حیات غرب - يكي از مشكلات عمده جامعه ايران، عدم پذيرش خطاها و نبود فرهنگ عذرخواهي و پذيرش مسئوليت است. عذر خواهي ديرهنگام سعید مرتضوي اين موضوع را مطرح ميكند كه چرا مسئولان و كساني كه خطا يا اشتباه يا قصور داشتهاند، اينچنين دير تن به عذرخواهي ميدهند؟ مگر همين مردم محرم و ولي نعمت آنان نيستند پس چرا عذر خواهي را براي خود روا نميدارند؟ عذرخواهي مرتضوي بسيار بازتاب داشته است و تحليلهاي فراواني را بهدنبال داشته است. اما همين عذرخواهي بيشتر از روي اجبار براي كاهش مجازات بوده است تا پذيرش مسئوليت. اگرچه در عالم حقوقي اين عذرخواهي مستوجب مسئوليت حادثه نيز خواهد بود. اما روي سخن اينجانب با ساير مسئولان است. در جريان بسياري از حوادث تلخ كشور، در ساليان گذشته و حال, كمتر وزير يا مسئولي از مردم عذرخواهي كرده و مسئوليت حادثه را به گردن گرفته است و متاسفانه هرگز استعفاي ارادي در اين زمينه نداشتهايم. در جريان فيشهاي حقوقي نجومي يا داستان املاك نجومي شهرداري هيچ كدام از مقصران احتمالي حاضر به عذرخواهي و پذيرش مسئوليت نشدهاند و استعفاي ارادي نداشتهايم. در جريان حادثه آتش سوزي مدرسه شينآباد هيچ مقام مسئولي عذرخواهي یا استعفا نكرد. در حادثه تصادف اتوبوس سربازان هيچ مقام مسئولي عذرخواهي نكرده است يا اخيرا اعلام شده است كه در شهريور امسال تاكنون ۴۷۰ نفر بر اثر سوانح جادهاي جان باختهاند و هرگز مقام مسئولي اعم از وزير راه یا ديگران عذرخواهي نكردهاند. در جريان پرونده بابك زنجاني يا اختلاسهاي كلاني كه ايجاد شده يا فسادهاي مالي كه صورت گرفته است هيچ كدام از مقصران حاضر به عذرخواهي نبودهاند. اما زماني وزير امور خارجه ژاپن بابت كلامي كه پرنسيپ ديپلماتيك نداشت عذرخواهي كرد و استعفا داد. در جريان موضوع آلودگي هواي كلانشهرها هيچ كدام از مسئولان از شهروندان اين شهرها بابت سياستهاي كه داشتهاند عذرخواهي نكردهاند. تمامي اين موضوعات بر ميگردد به عدم پذيرش دموكراسي يا مردمسالاري در رفتار و كردارمان. داشتن حس مسئوليتپذيري ارادي و پيروي از فرهنگ ارادي عذرخواهي كردن، بخشي از رفتار دموكراسي و مبتني بر قانون اساسي در فصل سوم از حقوق ملت است. اگر مرتضوي در همان زمان به قانون عمل ميكرد و با بازداشتشدگان كهريزك قانوني عمل ميكرد و بر رفتار ضابطان قضائي وقت نظارت ميداشت، آن اتفاق نميافتاد و اگر همان زمان با فرض اين امر كه كلام او را صادق بدانيم كه در مرخصي بوده است و به محض اطلاع از حوادث تلخ مذكور فورا استعفا ميداد و از مردم عذرخواهي ميكرد، نامي نيك از خود بهجاي ميگذاشت. اگر دولتمردان ما در دولتهاي نهم و دهم در برابر حوادث، سياستها و تصميمات آن زمان، همان وقت از مردم عذرخواهي ميكردند و استعفا ميدادند امروز موضوع فيشهاي نجومي شكل نميگرفت و مصيبتهاي امروز اقتصادي و اجتماعي چنين دامنگير جامعه نميشد. واقعيت مساله اين است كه به باور بسياري از كارشناسان ناهنجاري و آسيبهاي اجتماعي و تخطي از قانون و افزايش جرم و جنايت و عدم پذيرش قانون در جامعه ناشي از همين كردار فقدان مسئوليتپذيري دولتمردان و مسئولان و نبود فرهنگ عذرخواهيكردن و پذيرش خطا است. نهادينه شدن فرهنگ مسئوليتپذيري و شفافسازي و اطلاعرساني به مردم و عذرخواهي از آنان بابت قصوري كه دارند ميتواند نقش وافري در اعتماد بين دولت و ملت داشته باشد. امري كه كمك شاياني به ترميم سرمايههاي اجتماعي جامعه ايراني خواهد داشت. پس اميدوار باشيم كه نوبت ديگران هم بشود تا از مردم عذرخواهي كنند.