نقد رسانه ای و باز خورد مسئولین


رضا منتظریانی – برخی مدیران نقد رسانه ها را ارج می نهند و برخی دیگر نه . اشکال کجاست؟

امروزه مدیریت از حالت سنتی خارج و دارای سبک و تخصص است . اتخاذ روشهای مدیریتی می تواند یک مجموعه را به قهقرا یا به سعادت برساند . مدیر و رهبر بالاترین نقش را در توسعه و یا عقب ماندگی یک مجموعه دارد.گرایش به طرف مدیریت سنتی و ارباب رعیتی به دلیل راحتی و پاسخگو نبودند بیش از مدلهای دیگر طرفدار دارد .

 مطالبه گری مردم یکی از روشهای موثری است که باعث می شود مدیران از مدیریت سنتی فاصله بگیرند .رسانه ها در این جهت نقش بی بدیلی دارند .

مدیریت یکی از عوامل بسیارموثرتولید محسوب می شود. تا جایی که آمریکا ، ژاپن و کشورهای اروپایی روند تکامل شیوه های مدیریت در کشورهای یکدیگر را زیر ذره بین گذاشته و سعی می کنند از آخرین دستاوردها در عرصه مدیریت بهره بگیرند تا نهادهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی را از  بحران دور نگه دارند .

با این مقدمه این سوال مطرح میشود که آیا مدیران ما در عمل از روش مدیریت مدرن بهره میبرند ،یا بر طبل روش سنتی و ارباب رعیتی می کوبند؟ در مدیریت مدرن با چه سبکی مدیریت می کنند  ؟ بدنبال رشد هستند یا تو سعه و یا هردو؟ لذا قبل از مشاهده معلول و نقد عملکرد مدیران شاید لازم باشد به روش مدیریت مدیران توجه کنیم .

هر روز شاهد  سخنرانیهای و جلسات متعدد مسئولین و نقادی رسانه ها در زمینه رشد و توسعه هستیم .این مقوله موضوعی چند وجهی است . اگر مدیری در عمل نسبت به ابعاد آن  بی توجه باشد ، صحبت در باره رشد و توسعه تنها لقلقه ی زبان بوده و حکم قرص خواب را برای مستمعین پیدا می کند  .

رشد و توسعه دو مفهوم متمایز اما مرتبط با هم هستند. رشد، نمایانگر افزایش کمی بوده و توسعه به آبادانی و تکامل توانایی ها می پردازد. بعنوان مثال در یک ساختمان،اجرای نقشه ی پی و ستون و سفت کاری مربوط به رشد و ظرافتهای بعدی تا مرحله تزئینات داخلی مربوط به توسعه می شود.

در مدیریت توسعه محور ارتباط رسانه ها و مسئولین موضوعی بسیارحیاتی است. در این روش مدیریتی ، نقد و ارزیابی رسانه ای نعمتی برای شناسایی نقاط کور است  و مدیر برای پیش برد اهداف خود از آن بهره ی فراوان می برند.

در این الگوی مدیریتی رسانه ها  به عنوان پیشروان حوزه فرهنگ ، برای مقابله بامرگ آفرینها و ترویج امید و نشاط اجتماعی می تواند بصورت موثر نقش آفرینی کنند .

با کمک رسانه می توان فرهنگِ  کار و تلاش را تقویت نمود .محرکِ افزایش سرمایه گذاری وتقویت مشارکت مردمی شد .

مهمترین کاری که  رسانه ها می توانند انجام دهند رفتارسازی و هنجار سازی در محیط های نا بهنجار است .
((تحقق این امورمهم در سایه ی تعامل هر چه بیشتر رسانه ها و مسئولان میسرمیشود.))

در کشور ما به هر دلیلی که مجال پرداختن به آن نیست، از رسانه بعنوان رکن چهارم دموکراسی یاد می شود . اما در میدان عمل چیز دیگری مشاهده میشود.

یکی از موانع که رسانه نتوانسته به جایگاه خود دست پیدا کند ، حضور مدیران سنتی در عرصه ی تصمیم سازی است.این افراد همین که با روشهای ارتباطی و بدور از شایسته سالاری،  بر خر مراد و میز مدیریت سوارشدند ، خود را بی نیاز از همکاری رسانه دانسته و ارتباطشان با رسانه حد اکثر به چند رپرتاژ و کنفراس خبری (البته با مزد) و مصاحبه ی سفارشی ختم می شود  . لذا با ابزارهای موجود در پی کاهش توان رسانه ها هستند و رشد رسانه ای را تا مرحله ای قبول دارند که فقط ابزاری در دست آنها باشد.

در کنار این مدیران باندی ، سفارشی و سنتی ، بادمجان دور قاب چین ها، قارچ گونه رشد می کنند .این افراد دائم فدای قد و قامت مدیریت می شوند و مدیر را دچار توهم می کنند و او خود را بی نیاز از نظرات سازنده می بیند. افراد توانمند ، مفید و دلسوز دچار یاس ، نا امیدی ، بی تفاوتی و گوشه نشینی میشوند.

وقتی فضا اینگونه شد  ، متاسفانه نقد نیز کار کرد درست خود را از دست می دهد. سپید و سیاه نمایی رشد می کند .گروهی همه چیز را سپید و خوب بیان می کنند و گروهی منتقد شده و هر فعالیتی را سیاه می بینند.باج گیری از لبه ی دیگر شمشیر رسانه رایج میشود.برخی از این افراد مستقیم و غیر مستقیم اعتراف می کنند ، از سلاح رسانه به نام مردم، برای منافع شخصی استفاده خواهند کرد .

کم نبوده و نیستند افرادی در رده های مختلف ، زمانی که منافعشان تامین می شد و صندلی گردان در اتاق گرم و نرم حکم گهواره را برایشان داشت و تنها تماشاچی آلام مردم بودند و از تن خسته و رنجور آنها بی خبر بودند، وقتی آب به جایگاهشان افتاد به یکباره با استفاده از رسانه به عربده کشی پرداخته و مدافع کاذب و سینه چاک این مردم بی نوا و فلک زده شده تا با نام آنها به لیف و لاف سابق خود دست پیدا کنند .

اگر رسانه های واقعی و تاثیر گذار مهجور شوند،این وضعیت تداوم خواهد داشت و فعالیت مثبت مدیران نیز دستخوش آسیب و تخریب میشود . 
سعه صدر مسئولین ،ارتباط نزدیک با رسانه ها و تقویت همدلی و هم زبانی با آنها ، گردش روشن اطلاعات و تبیین تنگناهای موجود ، می تواند فضای گرمی بین مردم و مدیران بوجود آورده و به جلب مشارکت عمومی و ارتقای شاخص های توسعه در استان منجر گردد و گامی بلند به سوی مدیریت توسعه محور باشد .

در غیر اینصورت مدیر مجموعه ی تحت امر را فشل ، دچار سکون ، رکود ، آشفتگی و شلختگی خواهد کرد وتنها نمایی اعوجاج گونه از ارتباط شکل می گیرد که بسیار سست و شکننده بود و یاد آور پی ویران و نقش ایوان خواهد بود. نتیجه اینکه، اگر مدیر در اندیشه و عمل توسعه گرا نباشد تحمل نقادی را نخواهد داشت لذا باید به سمت گزینش و یا تغییر نگرش مدیران قدم برداشت .

لذا از آقای صحرایی  استاندار کرمانشاه بعنوان نماینده دولت منتخب انتظار داریم برای توسعه ی همه جانبه و فراگیردر استان، به ظرفیت رسانه ها عنایت ویژه نشان داده و هزینه در این بخش را عین سرمایه گذاری دراز مدت تلقی نموده و در جهت تغییر نگرش مدیران به مقوله رسانه تلاش مضاعفی را مبذول فرمایند . اگر این اتفاق روی دهد تصویری واقعی از خدمت رسانی دولت به جامعه منتقل می گردد و تهدید باج خواهان کف روی آب بوده و مردم نسبت به آنها واکنش منفی نشان خواهند داد .

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی