حیات غرب - مظاهر مردمسالاري تنها در رفتار مسئولانه در قبال مردم تجلي پيدا نميكند، بلكه در كنشهاي مردم با يكديگر به ويژه در چگونگي برخورد فعالان عرصه سياست و فرهنگ، کسانی كه مدعي اقدام بر اساس قانون و فعاليت در چارچوب ضابطه و منافع مردم هستند، بروز و ظهور خارجي خواهد داشت. تا كي باید شاهد اين نقطه ضعف بزرگ در بين گروههاي سياسي باشيم كه به جاي تحمل بيان و ادبيات طرف مقابل و پاسخ منطقي و اصولي به آن با كلامي خشن، رفتاري غيرمتعارف و تهاجم كلامي و جسمي به گونهاي به رفتارمان نمود خارجي دهیم كه متهم به ضعف، استدلال و عدم قدرت تحمل گفتمان ناموافق طرف مقابل باشيم؟ چگونه ميتوانيم ادعا كنيم كه جامعهاي آگاه، داراي بلوغ، فرهيختگي و مسئول هستيم درحالي كه از جايجاي كشور اخبار ناگواري شنیده ميشود و از حوادثي سخن ميرود كه در آن مدعيان باورهاي اخلاقي و قانونگرايي به جاي برقراري گفتمان متمدن و مدني براي ايجاد اقناع وجداني در طرف مقابل، با يكديگر با زبان مشت و لگد، گفتوگو ميكنيم؟ بدينوسيله نهتنها طرف مقابل را تهييج به واكنش مشابه مينماييم، بلكه اعتبار خود را در افكار عمومي تضعيف کرده و حفظ نظم و ايجاد امنيت و حقوق شهروندي را تقليل داده و اعتماد جهاني را به وجود جامعهاي داراي بلوغ و رشد سياسي از دست ميدهيم. قانون اساسي ما و همچنين قوانين عادي روابط طرفين را تابع ضوابط مشخصي تنظيم، حقوق و تكاليف افراد، مديران جامعه و گروههاي سياسي را مشخص و تضمين امنيت فردي و اجتماعي را با قوانين عادي روشن کرده است. تا كجا و تا كي بايد مردم شاهد رفتارهايي باشند كه در تطبيق معيارهاي اجتماعي و فرهنگي نه تنها قابل قبول نيست، بلكه محكوم و مطرود است. آيا نبايد فكري كرد؟ اين در حالي است كه اين گروهها هركدام در ظاهر خود را مدعي اصول قانون، منادي حق، مبشرآزادي و رعايت اصول اخلاقی ميدانند. آيا اين خشونت نتيجه عشق به خدمتگزاري است يا نشانه تشنگي براي قدرت يا اطاعت كوركورانه از افكار راديكال و افراطي مديران گروههايي كه به جاي تحمل عقايد يكديگر، قصد کنار زدن رقيب با هروسيلهای را ممكن میدانند؟ چگونه ميتوانيم ادعا کنیم به بلوغ اجتماعي و سياسي رسيدهايم؟ بدتر اينكه با تكرار اينگونه حوادث، برخورد قاطع و كنشگرانه منطقي با چنين رفتارهايی ديده نميشود يا اگر صورت ميگيرد كارسازي و كارآمدي لازم را درمهار پديده خشونت سياسي نداشته است. ما به انتخابات نزديك ميشويم، كشور در فرايند استحاله سياسي قرار دارد و دشمن در كمين است؛ ضرورت دارد گروههاي سياسي در اين شرايط خاص به ابتداييترين اصول مردمسالاري احترام بگذارند؛ زيرا ملت نميتواند مدعيان خدمت به جامعه را با چنين رفتاري باور كند. بياييم بيش از اين باورهاي عمومي را مورد تعرض قرار نداده و اعتماد عمومي را تضعيف نكنيم، آن هم در اوضاع و احوال حساس منطقهای و مشكلات اقتصادي و اجتماعی که به اندازه كافي جامعه را عذاب میدهد به جای آنکه به کمک همدیگر بشتابیم و مشکلات را برطرف نماییم.