احسان پورقربان کارشناس و تحلیلگر حوزه ارتباطات و رسانه می نویسد: پروفسور «یوهان گالتونگ» مدرس روزنامه نگاری صلح معتقد است خشونت یک نشانه است. درگیری، از صفات ذاتی انسان است و صلح نه یک رویداد، بلکه یک فرایند است.
در این یادداشت آمده است: همان گونه که در بحث سلامت و پزشکی، درد علامت است، بیماری یک ویژگی انسانی است و درمان فرایند است. او در تعریف این گرایش از روزنامه نگاری می گوید: «روزنامه نگاری صلح، ژانری است که در آن علاوه بر سوالات معمول مانند امروز چند نفر کشته شدند؟
یا چه کسی برنده این جنگ شد؟ باید دو پرسش دیگر طرح شود: اول اینکه این درگیری درباره چیست؟ و دوم اینکه راه حل های احتمالی آن چه مواردی است؟» با این حال روزنامه نگاری صلح به نوعی معطوف به جغرافیا و شرایطی خاص است و رسالتی را بر عهده روزنامه نگاران طرفین درگیر وامی گذارد.
اما به نظر می رسد آنچه مقدم بر روزنامه نگاری صلح است و به نوعی زمان شمول و مکان شمول به حساب می آید، عنصری است به نام «روزنامه نگاری انسانی». اکنون پرسشی که مطرح می شود آن است که عملکرد امروز مطبوعات در سراسر دنیا، تا چه اندازه به عقاید انسان ها و حفظ حرمت آنها اصالت می دهد؟ از سوی دیگر بایستی در نظر داشت که «امنیت روانی» به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های جوامع بشری، تنها از طریق مطبوعات و رسانه ها تامین می گردد.
اگر امروز تمدن ستیزانی با نام داعش، النصره، القاعده، طالبان، بوکوحرام و غیره، از مدرن ترین ابزار و شیوه های رسانه ای در انتقال پیام خود به مخاطبان بهره می گیرند، آیا سزاوار است که رسانه های جامعه متمدن - بدون توجه به آرامش روانی مخاطبان بی گناه- محمل و جولانگاه نمایش ریز به ریز این درندگی باشند؟ در این میان فارغ از جدل بر سر قواعد مرسوم روزنامه نگاری و دستورالعمل های مکتوب و نامکتوب این حوزه، مساله اساسی بر سر «حفظ آرامش جامعه بشری و امنیت روانی انسان ها» است.
موضوعی که توجه به آن، باعث می شود بسیاری از بحران ها هرگز آغاز نشوند یا دست کم در دنیای پرتنش امروز، مطبوعات خالق و بانی نفرت و عصبیتی جدید نباشند. از همین رو اهمیت پیدایش ژانر جدیدی به نام «روزنامه نگاری انسانی» نقاب از چهره برمی دارد. با این تعبیر که این گرایش نوظهور و به ظاهر ساده، به دور از توهین به هر قوم، نژاد، رنگ، عقیده، مذهب، مسلک و ایدئولوژی و به رغم وابستگی یا تاثیرپذیری از کنش ها و واکنش های سیاسی، اجتماعی و حزبی و ضمن پایبندی به رسالت اطلاع رسانی، به آنچه که اصالت و اهمیت می دهد همانا «انسانیت» باشد و بس.
بی گمان سخن بر سر فرضیه ناممکن بی طرفی در حوزه مطبوعات نیست، بلکه با تأسی به این بیت سعدی که «بنی آدم اعضای یک پیکرند» -نه به عنوان لقلقه زبان که همچون منشوری عملی- می توان همه انسان ها را بسان پیکره ای واحد در نظر گرفت که اگر زخمی بر گوشه ای از این پیکره وارد شد، صبر و قرار از اهالی مطبوعات برباید.