حیات غرب - انتخابات ۷ اسفند۱۳۹۴، به دنبال انتخابات سال۱۳۹۲، باردیگر به مردم باوراند كه راي آنها اثربخش است و ميتواند بر سرنوشت آنها و كشور و آينده و اكنون اين مرز و بوم تاثير گذارده، تغييراتي را اعمال كند اما چرا برخي تا اين حد از نتیجه حاصله ناراحتند؟ مطالب وسخنرانيها و مقالات بسياري دراين رابطه انتشار يافته كه اولا نشانگر تعجب و ثانيا بههمريختگي و عصبانيت كساني است كه باور نكردهاند مردم كساني غير از آنها را برگزيده باشند! زماني كه سيستم مردمسالاری ديني داريم، يعني باور داريم كه به راي و نظر مردم، كه اكثريت قريب به اتفاق آنان مسلمان هستند، بايد احترام قائل شد، زيرا اينان صاحب حق هستند. حقي كه ذاتا خداي متعال براي هر انسان آزادهاي قائل شده و او را حاكم بر سرنوشت خويش دانسته و نيز در قانون اساسي ما، كه خونبهاي شهدا و ميثاق ملي همه آحاد مردمان ايران زمين است، بر اين حق تصريح و تاكيد شده است. مقام معظم رهبري هم اين حق را، كه از طريق انتخاب شدن و انتخاب كردن اثبات شده و اعمال میشود، حقالناس؛ يعني حقوق عمومي مردم دانستهاند. مردم هم كه با شور و علاقه آمدند و آرا خود را به صندوقها انداختند و با حضور گرم و عمومي خود شور و شعفي آفريدند كه دوست و دشمن بر آن اذعان نمود و در تحليلها و مقالات متعدد و مختلف، اين حضور و اينگونه راي دادن و انتخاب شدن را عامل افزايش اعتبار و پرستیژ بين المللي ايران و ارتقای سطح ثبات و امنيت ملي خوانده، توسعه سرمايه اجتماعي در داخل را نتيجه آن حضور دانستهاند. اما باید پرسید برخی دوستان جریان رقیب را چه ميشود كه اگر افراد موردنظر آنان نتوانستند مورد پذيرش همين مردم قرار گيرند و تفكرات و شيوه عملكرد و گفتمان آنان در این دوره انتخابات مورد پذيرش و قبول مردم واقع نشد، اينچنين برافروخته شده و حتی به اتهامزني ميپردازند؟ بعضا، هماينان از ردصلاحيتهاي چهرههاي جريان رقيب شادمانيها كردند، صحنه را خالي میديدند و گمان میبردند كه پيروزي قاطع از آنان خواهد بود و ميتوانند كاملا دست برتر را از آن خود كنند. اما مردم صبورانه اين شرايط را دیدند و گزينههاي ديگري را برگزيدند، كه بعضا ميتوانست همه خواستههاي آنان را برآورده نكند، اما با راي خود مانع ورود كساني به مجلس شورای اسلامی شدند كه اظهارنظرات و سخنانشان باعث به هم ريختگي آرامش جامعه میشد، راضي از نتيجه و عملكرد خود شدند و باور كردند كه با همين اقدام كوچك راي به صندوق انداختن ميتوانند كاري بزرگ و كارستان كنند. هرچه هم مجموعه بزرگان جبهه پيروز تلاش دارند بگويند كه انتخابات و شرايط رقابتي آن مقطع گذشت و بايد به آينده و همكاريهاي آینده فكر كرد و با بسيج همه امكانات به سازندگي و تعامل بيشتر انديشيد، اما نارضايتيها قرار را از برخی تندروها ربوده است و اجازه آرامش و همكاري در راستاي منافع ملي را به آنان نميدهد. نتيجه مرحله دوم ميتواند اين عصبانيت را تشديد كند، چون هستند هنوز چهرههايي كه اميد است در مرحله دوم صلاحيت آنان از سوي مردم مورد قبول واقع شود! در شرايطي كه در چند سال گذشته، همه پستهاي كليدي و مسئوليتهاي حساس تقریبا در دست یک جناح بود اين انتخابات و انتخابات سال۹۲ نشان داد مردم به تغییر رویکردها نیاز دارند. اما آيا اين خواست مورد احترام قرار ميگيرد و رقيب حاضر است عدالت بيشتري را در رعايت امور مردم و تعادلبخشي به تقسيم مسئوليتها و منابع جامعه رعايت كند؟ علاوه بر آنكه خدا ناظر بر نيات و اعمال ماست، امروزه با توسعه تكنولوژي و ابزارهايي كه در اختيار قرار گرفته است، اطلاعات و آگاهيها به سرعت در سطح عموم جامعه توزيع میشود، لذا امري پنهان نميماند و دو گانه سخن گفتن با مردم، براي مدت طولاني دوام نميآورد و خيلي زود آشكار ميشود. مردم صاحب حقند، با آنان صادقانه سخن بگوئيم که اين مسير به صواب نزديكتر است. همه باید از بزرگان یاد بگیرند که چطور نتیجه انتخاب مردم را بزرگوارانه پذیرا میشوند و نجیبانه نتایج انتخابات را قبول میکنند تا آنچه پابر جا میماند احترام به قانون و آرامش جامعه باشد.