نزدیک به یک دهه قبل وقتی برنامههای اقتصادی محمود احمدینژاد منتشر میشد، بسیاری از کارشناسان به موفقیت آن خوشبین بودند و حتی یکی از چهرههای مشهور اصلاحطلب در اظهارنظری گفته بود با بهبود وضعیت معیشتی مردم و رفاه اقتصادی در این ۸سال مردم به سراغ نیازهای دیگر میروند. یکی از دلایل خوشبینی مردم همراهی جمعی از استادان خوشنام اقتصاد با رئیسجمهور پیشین ایران بود. یکی از این اساتید دکتر محمد خوشچهره بود که البته خیلی زود احمدینژاد با برنامههای او مخالفت کرد و سرانجام همانگونه که او و دیگر استادان اقتصاد هشدار داده بودند، اقتصاد به مسیر ناصوابی رفت. با پایان دوره احمدینژاد و آمدن دولت جدید و مشی تازه اقتصاددانان آن، دکترمحمد خوشچهره با آرمان درباره دلایل ایجاد فساد و راهکارهای رفع این مشکل سخن گفته که متن آن را در ادامه میخوانید:
کارنامه دولت در حوزه اقتصاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
پیش از این درباره سیاستهای پولی و ارزی دولت این انتقاد را مطرح کردیم که کارها خوب پیش نمیرود. البته نباید انتقادات از دولت بهگونهای باشد که این تصور بهوجود بیاید که افرادی مرتب به دنبال ایرادگرفتن از دولت هستند. در واقع بر مبنای تجربه آکادمیک و دانشگاهی و بر اساس مسئولیتهایی که داشتم این تکلیف را احساس میکردم که نسبت به برخی تصمیمات هشدار دهم. این وظیفه همه است که موارد تخلف را به دولت اعلام کنند اما وقتی به این تصمیمات کمتوجهی میشود، این تکلیف ساقط خواهد شد. با این حال در میان هشدارهایی که به دولت داده شده بود، دغدغه درباره سیاست پولی و نرخ ارز نیز وجود داشت که توصیه شده بود دولت از تشتت تصمیمات به تصمیم واحد بروند و ظاهرا تصمیماتی که در این مدت گرفته شده در این راستا بوده است اما در تصمیمات دیگر به نظرات توجهی نشده است.
طرفداران دولت معتقدند مبارزه دولت با مفاسد اقتصادی مهمترین برگ برنده دولت در طول این یک سال گذشته بوده است. روشی که امروز برای مبارزه با فساد دنبال میشود، درنهایت به ریشهکن کردن فساد اقتصادی منجر خواهد شد؟
برای مبارزه با فساد اقتصادی یک درک صحیح و مفهومی و جامع از فساد و حوزههای آن لازم است و اگر این درک وجود نداشته باشد، مبارزه با فساد منجر به آثار مخرب و اختلالزا در این هدف خواهد شد تا پلان جامع و کاملی برای مبارزه با فساد نداشته باشید، ورود به این مساله بیشتر باعث پیچیدهترکردن مساله خواهد شد تا حل شدن آن. با اینکه در برخی نهادها با بحث فساد اقتصادی درگیرند اما باید به این پدیده اشراف کامل پیدا کنند و با شناخت شیوه آن دست به روشهای بازدارنده بزنند. امروز مبارزه با فساد فراتر از دولت پیگیری میشود و دولت تنها یکی از حوزههای بازدارنده است. همه چیز به دولت بازنمیگردد.
ریشههای به وجود آمدن فساد در اقتصاد را چه میدانید؟
وابستگی اقتصاد به نفت و وابستگی درآمد نفتی و ارزی بهخصوص در شرایط تحریم به حوزه توزیع پول و سیستم پولی و مالی را شاید بتوان یکی از اصلیترین منابع فساد در جامعه دانست. بعد از این حوزه به اختلال در حوزههای دیگر میرسیم که فساد در ارز و مساله زمینخواری و منابع طبیعی است. اگر به بحثهایی که در زمینخواری اتفاق افتاده برسیم فسادهای افسانهای را مشاهده خواهیم کرد که ناشی از نواقص سیستم مالکیت و انحرافات شهرداری و شورای شهر است که با عدم نظارت به وضعیت آشفته فعلی رسیده و زمینخواری به یک پدیده گسترده بدل شده است. البته بحثهایی که این روزها درحال طرح است و دغدغههایی را که مسئولان نظام مطرح میکنند، نشان میدهد که این مساله مورد توجه قرار گرفته است.
فساد اقتصادی را تا چه اندازه نگرانکننده میدانید؟
بحث فساد و رشوه و ایجاد رانت موضوع بسیار حساسی است که اگر به این شکل ادامه پیدا کند ممکن است قبح کار بریزد و بدل به یک فرهنگ شود که باید این را خط قرمزی برای نظام بگیریم که جلوههایی از آن شروع شده است. متعاقبا فسادهایی که الان بیشتر دنبال میشود در بحث تخصیص منابع و امکانات است و سعی شده است در این بخش جلوی فساد را بگیرند.
چرا برنامههای طراحی شده برای مبارزه با فساد به نتیجه مطلوب نرسیده است؟
چون هنوز جامعیت بحث مبارزه با فساد را نداریم. چه دستگاههای اجرایی، چه دستگاههای نظارتی، چه دستگاههای قضایی و چه دستگاههای قانونگذاری که بحث مقابله با فساد را دنبال میکنند باید به درک صحیح و باور رسیده و بعد هم شجاعت و درایت داشته باشند و وامدار برخی افراد هم نباشند. این نواقص هنوز در سیستم ما وجود دارد و بنابراین نمیتوان بهعنوان کارکرد یا دستاورد دولت نام ببریم اما باید اتفاقاتی که قبلا افتاده و هنوز استیفای حقوق مردم و بیتالمال نشده را بررسی کنیم که این خود یک پرونده سنگین است.
برخی معتقدند برای مبارزه با فساد باید از روشهای برخورد قاطع که در بعضی کشورها مثل چین اجرا شده استفاده کنیم. چندی قبل در ایران نیز یکی از متهمان پرونده فساد اقتصادی اعدام شد. فکر میکنید این برخوردها فساد را کاهش میدهد؟
دلایل ایجادی را باید تشخیص داد. بعد شیوههای اعمالی را پیدا کرد و بعد هم پیامدها را. این برای مقابله هم هست؛ یعنی آیا کسی که شیوههای مقابلهای را تدوین کرده آیا درک صحیحی از فساد داشته؟ آیا برخورد انجام شده میتواند دفع فساد کند؟ آیا این شیوهها پیامدی دارد یا ندارد؟ اینکه برای آرامش افکار عمومی یک نفر را بخواهیم اعدام کنیم میشود «شیوه» و اینکه انعکاس آن اعدام در اقتصاد ملی و کسب و کار چه تاثیری دارد میشود «پیامد». در بهداشت میگویند بهترین راه پیشگیری است بعد درمان و مقابله. در بحث درمان گاهی میگویند باید ریسک فساد را تا حد امکان پایین آورد اما باید قبل از آن درک صحیحی از جامعه و محیط علمی داشت. مثلا اگر فقر گسترده، فساد و... وجود داشته باشد، تبعیض و شکاف طبقاتی وجود داشته باشد، نمیشود با تنبیهات جلوی بزهکاری را گرفت. نمیتوان به صرف مقایسه با یک کشور که یک برنامه جامع داشته و موفق شده فقط قسمتی از آن برنامه را در کشور اجرا کرد. البته من نفیا یا اثباتا درباره این برخوردها صحبت نمیکنم. ممکن است در یک نسخه درمانی جامع که درک صحیحی از بیماری وجود داشته باشد این نتیجه بدهد اما وقتی درک صحیح نباشد این روشها نیز پاسخگو نخواهد بود.