در فرهنگسرای ارسباران برای رونمایی از کتاب "پایان تک صدایی" اثر دکتر فواد صادقی بود. دکتر حسام الدین آشنا، مشاور رییس جمهور و رییس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری طی سخنانی به نقد جایگاه و عملکرد رسانه ملی پرداخت. آنچه می خوانید؛ گزیده ای از این سخنرانی ست.
وظایف "شورای نظارت" بر صدا و سیما
در جریان بازنگریها و همچنین تجدیدنظرهایی که در زمینهی وضعیت اقتصادی کشور انجام شد، تصمیمات کلانی گرفته شد که در نتیجهی آن تصمیمات، عمده مواردی که مشمول اصل 44 قانون اساسی بودند به گونهای و با تدبیرهایی از انحصار دولت خارج شدند؛ اگرچه که سیاستگذاری در زمینه آنها همچنان بر عهده دولت باقی ماند؛ یعنی تفکیک حوزه تصدیگری و سیاستگذاری. از طرفی دیگر هم در جریان بازنگری قانون اساسی اصل مربوط به سازمان صداوسیمای ایران بازنگری شد؛ به این صورت که شورای سرپرستی که تا پیش از آن مسئولیت تعیین رییس سازمان صداوسیما و همچنین نظارت بر صدا و سیما را به عهده داشت، یکی از وظایفش، یعنی به نوعی وظیفه عزل و نصب رئیس سازمان صدا و سیما را دیگر برعهده نداشت و عنوان شورای سرپرستی به "شورای نظارت" تغییر کرد.
حسام الدین آشنا. عکس: مهرشاد جهانگیری
در نتیجهی تغییر این اصل، لازم شد که قانون اساسنامه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که در آن نحوه اداره و نظارت بر این سازمان را مشخص میکرد، تغییر کند؛ که تا امروز که در اسفند سال 92 هستیم، صداوسیمای ایران قانون جدیدی ندارد و همچنین قانون قبلی هم قابل اجرا نیست!
حق قانونی شکایت از صدا و سیما
مجمع تشخیص مصلحت نظام اصلاحیهای را بر اساسنامه سازمان تصویب کرد که چگونگی اعمال نظارت بر آن سازمان را مشخص کند و همچنین برای شورای نظارت اختیاراتی را در نظر گرفت که در میان این اختیارات به روشنی مشخص شده که شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما نظارت فراگیر، استصوابی و کاملا عمیقی را بر این سازمان اعمال کند.
در 23 خرداد 1388 مجمع تشخیص مصلحت نظام یک تبصره به قانون سازمان صدا و سیما اضافه کرد که طبق آن حق شکایت از سازمان صدا و سیما و چگونگی رسیدگی به این شکایات را در شورای نظارت و در قوه قضائیه مشخص کرد. اما تا امروز مشکل همچنان باقیست، یعنی نه موردی مبنی بر اینکه سازمان صدا و سیما بر اساس مصوبه مجمع تشخیص، اصلاحیهای را در برنامههایش انجام داده باشد وجود دارد و نه یک مورد شکایت رسیدگی شده، داوری شده و به نتیجه رسیده در قوه قضائیه علیه صدا و سیما ثبت و ضبط شده است.
مشکل اصلی: پیچاندن مردم
پیش از دکتر صادقی هم تعدادی از استادان، پژوهشگران و فعالان عرصه ارتباطات و رسانه متوجه مشکل جدی در رسانه ملی و برنامهسازی در سطح کشور شده بودند و حتی بخشی از این مشکلات برای بنده هم محرز بود؛ اما زمانی این مشکل را تا مغز استخوان دریافتم که از طرف رییس جمهور به عنوان عضو ناظر در شورای نظارت انتخاب شدم. مشکل بسیار ساده بود، جاده پیچیده بود اما ما نمیخواستیم بپیچیم، نمیخواستیم پیچ را ببینیم، و نمیخواستیم دیگران پیچیدن جاده و نپیچیدن ما را ببینند، در نتیجه همه چیز را پیچاندیم، و موضوع پیچاندن مردم یک مسئله اساسی در رسانه ملی ما شد.
هیچکس توان و جرأت نظارت بر صداوسیما را ندارد!
آنها (صداوسیماییها) میتوانند به همه قوا، اشخاص، فعالیتها و کنشگران سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نظارت و نقد داشته باشند اما هیچکس توان، جرأت، جسارت و امکانات لازم را برای نظارت بر سازمان صدا و سیما ندارد!
لازم است بگویم شورای نظارت بر صداوسیمای فعلی هیچ نیست، جز جلسهای دو هفته یک بار که شش نفر دور هم مینشینند و گعده میکنند و هیچ قدرت اجرایی، نظارتی و همچنین تضمین لازم برای اجرای این مصوبات در سازمان صداوسیما وجود ندارد. بر این اساس سازمان صدا و سیما در طول این مدت فقط دو بار با شورای نظارت کار داشته است؛ یک بار وقتی بود که اعلام کرد مقدار بودجه مصوب امسالش کسری دارد و باید در طول دو ماه این کسری را تامین کنید و این اقدام نه به عنوان تقاضا بلکه به عنوان مطالبه به رییس جمهور مطرح شد. ایشان هم چنین تقاضای بزرگی را که کل بودجه را در عرض دو ماه آخر سال میخواستند، به شورای نظارت ارجاع داد که بررسی کنید و ببینید صداوسیما چه میگوید؟!
بحث دوم وقتی مطرح شد که یک ساعت و نیم گفتوگوی رییس جمهور با مردم به دستور شخص رییس سازمان صدا و سیما و با نظارت شخصی ایشان معطل ماند و ایشان شبانه به شورای نظارت نامه نوشت که بیایید و رسیدگی کنید به اینکه از سازمان صدا و سیما مطالبات غیرحرفهای شده است؛ یعنی گویا این شورا، شورای نظارت بر سازمان صداوسیما نیست بلکه شورای نظارت بر ریاست جمهوری است! این دو مطلبی که بیان کردم، کل رابطه روشن صداوسیما با شورای نظارت در این مدت بود.
صدای ملت یا صدای سایت یک جناح خاص؟
سوال من در اینجا این است که چرا باید پژوهشگری مثل آقای فواد صادقی اسم کتابش را «پایان تکصدایی» بگذارد؟! ای کاش صداوسیمای ما تکصدا باشد اما صدای آن صدای ملت ایران باشد ولی اکنون صدای کیست؟ یک سایت مامور و معذور پس از سفر موفقیتآمیز رییس جمهور به داووس و باز کردن فضای اقتصادی برای تعامل اقتصادی سازنده با جهان تصمیم میگیرد از این سفر یک خردهای بگیرد، بنابراین میگردد و تصاویری را منتشر میکند از یکی از برجستهترین استادان روابط بینالملل ایران؛ از استاد شناخته شدهای که بسیاری از استادان امروز علوم سیاسی و روابط بینالملل کشور افتخار شاگردی او را داشتند. از کسی که بیش از 10 سال است به عنوان مدعو خود داووس در آنجا شرکت میکند و همواره در دولتهای مختلف دفاع از مواضع ملی ایران به زبان بین المللی با لحن جهان پسند انجام داده و در این دوره هم به دعوت داووس شرکت کرده و جزو همراهان رییس جمهور نبوده، در اقامتگاه رییس جمهور نبوده و با هزینه دولت ایران سفر نکرده و به عنوان یک استاد دانشگاه مستقل در این مراسم شرکت کرده است. او را تبدیل میکند به مشاور رییس جمهور و پوشش او را مورد تمسخر قرار میدهد و در آخر تذکر میدهد به دولت و رییس جمهور که شما باید مراقبت بیشتری داشته باشید. بر این اساس باید بگویم از یک سایت مامور و معذور جز این توقعی نمیرود؛ وظیفهای است که باید انجام شود.
صداوسیمای ما عین همین مطلب و تصاویر آن سایت را نه به نقل از آن سایت و نه به عنوان وبگردی و بلکه به عنوان یک مطلب تولیدی در جمعه دو هفته پیش ارائه میکند و نماینده رییس جمهور در شورای نظارت در روز شنبه به رییس صداوسیما رسما و کتبا دو نکته را یادآوری میکند.
نکته اول که توسط نماینده رییس جمهور به رییس سازمان صدا و سیما یادآوری شد، این بود که شما مطابق دستورالعمل ارسالی و ابلاغی نمیتوانید جز از سایت دفتر رییسجمهور، منصوبان رییس جمهور را نقل قول کنید؛ چراکه این مساله یک پروتکل قطعی است. در اینجا لازم است بگویم همه سایتها میتوانند همه چیز بگویند و دولت فعلا برای خودش از هیچکس حق شکایت قائل نیست. سایتها میتوانند اشتباه بگویند.
دومین نکتهای که به رییس سازمان صدا و سیما یادآوری شد، این بود که گفته میشود، نسبت به اصلاح مصداق و همچنین اصلاح رویه اقدام کنید. یک هفته از این ماجرا گذشت تا اینکه جمعهی هفته گذشته، مجری همان برنامه گفت که هفته پیش ما برنامهای را پخش کردیم که موجب اعتراض فلان فرد شد و به ما گفتند که چرا این کار را کردهاید. سپس اعلام شد اول یک دور برنامه ما را ببینید که ما چه گفتهایم و بلافاصله کل برنامهی هفته قبل برای بینندگان مجددا پخش شد. سپس از سوی مجری گفته شد که جواب این آقا که معترض بود، این است. سپس تصویری روی صفحه تلویزیون میآید که اینفوگرافی منتشر شده در همان سایت مأمور و معذور است!
این را به عنوان مطلب تولیدی! خودش پخش میکند و میگوید سایت خودتان (ایرنا) هم فلان ماه این حرف را زده که این شخص مشاور رییسجمهور است؛ بنابراین بروید و خودتان را درست کنید!
انصاف رسانهای در رسانه تکصدا بسیار دشوار است
تک صدایی اگر صدای یک ملت باشد، بحثی در آن نیست. خطر آنجاست که وقتی شما انحصار دادید و امکانات دادید و دسترسی دیگران را قطع کردید، ممکن است که آن تک صدا، تک صدای یک گروه، یک جناح و حتی یک سایت باشد. بر این اساس امروز بسیار متاسفم که عرض میکنم کسانی در سیمای ما دوشغله هستند؛ یعنی صبح در سایت هستند و عصرها در واحد. اینکه ما بتوانیم صدای یک ملت را به گوش همان ملت و همچنین ملتهای دیگر برسانیم، کاری بسیار دشوار است. اجرایی کردن انصاف رسانهای در رسانه تکصدایی بسیار دشوار است، لذا کسانی مثل مصاحبهشوندگان دکتر فواد صادقی با دیدن همه این فراز و نشیبها به این نتیجه میرسند که سادهترین راه، همیشه بهترین راه نیست.
مصاحبهشوندگان آقای صادقی همه دلسوز ملت ایران و همچنین دلسوز سازمان صدا و سیما و دلسوز مقام معظم رهبری و نظام بودند و همه کسانی بودند که در این زمینه یا فعال و یا پژوهشگر بودند، در نهایت جمعبندی همه ایشان است که اگر بخواهیم همین سازمان هم رشد کند، نیاز داریم که صداهای دیگر هم شنیده شود.
آیا مدیر شبکه یک خائن است؟!
سازمان صداوسیمای ایران به رقابت نیاز دارد تا رشد کند. ما میتوانیم دو مدل را در این راستا پیش ببریم که یکی از این راهها، تبدیل صدا و سیما به یک موسسه رگولاتوری و استانداردسازی و یک موسسه نظارتی حاکمیتی است. اجازه بدهیم شبکهای تاسیس شود و سپس روی آن نظارت داشته باشد و اعمال مجازات، تنبیه و تشویق را انجام بدهند. در این صورت این سازمان حرفهای یک سازمان بسیار چابک، کوچک و تخصصی خواهد شد. جا دارد بگویم چه کسی گفته که اگر جناب آقای فرجی که امروز مدیریت شبکه یک تلویزیون را بر عهده دارد قرار باشد شبکه دیگری را اداره کند، خائن، جاسوس و مزدور میشود؟ دهها مدیر در طول این سی و چند سال در صدا و سیمای ایران تربیت شدهاند که تراز این نظام هستند و میتوانند کانالهایی را اداره کنند.
دیدهاید؟! ما «استودیو آوازه» داریم!
آیا شما دیدهاید یا اینکه اصلا تلویزیون نگاه نمیکنید؟! ما «استودیو آوازه» داریم! یک شرکت بستهبندی که هر شب برای شما برنامه دارد، قرعهکشی میکند، جایزه میدهد تا بلکه دو زار گیر تلویزیون بیاید! این سطح نازل مدیریت در سازمان صداوسیماست که این قدر ادعا دارد. همچنین یک مسیر دیگر این است که ما بگوییم سازمان صداوسیما آنچه که دارید، دارید، اجازه بده دیگران هم حضور داشته باشند.
اجازه بدهد حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بتواند روزی 4-5 ساعت برنامه بسازد. همه امکانات لازمش را هم دارد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چه موافق باشیم و چه نباشیم، بعد از 3 سال فعالیت و آماده سازی یک بسته تلویزیونی برای عرضه به مردم آماده کرده است. اما ما در مقابل بایستیم و بگوییم تک تک برنامهها را باید بدهید به من(صدا و سیما)، خودم تصمیم میگیرم که چه کار کنم؛ چرا باید این اتفاق بیفتد؟
اگر یک کانال بخش خصوصی و یا عمومی وجود داشته باشد که بتواند برنامهسازی کند و مردم به آن علاقهمند شوند چه اشکالی دارد؟ چرا اجازه ندهیم؟ این دو مثالی که زدم از دو نهاد عمومی هستند؛ یکی نهاد نظامی است و دیگری نهاد فرهنگی.
در حال حاضر صداوسیما، سازمانی با بیش از 1500 میلیارد تومان درآمد سالیانه، از جیب این ملت است. در عین حال شاهد نفوذ بیش از 50 درصدی تلویزیونهای ماهوارهای در کشور هستیم... این کارنامه واقعی و پیش چشم رسانه ملی ماست، این همه هزینه و فرصت، اما در نهایت نتیجه این میشود!
اجازه دهیم صداهای مختلف شنیده شود
بیاییم به مردمانمان به نهادهای عمومی، بخشهای خصوصی و بازنشستگان یا کنارگذاشتگان صداوسیما اعتماد کنیم، اجازه دهیم در کشور صداهای مختلف اما متوازن شنیده شود. اجازه دهیم نیازهای مختلف اقشار مختلف توسط تأمینکنندگان تخصصی آن نیازها برآورده شود. اجازه بدهیم سفره رسانهای این ملت از نان بومی خالی نشود