،  به مسئولین کمک کنند . لوکو موتیو استانداری زمانی می تواند واگن های اقتصاد – سیاست – فرهنگ و اجتماع را خوب به دنبال خود بکشد که نقش مردم در تصمیم سازی ها روشن و مشارکت میدانی آنها مشهود باشد . این اتفاق مبارک تا کنون به نحو شایسته ای تبلور نیافته است . هرچند  راه تحقق آن بسیار پیچیده و غامض نیست .

استانداری کرمانشاه بعنوان هسته مرکزی و تنها مرجع رسمی استان ، وظیفه دارد با راهکار های سازنده ، لایه های مختلف اجتماع را حول محور خود، برای توسعه به تحرک وادار کند و استعدادهای خفته در این دیار خسته را شکوفا کند . در این مسیر حق دارد از نیروهای همفکر با عقیده خود استفاده کند . اگر این اتفاق حسنه روی ندهد صحبت از اعتدال – اصلاحات – توسعه و تحول سخنی بیش نیست . استانداری برای ایجاد تحول مسئولیت سنگینی دارد .

اما تحول با کدام نیرو ؟

استاندار کرمانشاه آقای رازانی ، با کوله باری از تجربه مدیریتی گفت: استان را می شناسد و خواهان تحول است . ایشان قطعا به تنهایی نمی تواند کاری از پیش ببرد .  به تیمی نیاز دارد که به تحول اعتقاد قلبی داشته باشند و توان ایجاد تحول در وجود آنها شکوفا شده باشد .

هم اکنون استانداری کرمانشاه سنگین و فربه شده است . تعدادی از نیروها توان و تخصص و حال و حوصله ی ایجاد تحول را ندارند . می گویند : حقوق – پاداش – فوق العاده شغل – اضافه کار ... دریافت می کنیم .چه لزومی دارد خود را به دردسر بیندازیم ؟ همین قدر که در طول هفته در چندین جلسه بدون خروجی ملموس و روشن می رویم،  کفایت می کند. !!! بیش از این نباید گوش خود را جمام کنیم .

 بعضی از  بخش ها که مسئولیت سنگینی در جذب مشارکت های مردمی دارند  دچار این روزمرگی و خمودگی کسل کننده ای شده است . این بخش باید گرما ،تحرک، امید ، نشاط در جامعه تزریق کند . ولی دریغ از یک فعالیت اساسی و زیر بنایی . ممکن است کسی یدک دکترای جامعه شناسی را بکشد. ولی به اندازه یک کارشناس - جامعه خود را نشناسد و به اندازه یک سیکل اقدامی عملی برای ارتقاء توسعه استان بر ندارد.قطعا این چنین نیروهایی درتحول گرایی نمی توانند همراه خوبی باشند. مگر اینکه نگرش و فعالیت خود را تغییر دهند .   

برای درمان بیماری را  درست تشخیص دهید .

برای رکود استان تا دهان باز می شود کمبود بودجه و امکانات بیان می شود . چرا سهم فقر مدیریت پویا - کار آمد و تحول گرا نادیده گرفته می شود  ؟  

 در 8 سال دولت احمدی نژاد نیروهایی با قابلیت مثبت ،گوشه نشین شده و به انزوا رفتند. البته در آن دولت نیز افراد متدین ، با تقوا ، درستکار ، سخت کوش و پاکدست مشغول به کار و خدمت  شدند. این افراد هم اکنون نیز در جامعه از تکریم خاصی بر خوردار هستند. ولی در کنار آنها بعلت کمبود نیروی انسانی و انحصار گرایی ، افراد فقیر ، لاغر و کوتوله از حیث تفکر و بینش ، با استفاده از رانت و رابطه خود را به صندلی های نرم و گرم و گردان مدیریت در استانداری رساندند. این نرمی و گرمی توان تحرک و پویایی را از آنها گرفت. تعریف و تمجید های افراد فرصت طلب آنها را متورم و متو هم کرد . رسوب تفکر کدخدا منشی به غلیان در آمد و باعث شد تنها حرف خود و اطرافیان فرصت طلب را قبول داشته باشند .

این افراد در آن دوران ضمن گذراندن روزگار به روز مرگی ، چون می دانستند مدیریت در این سطح برازنده و شایسته آنها نیست و دوران آنها سپری خواهد شد ، به فکر محکم کردن جایگاه و پایگاه بودند تا مدیر بعدی بدون اراده آنها نتواند کاری از پیش ببرد . تعدادی از آنها ماموریت کوتاه مدت خود را از ادارات دیگر خصوصا آموزش و پرورش  به انتقال دائم تبدیل کردند . تا کسی نتواند آنها را به جای اولیه باز گرداند . حال که خیالشان راحت است که توپ آنها را تکان نمی دهد ،مستقیم و غیر مستقیم  مردم را از دولت نا امید می کنند  . هر گونه حرکتی در استان  باید از کانال آنها عبور می کند . اگر مایل به انجامش نبودند با لباس قانون (البته خود ساخته) کار شکنی می کنند . استاندار باید با چنین همکارانی کار کند .

استاندار سابق آقای رضایی ، این موضوع را می دانست و در فکر کادر سازی بود . امید زیادی به جوانان داشت و قصد داشت این نیرو های انسانی  پرشور، امیدوار و متخصص را تقویت کند . کاری کرد که آنها احساس تشخص و تاثیر گذاری کنند و خود را در سرنوشت استان شریک بدانند . این موضوع به مذاق خیلی ها خوش نیامد .

 متاسفانه احتیاط و کندی بیش ازحد آقای رضایی ،  باعث شد فعالیتها بسیار سنگین  پیش برود . مخالفان او به هر بهانه ای ضعف های استان را به گوش مسئولین کشوری میرساندند.  در این رابطه برخی نمایندگان سنگ تمام گذاشتند . در کنار این مخالفان دوستان کم حوصله هم به جمع منتقدین پیوستند و این وضعیت باعث شد کار ایشان ناتمام باقی بماند و استان را ترک کند .

استاندار سابق تعدادی از نیرو های اعتدال گرا  و اصلاح طلب را در مسند های مختلف به کار گمارد . واقعیت این است که این نیرو های اصلاح طلب در حد اقل قدرت و توان تصمیم سازی و تصمیم گیری هستند . مسیر و ابزار کار آنها از قبل چنان طراحی شده که نتوانند کاری اساسی انجام دهند . این افراد از یک طرف ، در استانداری با کسانی مواجه شده اند که مخالف حرکت و حضور آنها هستند و برای هر قدم آنها ده ها مانع رنگ وا رنگ ایجاد می کنند ، از طرف دیگر اصلاح طلب در خارج از کادر و فضای اداری از آنها انتظار دارند کاری اساسی و زیر بنایی برای استان تدوین کنند .برای تعدادی از آنها هنوز پاسخ استعلام از ادارات دیگر دریافت نشده است .  

برخی می گویند این تعدادی که مسئولیت گرفته اند چون خودشان به نان و نوایی رسیده اند از تفکر اصلاح طلبی فاصله گرفته و دوستان چشم به راه خود را فراموش کرده اند و اینها هم دچار روز مرگی شده اند . ولی واقعیت چیز دیگری است و محدودیتهای آنها را نباید از نظر دور داشت  .

تفکر اصلاح طلبی و اعتدال گرایی در گوشه رینگ گیر افتاده و با گارد بسته ضربات سنگین  هوک چپ و راست دریافت می کند  . تعدادی در بینا بین در حال گریز از مرکز و پیوستگی و چسبندگی به گرایش دیگری هستند . تا تر کیبی جدید بوجود آورند .

با رفتن رضایی از استان،  داور زنگ پایان (راند اول )را  به صدا در آورد . تا ورزشکاران خسته اصلاحات نفسی تازه کنند ، بهتر است توصیه و راهنمائی های دوستان خود را آویزه گوش کنند و در (راند بعدی) در گوشه رینگ استانداری حبس نشده و با تحرکهای مختلف دو ستان خود را امید وار کنند . اگر قرار است مرتب(( کیش ))شوند به زمانی خواهند رسید که مردم بگویند ((مات)). باختید. بفرمایید بیرون . امید که در این فرصت باقی مانده حرکتی زیر بنایی برای استان صورت گیرد . اگر هم فرصت در اختیار آنها نیست جوانمردانه صحنه بازی را ترک کنند و کارنامه خود را با سیاه مشق - سیاه نکنند .