یوسف خاکیان: 28 شهریور 1401 بود که خبر رسید فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی به عنوان نماینده سینمای ایران به نود و پنجمین دوره اسکار معرفی شده است و قرار است با نمایندگان کشورهای دیگر به رقابت بپردازد تا سرانجام یک فیلم به عنوان برنده جایزه بهترین فیلم بین المللی در این دوره از اسکار معرفی شود. چند ماه گذشت و سرانجام شامگاه چهارشنبه 30 آذر آکادمی اسکار لیست نامزدهای نهایی خود در بخش های مختلف را اعلام کرد و معلوم شد که اثر سینمایی هومن سیدی در این لیست جایی ندارد و اینگونه سینمای ایران از رسیدن به اسکار باماند. اگر نگاهی گذرا به مراسم های اسکاری که در سالهای گذشته برگزار شده، بیندازیم، در طی سالهای متمادی می توانیم حضور پررنگ سینمای کشورمان در این محفل جهانی هنر را احساس کنیم، البته منظور از حضور پررنگ این نیست که همواره این شانس و اقبال را داشته ایم که به لیست نامزدهای نهایی جایزه اسکار در بخش سینمای بین الملل راه یابیم، بلکه مقصود این است که نماینده کشور خودمان را برای حضور در مراسم اسکار به این آکادمی معرفی کردیم، در این بین هم بجز فیلم های «بچه های آسمان» مجید مجیدی و «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» فیلم دیگری از ایران نتوانسته به فهرست نهایی نامزدهای اسکار راه پیدا کند. «بچه های آسمان» در سال 1998، «جدایی نادر از سیمین» در سال 2012 و «فروشنده» در سال 2017 به جمع پنج فیلم نهایی نامزدهای جایزه اسکار راه یافته بودند که از این سه فیلم، دو اثر بلند سینمایی اصغر فرهادی موفق شدند اسکار بهترین فیلم خارجی زبان در هشتادوچهارمین و هشتادونهمین دوره جایزه اسکار را از آن خود کند، از آن تاریخ تاکنون بیش از پنج سال می گذرد و با اینکه در طول این سالها سینمای ایران نماینده خود را به برای شرکت در این فستیوال به آکادمی اسکار معرفی کرده، موفق نشده ایم حتی در جمع 5 نامزد نهایی این جایزه بزرگ حضور داشته باشیم. این اتفاق در حالی رخ داده که سینمای ایران سال گذشته فیلم سینمایی «قهرمان» به کارگردانی اصغر فرهادی که پیش از آن دوبار جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را از آن خود کرده بود به نودوچهارمین دوره اسکار معرفی کرد اما این فیلم هم نتوانست به جمع نامزد نهایی اسکار راه پیدا کند. پس از گذشت چند ماه از برگزاری نودوچهارمین دوره اسکار، سینمای ایران در سال جاری از بین فیلم های برگزیده ای که می توانستند به آکادمی اسکار راه یابند، فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی و بازی محسن تنابنده را به نودوپنجمین دوره اسکار معرفی کرد تا شاید این فیلم بتواند حداقل طلسم راه نیافتن نماینده ایران به جمع پنج نامزد نهایی اسکار را بشکند و در این لیست حضور داشته باشد. اما اینگونه نشد و با انتشار لیست نامزدها، ایرانیان دریافتند که در شامگاه 12 مارس 2023 (21 اسفند 1401) هیچ امیدی برای کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان نخواهند داشت و این یعنی سایه طلسم ذکرشده همچنان بر سینمای ایران گسترده خواهد بود. در این گزارش تصمیم داریم تحلیلی بر روی این موضوع مهم داشته باشیم. پیشتر بیان کردیم که سینمای ایران دو بار موفق به کسب جایزه اسکار شده، هر دوی این جوایز را نیز اصغر فرهادی برای سینمای ایران به ارمغان آورده است. راستش در آن سالهایی که فیلمی از این کارگردان در مراسم اسکار حضور نداشت خیلی ها معتقد بودند که جهان سینمای ایران را با نام اصغر فرهادی می شناسد، حداقل این تفکر در آکادمی اسکار وجود دارد که اگر فیلمی به کارگردانی اصغر فرهادی از سینمای ایران به اسکار معرفی شد، این آکادمی نام آن فیلم را در لیست نهایی نامزدهای اسکار می آورد و ممکن است جایزه اسکار را هم به آن بدهد، اما این موضوع درباره فیلم کارگردانان دیگر مصداق ندارد، یعنی اگر سینمای ایران فیلم کارگردان دیگری بجز اصغر فرهادی به اسکار معرفی کرد، اسکار نام آن فیلم را حتی در لیست نامزدهای نهایی خودش هم وارد نمی کند چه برسد به اینکه بخواهد به آن جایزه هم بدهد. اما در سال گذشته که فیلم سینمایی «قهرمان» به کارگردانی اصغر فرهادی به نودوچهارمین دوره اسکار معرفی شد، تفکر آن افراد که فکر می کردند اسکار، سینمای ایران را فقط با نام اصغر فرهادی می شناسد با شکست مواجه شد؛ چرا که «قهرمان»ی که فرهادی ساخته بود هم نتوانست به جمع پنج فیلم نهایی نامزدهای اسکار نودوچهارم راه پیدا کند. با این تفسیر می توان بیان کرد که در اسکار نام ها تعیین کننده ارزش فیلم ها نیستند، بلکه محتوای فیلم ها نشان می دهند که این آثار سینمایی شایسته دریافت جایزه هستند یا نه؟ امسال هم که «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شد، نتوانستیم به لیست نهایی نامزدها راه پیدا کنیم. اما چرا سینمای ایران با اینکه دو جایزه اسکار را در انبان خود دارد در طول این سالها نتوانسته حداقل در اسکار خودی نشان دهد و در جمع مدعیان قرار بگیرد؟ اگر اهل مطالعه مقالات سینمایی معتبر جهانی باشید تصدیق خواهید کرد که حداقل درباره «جنگ جهانی سوم» منتقدان معتبر سینمایی در دنیا پیشتر پیش بینی کرده بودند که نماینده ایران با اینکه ممکن است داستان جذابی داشته باشد و بازی محسن تنابنده هم تا حد زیادی قابل توجه است، اما نخواهد توانست حتی به جمع پنج نامزد نهایی جایزه بهترین فیلم خارجی زبان راه پیدا کند. بالاخره این منتقدان سالها تجربه دارند و با تماشای فیلم های مختلف نظراتی را بیان می کنند که به واقعیتی که در جامعه سینمایی جهان رخ می دهد، نزدیک است. همان زمان هم ما باید می فهمیدیم که فیلم هومن سیدی نخواهد توانست به لیست نهایی راه پیدا کند. باز هم بیان می کنیم که سینما را اگرچه کارگردان ها می سازند، اما آنها معرفی اش نمی کنند بلکه فیلم ها خودشان (و تنیدگی قصه ای که روایت می کنند)، خودشان را معرفی می کنند. برای این ادعایمان فکت هم داریم. همین «لئوناردو دی کاپریو» را در نظر بگیرید، در هالیوود برای خودش غولی ست، او در هنگام بازی در هر فیلمی چنان در نقش خود فرو می رود که تماشاچی را حیرت زده می کند، اما آیا نام او باعث جایزه های زیادی را از آن خود کند؟ اگر نمی دانید باید بگوییم که «دی کاپریو» تا کنون 6 بار نامزد جایزه اسکار شده اما فقط یکبار موفق شده این جایزه معتبر جهانی را برای فیلم «از گوربرخاسته» «آلخاندرو ایناریتو» به دست آورد. او یازده بار نامزد جایزه «گلدن گلوب» شده، اما فقط سه بار توانسته این جایزه را از آن خود کند، برای جایزه سینمایی «ام تی وی» هفده بار نامزد شده، اما فقط دو بار توانسته این جایزه را ببرد. از این دست فکت ها تا دلتان بخواهد درباره بازیگران و کارگردانان مختلف در سینمای جهان وجود دارد، با این حساب ما باید بدانیم که وقتی فیلمی را به نماینده کشورمان برای حضور در فستیوال های مهم جهانی معرفی می کنیم، قرار است آن فیلم با غول های بزرگی رقابت کند، غول های بزرگی که هر کدام از کشوری می آیند و هم کدام روایتگر فرهنگ و آداب و رسوم سرزمین خودشان هستند، بنابراین باید آگاه باشیم که اثر هنری ای که به عنوان نماینده سینمای مان به دنیا معرفی می کنیم باید از چه ویژگی ها و فاکتورهایی برخوردار باشد، اما این فقط یک بخش ماجراست، همین «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی را در نظر بگیرید، نگارنده هنوز این فیلم را ندیده، با این حال به فن و هنر فیلمسازی هومن سیدی تا حدی آگاهی دارد، سیدی کارگردانی است که هوش بسیار بالایی دارد، از قلم بسیار توانایی هم برخوردار است، او در فیلم های سینمایی «آفریقا»، «سیزده»، «اعترافات ذهن خطرناک من»، «خشم و هیاهو»، «مغزهای کوچک زنگ زده» و همین «جنگ جهانی سوم» توانایی قلمش را در نگارش فیلمنامه های سینمایی نشان داده، بنابراین وقتی از هومن سیدی سخن می گوییم، می دانیم که این هنرمند در چه سطحی از سینما قرار دارد، بازیگری او را هم در آثار مختلف تصویری دیده ایم و می دانیم که چون بازیگر توانایی است خوب می داند در آثاری که کارگردانی شان را بر عهده دارد، چگونه از بازیگرش بازی بگیرد، با تمام این اوصافی که درباره سیدی بیان کردیم، یک حقیقت وجود دارد که بیش از همه خود هومن سیدی و کارگردانان دیگر سینمای ایران باید از آن آگاهی داشته باشند، آن حقیقت این است که اگرچه برای ساخت یک اثر سینمایی خوب و قابل قبول در سطح جهانی وجود خصوصیاتی که درباره هومن سیدی بیان کردیم، لازم و ضروری است اما کافی نیست. «آلخاندرو ایناریتو» را در نظر بگیرید، او تاکنون چهار بار جایزه اسکار را از خود کرده، سه جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه برای «مرد پرنده ای» در سال 2014 و بهترین کارگردانی برای فیلم «از گوربرخاسته» در سال 2015. حال به این بیندیشید که «ایناریتو» چگونه توانسته برای یک فیلم در یک سال سه اسکار بگیرد؟ چگونه توانسته در دو سال متوالی اسکار بهترین کارگردانی را از آن خود کند؟ حتما می دانید «از گوربرخاسته» در هشتادوهشتمین دوره اسکار توانست سه اسکار را از آن خود کند که تنها یکی از این اسکارها به «ایناریتو» تعلق داشت، دو اسکار دیگر به ترتیب به «لئوناردو دی کاپریو» به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد و «امانوئل لوبزکی» به عنوان بهترین فیلمبردار رسید. این در حالی بود که هم «ایناریتو» و هم «دی کاپریو» در هفتادوسومین مراسم گلدن گلوب توانستند جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلم درام و بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کنند. اینها البته بخشی از جوایزی است که این فیلم توانست در جشنواره های معتبر جهانی کسب نماید. حال بیایید بپردازیم به سینمای ایران؛ سینمایی که هم در نظر خودمان و هم در نظر بسیاری از منتقدان و صاحبنظران جهان، یک سینمای جاندار است و تاکنون حرفهای برای گفتن داشته و پس از این هم خواهد داشت، اما تنها توانسته دوبار جایزه اسکار را از آن خود کند، آن هم توسط یک کارگردان، البته اصغر فرهادی بجز این دو اسکار که برای «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» کسب کرد، برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» هم توانست جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را از هفتادودومین مراسم گلدن گلوب از آن خود کند و به عنوان اولین فیلم ایرانی که این جایزه جهانی را دریافت کرده شناخته شود. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا؟ چرا سینمای ایران در طول دوران این دوران طولانی که در این فستیوال های مهم جهانی حضور داشته، تنها به همین دو سه جایزه آن هم فقط توسط یک کارگردان بسنده کرده است؟ آیا ما به همین مقدار قانعیم؟ آیا سینمای ما در مقابل سینمای دنیا پتانسیلی بیش از این ندارد؟ چه می شود که فیلم «ایناریتو» در یک سال برای پنج جایزه اسکار نامزد می شود و سه تای این جایزه ها را از آن خود می کند اما سینمای ایران نمی تواند افتخار آفرینی های خود را در گلدن گلوب و اسکار تکرار کند؟ پاسخ این سوالات می تواند ما را با این حقیقت روشن کند که چرا «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی نتوانست طلسم عدم حضور ایران در نامزدهای نهایی اسکار و همچنین داشتن شانس کسب اسکار را بشکند؟ شاید بتوان حال و روز سینمای امروز ایران را با حال و روز فوتبال ایران مقایسه کرد، تیم ملی فوتبال ما هم کلی زحمت می کشد، کلی پول خرج می کند و با داشتن کلی لژیونر به جام جهانی می رود و دست آخر با دو باخت و یک برد با جام وداع می کند، سینمای ما هم یکسال زحمت می کشد، کلی فیلم تولید می کند، بعد یک نماینده از خودش را انتخاب کرده و به اسکار می فرستد و آن فیلم هم نمی تواند جایزه ای را کسب کند. ممکن است خیلی ها بگویند: «چقدر توقع شما زیاده واقعا! ما دو تا اسکار گرفتیم، خیلی از کشورها توی دنیا هستن که حتی چیزی به اسم سینما ندارن، در حالیکه ما دو تا اسکار گرفتیم، این کم افتخاری نیست» بله ما هم قبول داریم، ما هم می دانیم که سینمای ایران دو جایزه مهم اسکار را از آن خود کرده، حرف ما هم این نبود که سینمای ایران افتخاری کسب نکرده، ما می گوییم چرا این افتخارات تکرار نشده؟ وقتی ما جایزه جهانی مهمی به نام اسکار را برده ایم معنایش این است که باز هم می توانیم این کار را بکنیم، اما در طول این سالها این اتفاق تکرار نشده است. پاسخ سوالاتی که پیشتر مطرح کردیم نشان می دهد که آیا آن دو باری که اسکار را از آن خودمان کرده ایم شانسی بوده یا واقعا سینمای ایران باز هم می تواند جایزه اسکار را کسب کند؟ باز هم پیشتر این سوال را مطرح کردیم که چرا «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی با اینکه به نظر می رسد سوژه خوبی دارد و کارگردانش هم هنرمند توانایی است، حتی نتوانسته به لیست نهایی نامزدهای اسکار راه یابد؟ در ادامه هم متذکر شدیم که خصوصیات هنری کارگردانی مانند هومن سیدی برای ساخت یک اثر تصویری خوب اگرچه لازم و ضروری هستند، اما کافی نیستند. مفهوم این جمله آن است که یک فیلم سینمایی و البته سازنده اش باید ویژگی های دیگری هم داشته باشند تا بتوانند نظر فستیوال های مهمی مانند اسکار را به خود جلب کنند. خاطرتان هست در تاریخ 9 فوریه 2020 چه اتفاقی افتاد؟ کره ای ها خوب به یاد دارد، در آن تاریخ فیلم سینمایی «انگل» به کارگردانی «یونگ جون هو» تمام معادلات اسکار را به هم زد و برای اولین بار در نود و دومین دوره اسکار چهار جایزه اسکار (بهترین فیلم، بهترین فیلم بین المللی، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین کارگردانی) را از آن خود کرد. این اتفاق در حالی رخ داد که اولا «انگل» در همان دوره در 6 رشته نامزد دریافت اسکار شده بود و دوما برای اولین بار در تاریخ اسکار یک فیلم غیرانگلیسی زبان برنده جایزه اسکار بهترین فیلم هم شده بود. با این وصف حال با دو پرسش مهم مواجهیم.
1- چه اتفاقی برای سینمای کره جنوبی رخ داد که نماینده اش توانست برای یک فیلم در یک شب چهار جایزه اسکار را از آن خود کند؟
2- چه اتفاقی برای سینمای ایران رخ داده که پس از اسکاری که اصغر فرهادی برای فیلم «فروشنده» کسب کرد دیگر نتوانست حتی به لیست نهایی نامزدهای اسکار غیرانگلیسی زبان راه پیدا کند؟
به نظر شما کدامیک از این دو پرسش مهمتر از دیگری است؟ به سخن بهتر، کارشناسان و صاحبنظران برای اینکه سینمای ایران بتواند در دوره های بعدی اسکار موفق عمل کند، باید برای کدامیک از این دو پرسش دست به تحقیق و پژوهش بزنند؟ نگارنده معتقد است همانطور که پرسش اول بسیار مهم است، پرسش دوم نیز از اهمیت زیادی برخوردار است، اینکه ما دریابیم سینمای کره (به طور خاص فیلم سینمایی «انگل») چه داشته که توانسته به یکباره چهار جایزه اسکار را از آن خود کند؟ همانقدر مهم است که ما دریابیم سینمای ایرنا (به طور خاص بعد از فیلم سینمایی «فروشنده») چه نداشته که دیگر نه توانسته به جایزه اسکار دست یابد و نه توانسته به لیست نهایی نامزدها راه پید کند. آنچه مهم است اینکه دو اسکار کسب شده توسط کارگردان ایرانی نشان می دهد که سینمای سرزمین ما می تواند باز هم از این دست افتخارات جهانی را برای خودش رقم بزند و تکرار این قبیل اتفاقات فوق العاده فرهنگی و هنری در حوزه سینما در سرزمین ما ناممکن نیست، فقط کافیست به ویژگی های لازم و ضروری ای که درباره هومن سیدی بیان کردیم، یک سری ویژگی های دیگر هم اضافه شوند تا شرایط کافی برای کسب دوباره جایزه معتبر اسکار برای سینمای ما فراهم شود.