چالش‌های مذاکره با ترامپ


حیات غرب - سید حمید حسینی -تجربه این روزهای کشور نشان داده که هرگونه تنش‌های لفظی با طرف‌های خارجی می‌تواند به افزایش قیمت ارز و نابسامانی‌های قیمتی در بازار کشور منجر شود و باعث هجوم مردم به بازارهای ارز و سکه و طلا شده و التهاب بیافریند. همین امر باعث می‌شود کسانی که نگران اوضاع هستند و امیدی به بهبود وضعیت اقتصادی ندارند، به مهاجرت از کشور تشویق شوند که این خود می‌تواند به لحاظ سرمایه انسانی به جامعه آسیب وارد کند. لذا دولت باید از همه ابزار و امکانات خود استفاده کند تا تنش در روابط خارجی کاهش یابد. با خروج آمریکا از برجام، تنش‌هایی در کشور ایجاد و به نوعی تحمیل شد. حال در مقابل، دولت می‌تواند در داخل تنش را کاهش داده و مدیریت کند یا به آن دامن بزند. بنابراین در این شرایط شاید بتوان با درنظر گرفتن همه جوانب نسبت به پیشنهاد مذاکره با ایران از سوی دونالد ترامپ واکنشی درخور نشان داد و آن را به گونه‌ای مدیریت کرد که مردم نسبت به سیاست‌ خارجی کشور امیدواری بیشتری داشته باشند. می‌توان درنظر گرفت که کاهش تنش‌ها به بهبود شرایط منجر خواهد شد و درها برای پاسخ دیپلماتیک بسته نیست. از این نظر سخنان ترامپ مبنی بر آماده گفت‌وگو بودن با مقامات ایران را می‌توان به دیده خوش‌بینی نگریست. ضمن اینکه ترامپ با این حرف به گمان خود توپ را به زمین ایران انداخته است. اگرچه نمی‌توان عدم مذاکره را به زبان آورد، اما شرایط برای گفت‌وگو با طرف آمریکایی مناسب نیست. در چنین شرایطی که اوضاع اقتصادی ایران ثبات ندارد و ملتهب است، رفتن پای میز مذاکره نمی‌تواند منطقی باشد. اما این دلیل نمی‌شود ایران راه مذاکره و گفت‌وگو را ببندد و به شکل مطلق پاسخ منفی بدهد. باید تلاش کرد شرایط اقتصادی کشور به ثبات برسد و آرام شود. باید از پشت جبهه خیال خود را آسوده کنیم و سپس برای مذاکره و در خط مقدم قرار گرفتن تصمیم گرفت. از طرفی شاهد بودیم که مواضع دوشنبه شب ترامپ موجب کاهش نرخ ارز در بازار شد و بازار به این سخنان واکنش نشان داد. این نشان می‌دهد بخشی از ریشه مشکلات اقتصادی فعلی درگیر با سیاست خارجی است. بازار ارز کشور به شدت تحت تاثیر مسائل سیاسی و روانی است. همچنانی که ایران سه دهه قبل قطعنامه 598 را رد نکرد و درباره پذیرفتن آن مذاکره کرد و در شرایطی که دیدیم پذیرفتن آن به نفع ایران است، آن را با شرایط خاص زمان خودش پذیرفت، بنابراین نباید یکسره پیشنهاد مذاکره از طرف ترامپ را رد کرد. اگر حتی قرار بر این باشد که پیشنهاد رئیس‌جمهور آمریکا را نپذیریم، دلیلی ندارد به صورت علنی و با عجله پاسخ منفی به آن بدهیم. می‌توانیم این پیشنهاد را مسکوت بگذاریم و زمانی که احساس شد وضعیت مناسب است، در چارچوب ضوابط، منافع و برنامه‌های خود وارد گفت‌وگو با آمریکایی‌ها بشویم. نکته‌ای هم که مطرح شده و مورد سوال است درباره نرخ واقعی دلار میزان تاثیر مواضع سیاسی در تعیین نرخ آن است. واقعیت این است که نرخ دلار نه 4200 تومان است نه 11000 تومان. در اعلام نرخ دلار 4200 تومانی قطعا اشتباهاتی رخ داد و از طرفی نرخ بازار آزاد هم واقعا این نیست. اینجا شکافی درست شده است که مواضع سیاسی دو طرف ایران و آمریکا هم نمی‌تواند این شکاف را پر کند. از طرفی دلار به 4200 یا کمتر هم نخواهد آمد ولی این هیجانات بازار ارز هم فاقد منطق اقتصادی و درستی است و می‌توان یک نرخ بینابینی را تعیین و تثبیت کرد. با این احوال همه کارشناسان و مسئولان از وجود بحران در کشور در بخش اقتصادی، زیست محیطی، تامین اجتماعی و غیره مطلع هستند و شکی نیست که این مشکلات به مردم و جامعه فشار وارد آورده، اما از طرفی هم نباید این اتفاقات را به معانی «فروپاشی اقتصادی» تعبیر کرد. گرچه روزهای سختی را در حال سپری کردن هستیم. صرف مذاکره با آمریکا و ترامپ هم در این شرایط، تضمین کننده آرامش و بهبود اوضاع اقتصادی کشور نیست. باید با احتیاط با ترامپ رو‌به‌رو شد، زیرا احتمال دارد او به دنبال اجماع علیه ایران باشد و توپ را در زمین ایران نگاه دارد. ترامپ برخلاف اوباما که اول اجماع می‌کرد بعد اقناع و سپس به اقدام روی می‌آورد، ابتدا اقدام می‌کند و وقتی با واکنش افکار عمومی جهان و کشورهای دیگر و برخی متحدانش مواجه شد، راه اقناع را در پیش می‌گیرد. بنابراین الزاما مذاکره با ترامپ نمی‌تواند به نتایج مثبتی بینجامد. نباید زیاد به این پیشنهاد دامن زد و به طور کامل به بهبود وضعیت اقتصادی کشور در صورت انجام مذاکرات امیدوار بود. باید منطقی و عقلانی تصمیم‌گیری شود.

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی