اسلام‌هراسی و اسلام‌گریزی


حیات غرب - غلامرضا فدایی - مدتی است اصطلاح اسلام هراسی و نیز ایران هراسی در دنیا مطرح است و این ترجمه Islamophobia , Irano phobia است و این واژه ها را خود آنها وضع کرده اند. آنها در کنار ترس، نفرت را هم مطرح کرده اند و واژه های مترادف دیگری هم برای آن دارند که من از ذکر آن خودداری می کنم.

اگر با اسلام مخالفند برای این است که اسلام واقعی نمی گذارد ملت مسلمان زیر دست کفار باشد و این آیه صریح قرآن است. اما آنها چون به منابع نیاز دارند و می بینند مسلمانان بر روی منابع غنی زیرزمینی خوابیده اند و بعضا از منابع انسانی خوبی هم برخوردارند می خواهند بدون هیچگونه مانعی از آن به دلخواه خود بهره گیرند. جریان استعمار فراگیر و سفاکانه از طرف دول غرب در سراسر دنیا در دو قرن گذشته را کسی فراموش نکرده است. اینک که به ظاهر زمان عوض شده و به اصطلاح دموکراسی و مردم سالاری بر جهان حاکم شده باید شیوه های چپاول هم تغییر کند.

پس از جنگهای صلیبی و جهانی اول و دوم، زمانی جنگ سرد بین دو ابر قدرت شوروی و امریکا حرف اول جهانخواری بود و با دوقطبی کردن جهان و ترساندن کشور های جهان از نفوذ هر یک، طرفین به فروش اسلحه و سایر امکانات مشغول بودند. اما با انقلاب اسلامی جهت عوض شد و به جای تأکید بر نفوذ کمونیسم از اسلام هراسی و ایران هراسی استفاده شد. اما آنان در واقع دو مقصود در سر داشتند و دارند. اول مبارزه با خود اسلام که از سالها قبل با استشراق کار را شروع کرده بودند و آخرینش شاید نگارش آیات شیطانی بود.

و دوم و مهمتر اینکه باید مسلمانان را هم منزوی کنند و لذا با طرح اسلام هراسی، آنها نه فقط می خواهند اسلام را ترسناک جلوه دهند بلکه به گونه ای عمل کنند تا خود مسلمانان هم از داشتن عقیده اسلامی منزجر و متنفر باشند. اوج آن و یا شاید سرآغاز فصل جدیدی از آن در 11 سپتامبر توسط بوش پسر بود. بنابراین هراس، گاهی اوقات از چیزی است که ممکن است خطرناک و ترس¬آور باشد ولی در حد خود دارای اقتدار و شکوه است ولی بعضی گرایش به آن را برای حفظ منافع خود مضر می دانند. اما گاهی اوقات ترسناک جلوه دادن به گونه ای است که نه تنها دارای قدرت و اقتدار نیست بلکه منفور است و باید از آن برای حفظ سلامت خود و دیگران از آن فرار کرد. به نظر می رسد که آنها اکنون این وجه دوم را تمرین می کنند و البته در معنی اصطلاح به صراحت آمده است.آنها اسلام را به گونه ای به جهان معرفی می کنند که نه تنها باید از آن ترسید بلکه باید از آن نفرت داشت.

در اینجا آنها اگر از اسلام هراسی سخن می¬گویند برای دلخوشی امثال ما است و ما اگراسلام هراسی به کار می بریم برای مصرف داخلی است. ما فکر می کنیم اسلام چون دارای اقتدار است، که البته هست، آنها از آن می ترسند ولی آنها می خواهند به گونه ای عمل کنند که نشان دهند اسلام نفرت انگیز است. لذا نکند این مطلب خوراک داخل شود و ما با خیال اینکه آنها از اسلام واقعی می ترسند دست به هر کاری بزنیم و هر چیزی را بی محابا بگوئیم و سطح مناقشات فکری داخلی را بالا ببریم.

بنابراین آنها (سردمداران) عملا اسلام ستیزی و در نهایت اسلام گریزی را تجربه می کنند. نمونه آن به وجود آوردن داعش و اتباع و فرقه های نظیر آن است، آنهم با نیروگیری از همه مزدوران خارجی که اصلا با اسلام ربطی ندارند، و مهم تر آنکه از مهد اسلام که حرمین شریفین در آن قرار دارد، رهبری می شوند و مورد حمایت قرار می گیرند. اسلام سعودی! که مظهر ترور و خشونت و تعصب و جمود و دارنده شمشیر و خنجر و چاقو است و در آن رحم وانسانیت وجود ندارد و نماد جشن شان رقص شمشیر است!

اما در داخل کشور های اسلامی و به ویژه ایران،که مظهر انقلاب اسلامی و آماج همه حمله های فیزیکی و غیر آن است، هم گاهی اوقات افرادی و به ویژه علما و یا وعاظ به گونه ای عمل می کنند که آب به آسیای آنها می ریزند. بعضی با بد فهمی ویا کج فهمی و ذکر مطالبی نا بجا و بی مورد اسلامی را به جامعه معرفی می¬کنند که اگر به خودمان آن را نشان دهند ما هم از آن نفرت پیدا می کنیم. الینیاسیون و یا از خود بیگانگی که بعضی از متفکران همچون شریعتی به خوبی آن را تبیین می کردند از همین جا شروع می شود. بد دفاع کردن بدترین حمله است.

الان در جامعه به خوبی می توان دید که بسیاری از مردم و به ویژه جوانان وقتی دم از اسلام زده می شود به یاد مواردی می افتند که نمی توانند آن را هضم کنند و یا اگر علاقمند باشند نمی توانند از آن دفاع کنند. اینجاست که ما هم به نوعی همانند آنها، نه به اسلام هراسی که به اسلام گریزی دامن می زنیم. در این مورد علما در درجه اول باید بنشینند و در محافل علمی خود این آسیب ها را مطرح کنند و برای باز تعریف عقاید اسلامی و عرضه صحیح آن به جامعه، فکری جدی و اساسی بکنند.مراجع تقلید فقط محل رجوع عوام برای تقلید نیستند آنها برای خواص هم باید فکر کنند و طرح و برنامه داشته باشند.

آنها منهای دفتر و دستک برای مقلدان خود باید متفقا برای مقابله و معارضه با مسائل مستحدثه که کم هم نیستند، لجنه های علمی داشته باشند. هرکس به سهم خود و با خیال اینکه دارد خدمت می کند کاری نکند که اسلام گریزی را تقویت کند (و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا. قرآن). البته اسلام به ذات خود عیبی ندارد، هر عیب که هست از مسلمانی ماست. از قرائت های ما و یا عملکردها و گفته های بی حساب و کتاب ماست. جنگ قدرت همانند آن چیزی که در انتخابات می بینیم نباید ما را از دائره معرفی درست فکری و عملی باز دارد. پیامبر اسلام فرمود که دو گروه پشت مرا شکستند. عالم متهتک (بی پروا) و جاهل متنسک (بی مغز). و ما در جهان امروز و در کشور خود از هر دو گروه را به وضوح می بینیم.

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی