قسمت اول
تاریخ مؤید این واقعیت است که صاحبان قدرت مطلقه به آسانی محدودیت ومشروطیت رانمی پذیرند،مگر مردمی که خواهان مطالبات وحقوق خویش هستند با استقامت،تحمل هزینه وصبروبردباری راه دشواردست یابی به حقوق خودراطی نمایند.ملت ایران نیزازاین واقعیت مستثنی نبوده ودرراستای تحقق حاکمیت برسرنوشت خویش فرازونشیب های بسیاری راطی نموده است که نگاهی گدرا به تاریخ تحولات سیاسی دزایران چنین مدعایی رابه ثبوت می رساند.تاریخ گذشته کشورمامنبعی است برای درس آموزی هابه منظورچگونگی تداوم نهضت مدنیت وچراغی است فراراه این حرکت .آنچه که بیان می شوددرهمین راستاوبرای استفاده ازتجربیات گذشتگان مادرپیمودن راهی است که ازسال های پیش آغازگشته است.بافزازونشیب هایی مواجه بوده وهست اما گاه کندوگاه تنداین مسیر نداوم دارد.یک شبه نمی شودراه صدساله راپیمود،بلکه بایدآهسته اما پیوسنه دراین مسیر گام برداشت.
این تحولات از مشر.طیت شروع می شود. مشروطیت مجموعه کوششها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران گردید.
از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید.
آشنایی ایرانیان با ممالک اروپایی ومشاهده تغییراتی که دراین کشورهاخصوصاًدرنحوه اداره جامعه بوجودآمده بود،کسانی که این دگرگونی هارامشاهده نموده بودند به این فکرافتاانداخت تا چنین تجربه ای را درایران عملی نمایندوبه حکومت دیکتاتوری ویکه سالاری پایان دهند .محدودیت قدرت وتحقق حقوق ملت رابا تأسی به تجربه نوین مغرب زمین درایران عملی نمایندتا شیوه ی سنتی ومنسوخ ظل الهی پایان پذیردوحاکمیت ملی دراین سرزمین تحقق یابد. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبل المتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادی خواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطهخواهی را سبب شد.(1)
درسال های آخر سلطنت ناصرالدین شاه براثرارتباطاتی که با غرب بوجودآمده بودتحولاتی درزمینه های اجتماعی،سیاسی وفرهنگی ایجادشد .فکراعتراض به حکومت ونحوه ی اداره مملکت درمردم سبب گردیدتا به طور پراکنده وسپس سازمان یافته اعتراضات خویش را به شاه ودرباریان ابرازنمایند . اگرچه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود، اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تأئید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند،طبقات گوناگون شهری با استفاده از شیوه های سنتی،یعنی بست نشینی ،مهاجرت وراهپیمایی مطالبات خودرا به اطلاع دولت برسانند .(2)
خواست برکناری عینالدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و حتی عسگر گاریچی به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد. عدهای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند و در آن جا تحصّن کردند. مظفرالدین شاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد و علما با احترام به تهران باز گشتند. هنگامی که مظفرالدین شاه به وعده خود عمل نکرد علما از جمله سیدین آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. بازاریان و عده زیادی از مردم به تحصن در سفارت انگلیس اقدام نموده و خواهان آزادی علما و تشکیل عدالتخانه شدند.(3)
مظفرالدین شاه که پس ازترورپدرش به سلطنت رسیده بودکوشید تاباصدورفرمانی به منظورفرونشاندن خشم مردم وعده تشکیل عدالتخانه را اعلام نماید.این اقدام نه تنها اقتدارشاه رامحدودنمی کرد وحقوق ملت رامحقق نمی نمود بلکه دولت به ستمگری خودادامه می داد.مردم همچنان اعتراضات خودرامنسجم تروسازمان یافته ترنموده این باردیگرخواستارتأسیس عدالتخانه وعزل شهردارتهران نبودند بلکه خواهان برکناری صدراعظم ،تشکیل مجلس شورای ملی وتدوین قانون اساسی شدند.
بست نشینی های طبقات مختلف مردم ومهاجرت علما به قم وتهدید آن ها مبنی بر خروج ازمملکت مظفرالدین شاه راواداربه تسلیم نمود به طوری که عین الدوله را برکنارومیرزانصرالله خان نائینی را به جای ایشان منصوب نمود.در14مردادسال 1285طی فرمانی دستورداد تا ازمیان شاهزادگان،علما،تجار،کسبه،ملاکین،اعیان واشراف واصناف با انتخاب نمایندگانی مجلسی مشورتی تشکیل گرددتادرامور دولتی ومصالح عامه مشاوره نمایند وازطریق دولت به اطلاع شاه رسانده تاپس ازتوشیح به مرحله اجراگذاشته شود.
دراین فرمان بازاشاره ای به حقوق مردم نشده بود واکثریتی ازمردم که کشاورزان بودند نادیده گرفته شده بود.مردم دست ازمبارزه برنداشتند،مظفرالدین شاه مجبورگردیدچهارروزبعددرتکمیل فرمان خویش برای به رسمیت شناختن حق حاکمیت ملی ودرنظرگرفتن حقوق همه اقشارجامعه ،به دولت دستورداد تا انتخابات مجلس شورای ملی رابرگزارنماید.مشروطه خواهان بلافاصله دست اندرکارشدندودرمدرسه نظام گردهم آمدندتانظامنامه ای به منظوربرگزاری انتخابات تهیه نمایند.نظامنامه راپسران میرزانصرالله خان حسن وحسین پیرنیابا کمک افرادخوش نامی چون صنیع الدوله ،مخبرالسلطنه ومخبرالملک تهیه نمودندوپس از تأییدشاه انتخابات مجلس شورادرتهران برگزارواولین مجلس شورای ملی باسخنان مظفرالدین شاه درمهزماه سال1285 افتتاح گردید.(4) خانهای واقع در میدان بهارستان (جنب مسجد و مدرسه سپهسالار) به تشکیل جلسات مجلس شورای ملی اختصاص یافت. ترکیب مجلس اول به این شکل بود: ۲۶درصد نمایندگان روسای اصناف، ۲۰درصد روحانیون و ۱۵درصد از تجار بودندوو49درصد باقیمانده بقیه طبقات بود. مجلس اول پس از حمله قوای قزاق به مجلس در تیرماه ۱۲۸۷ تعطیل شد. این تعطیلی تا زمان فتح تهران و تشکیل مجلس عالی ادامه یافت.
دراین برهه ازتازیخ ایران زمین اعتراض به حکومت ،پاسخگویی حکومت درمقابل اعتراض مردم وتن دادن به خواسته های ملت، مراجعه به آراء عمومی برای انتخاب نمایندگان مردم ازطرف حاکم دیکتاتوری ومستبد به رسمیت شناخته شدواولین ضربت به دیدگاه ظل الهی ویکه سالاری واردوقدرت مطلقه شاه که خویش رانماینده خدادرزمین می دانست به چالش کشیده شد.
ادامه دارد
1-دانشنامه ویکی پدیا،جنبش مشروطیت
2-تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران،دکترعلیرضاازغندی،صفحه198
3-دانشنامه ویکی پدیا،جنبش مشروطیت
4- تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران،دکترعلیرضاازغندی،صفحه199