نمونه ای از عدم مطالبه گری صنفی در کرمانشاه



رضا منتظریانی – در جلسه ای آقای بازوند استاندار کرمانشاه بعنوان بالاترین مقام اجرایی و به تبع آن پاسخگو ، از اینکه مردم کرمانشاه مطالبه گر نیستند سخن گفت . بخش زیادی از مشکلات ما به این زخم و درد مزمن مربوط است که اراده ای جمعی برای درمان آن دیده نمی شود .

در ابتدای شروع به کار روزنامه نقدحال  مدتی در آن رسانه فعالیت می کردم .در دوران خاتمی فکر میکردیم با سلاح رسانه و برای مطالبه گری صنفی و غیر صنفی مردم در استان کرمانشاه می توان کن فیکفون کرد . و این تن سست و لخت شده ی جامعه را با ورزش فعالیت اجتماعی ورزیده نمود .

یک روز تعدادی از تاکسی داران مشکلات خود را عنوان کردند . حقوق آنها از طریق تعاونی تضییع شده بود . رانندگان میگفتند مسئول تعاونی صنفی تاکسی داران به دفتر امام جمعه ی وقت وصل است و هیچکس نمی تواند با او برخورد کند.(البته در خصوص این اتصال ادعای نداشتیم ولی آن زمان امام جمعه قدرت زیادی داشت . بطوری که نام عزیزکرمانشاه با حمایت امام جمعه به ایمان شهر – قهرمان شهر و باختران تغییر داده شد و آب از آب تکان نخورد . این نامهای نامانوس ما را در شهر های دیگر مضحکه کرده بود . در آن زمان ساز خوش نوا را گذاشته و دهل گوش خراش را می نواختیم . فکر می کردند برای زدودن نام شاه در جامعه این تغییرنام ضروری و اسلامی است . البته با جسارت مرحوم ططری و از طریق مجلس نام فاخر کرمانشاه دوباره به دامن مردم بازگشت که اگر آن مطالبه گری نبود هم اکنون نیز در باختران زندگی می کردیم. )

برای پیگیری بیشتر موضوع تعاونی تاکسیرانی پیش جمع بیشتری از رانندگان رفتیم .گفته شد هرکس اعتراضی کند پاپوشهای رنگی برایش درست می کنند. یکبار هم جمع بسیار محدودی از رانندگان برای مطالبه گری به تعاونی رفته بودند . رئیس که آنجا را ارث پدری می دانست و به تنها چیزی که توجه نمی کرد خواست و اراده اعضاء بود، به نوچه ها که اکثرا از اقوام بودند گفته بود همه را بگیرید . تا تلفن بزنم بیان ببرن آزمایش اپیوم . آن بندگان خدا هم از ترس دستگیری پا به فرار گذاشته بودند .

 این موضوع کارکنان آن رسانه را به شدت تحریک کرد تا کاری خوب برای این قشر صورت دهند. روز بعد به اتفاق دوست دیرینه جناب آقای نوری علاء به دفتر تعاونی در دیزل آباد رفتیم . مدیر عامل در ابتدا بادی به قبقب انداخت و می خواست به روال معمول خود برخورد کند که تفهیم شد طبق قانون باید پاسخگوی رسانه باشد. چندین سوال چالشی از او پرسیده شد که پاسخ بیشتر آنها ابتر و تایید صحبتهای تاکسی داران بود .

در آن فضا که کمتر رسانه ای شهامت داشت به مباحث چالشی در استان کرمانشاه ورود کند ، کارکنان محترم رسانه نقد حال یک یا دوصفحه مطلب از اوضاع و پاسخهای ناقص مدیر عامل تهیه کردند . همین موضوع کافی بود که از سوی اعضای تعاونی تقاضای مجمع عمومی داده و مدیر عامل را عزل و تخلفات را به مراجع قضایی تحویل دهند . هفته نامه بصورت مجانی به رانندگان تاکسی تحویل شد .

کرنومتر هیات تحریریه با این خیال خوش بکارافتاد  که فردا موتور کرختی و بی خیالی روشن میشود و این قشر و صنف به تضییع حقوق خود، چون اصفهان ، تهران ، تبریز واکنش نشان می دهند .

دو هفته از ماجرا گذشت و هیچ عکس العملی دیده نشد . یک روز یکی از رانندگان آمد و دوباره شروع به روضه خوانی کرد  . بعد از صحبتهایش دوستی به او گفت: ((برو عمو شما اینکاره نیستین. فرصت نابی در اختیار داشتید و خودتان را به خواب زدید))

آیا جمله ی برو عمو اینکاره نیستی برای صنوف دیگر و در این زمان نیز جاری و ساری است ؟گروهی که توان دفاع از جایگاه صنفی خود را ندارد ، سخنش در باب دفاع از منافع مردم بیشتر به لطیفه شبیه است .

انَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ

 خداوند سرنوشت هیچ قوم( و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!

 

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی