در تمجید از استاد مسعود زنگنه مجد

رفتم بزنم به کوچه تا وا بشه این دل اهل دلی پیدا نشد.!

حیات غرب - وحیدنظری کرمانشاهی - پیش از هر چیز بر خود واجب میدانم که لفظ استاد را از این متن حذف کنم بخاطر سواستفاده های نابجایی که سالها در کلونی انسان ها ی این سرزمین از این واژه شده است.
آن روزهای سیاه و سفید که شفیع نی زن پر آوازه ترین موسیقیدان این جغرافیا بود نه به خاطر اینکه از برترین کنسرواتوار های موسیقی فارغ التحصیل شده بود, نه بلکه بخاطر جبر زمین و زمان. که از موسیقی منفور ترین پدیده اجتماعی قرن ها را ساخته بود گویی جملات موسیقی در پاره ای از قرون آیات شیطان بودند که قلب انسان های آزاده را آماج حملات خود قرار میدادند.
مسعود زنگنه مجد یکی از آن فریب خورده گان این ماجراست که رپرتوار های شفیع نی زن اورا از ره به در میبرداو داغ این ننگ هزار ساله را بر پیشانی به جان میخرد چونان مسقطی ها و مراتی ها و چاله چاله ها و دیگران همین یک قدم به تنهایی کافی است که نام اورا در صفحه ایی از تاریخ موسیقی زنگار بسته این دیار ثبت بنماید.
اما او چون سایرین به جام می و تق تق بان شیروانی بسنده نمیکند و فواره وار از خویشتن و شرایط بسته و دگماتیک موسیقی لاله زاری آن سال ها فراتر میرود.
وی در موسیقی کرمانشاه که تقلیدی کودکانه از رادیوتهران و رادیو بغداد روز بود اولین بنیان های ارزشی موسیقی را با کمک مظهر خالقی پایه ریزی میکند.مسوول مرکز حفظ و اشاعه موسیقی میشود.مسیر رشد را برای سهیل ایوانی .منوچهر طاهر زاده و بهروز اهی و... در غالب ارکستر جوانان هموار میکند.
ودر سوی دیگر هوشمندانه یا غیر اولین گروه منسجم سازهای راستین این ملت همچون تنبور، شمشال دوزله ، سورنا و دهل و دف و غیره را که در زیر آوار اسیمیله فرهنگی آخرین نفس هایشان را میکشیدند بنیان می نهد.و در گوش جامعه اتوکشیده . آن سالها ،چونان امروز ،که از مدرنیته.فقط کروات و مسیر کافه های تاق بستان را یاد گرفته بود اولین نغمه های هویتی و خویشتن شناسی را زمزمه میکند.
مسعود زنگنه بر خلاف خلق و خوی شوخ و طنازش ,صاحب جدی ترین نگاه های موسیقی بوده و هست.ایشان معتقد است اگر تنال های گام هارا بر مبنای ربع پرده ها در موسیقی شرقی بگذاریم میتوانیم دست به بازتعریف چند گام جدید برای موسیقی بزنیم.
جدای از اینکه ارزش تیونینگ (سنت گرایی) در باز تعریف گام ها میتوانند مقوله ای کاربردی باشد یا خیر اما جسارت این نوع نگاه و اراءه ی آن در این حد شاید حرکتیست که تا کنون از هیچ یک از موزیسین های کرمانشاهی مشاهده نشده است.وی اولین بنیانگذار ارکستراسیون جز در کرمانشاه است سبکی که شاید هم اکنون هم بعد از گذشت چهاردهه موزیسین هایی در آن لول (کیفیت) نداشته باشد.
نمونه کار سلطنه با صدای علی علیی و کرماشانیگم با صدای حشمت لر نژاد از آن دسته است.فارغ از این حرکات ارزشمند مسعود زنگنه به همراه منوچهر طاهر زاده که از موزیسین های ارکستر جوانان یاد شده بود.موجی غالب از موسیقی پاپ اجتماعی را ایجاد میکنند. که به گفته کیومرث حیدری ترانه سرای آثار طاهر زاده به نوعی اگر اولین موج نو پاپ در ایران نبود بی شک یکی از اولین ها به حساب می آمد. شنوندگان این آثار چون دریاچه نور و... هیچگاه به ذهنشان خطور نمیکرد که این کارها از کرمانشاه ساخته و در رادیو سراسری تهران پخش میشوند. و به یقین میگویم اگر کسی جز مسعود زنگنه مجد آلبوم طاهر زاده را تنظیم میکرد این موج هرگز پدید نمی آمد.
این آلبوم که هنوز پس از بیش از چهار دهه مخاطب جوان دارد و همه اهالی کرمانشاه با میزان میزان آن خاطرات فراوان دارند او در تنظیم این اثر از ساختار های ملودی عمودی منطبق بر فواصل تریاد و حتی گاهأ اگمنت و دیمنیش استفاده کرده است. و در بسیاری جاهااز کنترپوان های کوچک به نحوی که با تکنیک های ارکستراسیون از بدنه کار بیرون نمیزند بهره برده است.و همه تکنیک ها در خدمت رنگ آمیزی حسی و قابل تحلیل ملودی ها ایفای نقش میکنند.
من اورا بیشتر به عنوان یک موسیقیدان میشناسم و نه یک موزیسین، ایشان را میتوان به نوعی اولین موسیقیدان کرمانشاهی دانست که دارای وسعت دیدی وسیع از حیطه ی تنبور تا جز است.
آخرین ترانه ای را که ساخته بود پارسال در استودیو برایم در ماهور سل خواند و گله مند بود که این روزها در کرمانشاه خواننده قابل و قدردانی نیست که کار را به او بسپارد. متن ترانه این چنین بود: دلم میخواد به کوچه بزنم اما یار هم زبونی نیست.
واما نسل جدید موسیقی شهرم را میبینم، نسل بعداز جنگ همان ها که خیال میکردم هرکدام در آینده اقیانوسی خواهند شد، به چند فرند فیسبوکی و فالوور بسنده کرده و در گوشه ای یا چمباتمه زده و دور گرفته اند و یا در تالار های رنگ و رو رفته شهردرگیر اجراهای آب و فاضلاب و ... هستند امیدوارم بیش از این منتظر آماده شدن شرایط ننشینند و خود با دست های آفریننده شان شرایط را بسازند.
اگر اقیانو

وحیدنظری کرمانشاهی, 

اگر اقیانوسی عظیم نمی توانند باشند لااقل برکه ایی زلال باشند .

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی