تخلف از قانون در ادارات تبدیل به فرهنگ شده است!

 

 

 

از 40درصد بیکار دانشگاهی بیشترین آسیب را می‌بینیم/ تخلف از قانون در ادارات تبدیل به فرهنگ شده است!
 دکتر جواد منصوری از مبارزان دوران ستم‌شاهی، محقق و تحلیلگر مسائل سیاسی و نخستین فرمانده سپاه پاسداران، در این گفتگو به طرح و بررسی چالش‌های فراروی جمهوری اسلامی ایران پرداخت.

وی در خصوص برنامه‌ریزی و راهکار مواجهه با بحران‌ها و آینده‌نگری در دولت‌های مختلف گفت: هر دولتی حتی گروه‌ها و افراد حقیقی هم به‌طور معمول برنامه ای برای آیندهٔ خودشان پیش‌بینی می‌کنند، دلیل آن نیز ادامهٔ بقاء و برای این است که با تهدیدهای پیش‌بینی‌نشده و بحران‌ها روبرو نشوند. حتی افراد هم برای آیندهٔ خودشان به‌طورجدی یک پیش‌بینی‌هایی را دارند و قطعاً پیش‌بینی‌ها به‌صورت یک ضرورت در زندگی همه مطرح است. اما برای دولت‌ها، آینده‌نگری یک مسئولیت به‌مراتب مهم‌تر است. بی‌توجهی به این مسئولیت می‌تواند خسارت‌هایی را متوجه موجودیت دولت‌ها کند. اما درصورتی‌که نتوانند به‌خوبی آینده را پیش‌بینی و برای آن برنامه‌ریزی کنند و تمامی چالش‌های فرا روی حاکمیت را پیش‌بینی نکنند طبعاً با مشکلات زیادی مواجهه خواهند شد.

چند دهه است که در دنیا رشته علمی‌ای به وجود آمده است تحت عنوان «آینده‌پژوهی» و این رشته فوق‌العاده موردتوجه قرارگرفته و تمامی مشکلات و چالش‌هایی که در مقابل یک دولت، یک منطقه جغرافیایی، یک گروه سیاسی و اقتصادی ممکن است اتفاق بیافتد پیش بینی می‌کند، لذا در هر سازمان مهمی یک بحث جدی تحت عنوان آیندهٔ این سازمان مطرح است.به‌عنوان‌مثال کارخانجات اتومبیل سازی برای آینده‌شان حتی برای بیست و سی سال آینده که آیا اتومبیل‌هایی که سوختشان سوختِ فسیلی است آیا همچنان امکان ادامه بقاء دارند یا خیر، لذا می‌روند به سمت ساخت اتومبیل‌هایی باقابلیت سوخت‌های برقی، آبی و ...، بنابراین از حال به فکر ده و بیست سال آینده هستند که بتوانند جهت ادامه موجودیت خودشان کاری انجام دهند.

ما به هر نسبتی که بتوانیم آینده‌نگری را با دقت بیشتری انجام بدهیم و بر اساس این پیش‌بینی بتوانیم اقدامات مناسبی را انجام بدهیم به همان نسبت امکان بقا و مقابلهٔ با تهدیدات را خواهیم داشت.
اخیراً یکی از مراکز آینده‌پژوهی در کشورهای اروپایی به‌عنوان نمونه برای اروپا پیش‌بینی کرده که در دو دههٔ آینده، نه بمب اتمی و نه حتی بحران‌های اقتصادی مشکل اصلی‌شان نخواهد بود، بلکه مشکل اصلی آن‌ها تغییرات آب و هوایی، بحران غذا و همچنین انتظارات مردم و گسترش عملکرد رسانه‌ها می‌باشد.

 به‌هرحال بحث‌های بسیار دقیقی را مطرح کردند و دولت‌ها را سوق دادند به سمت این مسائل که از انرژی‌های فسیلی فاصله بگیرند؛ آن‌ها به‌شدت به دنبال تغییر الگوهای غذایی هستند که بتوانند از مواد غذایی کمتر استفاده کنند، چراکه می‌دانند تولید غذا در آینده بسیار مشکل خواهد بود و امثال این‌گونه مسائل.

بنابراین ما باید از روزمرگی، ساده‌انگاری، خوش‌باوری، خوش‌بینی و بی‌خیالی قطعاً در سطح حکومتی فاصله بگیریم. ممکن است ما در سطح فردی هر یک از این خصلت‌ها را داشته باشیم نهایتاً خسارت‌ها متوجه شخص خودمان خواهد شد، اما اگر در سطح حکومتی چنین خصلت‌هایی وجود داشته باشد، برای مسئولان دستگاه‌های حکومتی و درنهایت برای کشور خسارت‌های جبران ناپذیری به وجود خواهد آمد و نهایتاً به‌کل مردم این خسارت‌ها وارد خواهد شد.
 
 لذا یکی از بحث‌های جدی که باید تمام گروه‌ها، سازمان‌ها و مراکز مطالعاتی ما به‌طور جدی به آن بپردازند، بحث چالش‌های فراروی جمهوری اسلامی ایران است؛ به‌ویژه در حال حاضر و اکنون که ما در آستانهٔ تحولات مهم بین‌المللی و در داخل مشغول تدوین برنامهٔ پنج سالهٔ ششم هستیم.

این بحث در این مقطع از زمان برای تمامی دستگاه‌های کشور اهمیت ویژه ای دارد بحث موقعیت ویژهٔ جمهوری اسلامی در منطقه را داریم که هم فرصت‌هایی برای ما است و هم چالش‌ها، در داخل کشور نیز شرایطی داریم که هم فرصت‌هایی هستند و هم چالش‌هایی دارد.
چالش‌های پیش روی کشور در چه حوزه‌هایی اهمیت ویژه ای دارند؟ با توجه به اینکه مقام معظم رهبری اخیراً فرموده بودند حرکت جدیدی در منطقه آغازشده است و علی‌الخصوص تغییرات عمیقی که در خاورمیانه حاصل‌شده است، همچنین معظم له درجایی دیگر جهان را در حال گذار و تحول به سمت یک ساختار و هندسهٔ جدید سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خواندند، همچنین تأکید فراوانی بر موضوع فرهنگ و اقتصاد داشتند.

بنده این چالش‌ها را در چهار محور خلاصه می‌کنم. اما قبل از آنکه وارد بحث بشوم متذکر شوم که مجموعهٔ این مسائل دقیقاً شرح و تبیینی است از سخنان رهبر معظم انقلاب در سفر به خراسان شمالی در مهرماه ۹۱ که در این سخنان مهم‌ترین چالش‌های فراروی نظام را مطرح کردند.

حداقل بیست‌ویک محور را ایشان توضیح دادند. من تصور می‌کردم که بعد از سخنان ایشان عده ای بیایند و به‌صورت ثابت بنشینند و این مطالب را پیگیری بکنند و برای از بین بردن این چالش‌ها و تبدیل آن به فرصت‌ها تصمیم گیری کنند، اما متأسفانه هیچ خبری از اینکه کاری صورت گرفته، منتشرنشده است. به دلیل اینکه ما در عمل هم می‌بینیم که روال و روند کارها در سطح کشور مثل گذشته است و هیچ تغییری نکرده و چالش‌ها همچنان ادامه‌دارند. نهایتاً به چند مقاله، جزوه، کتاب، سخنرانی و بعضاً چند گردهمایی منتهی شده، ولی هیچ‌چیز در سطح جامعه تغییر نکرده است. به‌عنوان مثال و نمونه بحث سبک زندگی ایرانی اسلامی که ایشان مطرح کردند ولی عملاً هیچ تغییری در سبک زندگی‌مان حاصل نشده، حتی قرائنی نشان می‌دهد که ما داریم از سبک زندگی اسلامی فاصلهٔ بیشتری می‌گیریم.

 به چه دلایلی هیچ‌گونه تحول اساسی واقع نشد؟

 البته موارد زیادی است که ما مصوباتی داریم، لوایحی داریم و همچنین دستوراتی داریم از رهبری که انجام‌نشده، علت اصلی آن هم این است که یا مسئولی انتخاب نشده، یا پیگیری نشده و یا هر دو و طبعاً مسئله به فراموشی سپرده‌شده است. اتفاقاً ایشان در سخنرانی خودشان می‌گوید که ما باید بررسی کنیم که چرا تاکنون صحبت‌های بسیار خوبی در مقاطعی شده اما هیچ‌گونه اقدامی در مورد آن‌ها نشده و جالب است که همین نکته هم رسیدگی نشده است.

چالش‌های داخلی پیش روی جمهوری اسلامی را به طور عمده در چهار محور خلاصه و قابل بررسی است:

* چالش‌های اقتصادی:

 ۱ ـ ما با بحران آب و غذا و حوادث طبیعی به طور جدی روبرو هستیم و همین مسئله تبعات بسیار زیادی روی مسائل اقتصادی، فرهنگی و امنیتی ما می‌گذارد؛ به عنوان مثال یکی از روزنامه‌های کشور نوشته است که ۶۵% روستاهای یزد بر اثر خشک‌سالی تخلیه شده است. معنایش این است که افراد این روستاها به شهرها آمدند و به حاشیه شهرها شهرها رفتند و بعد مسائل دیگر به تبع آن به وجود می‌آیند و این یکی از موضوعاتی است که در واقع به دلیل عقب‌ماندگی علمی نتوانستیم مسائل ناشی از خشک‌سالی و بحران آب را تا حدی کنترل و مهار کنیم. الآن در دنیا از آب گاهی ۳ بار استفاده می‌شود. اشکال مختلفی برای مقابله با کم آبی به وجود آمده است ولی متأسفانه ما نتوانستیم کاری بکنیم؛ ما در زمینهٔ استفاده از انرژی آفتاب و انرژی‌های پاک تا به حال کار گسترده ای نکرده‌ایم و مباحث بسیار زیاد که در این زمینه وجود دارد؛ بنابراین ما با یک چالش جدی در مورد آب و غذا و حوادث طبیعی مواجهه هستیم.

یکی از مهم‌ترین مسائل کشور ما گرانی مواد غذایی است و این مسئله قطعاً تبعات زیادی را فراروی جمهوری اسلامی خواهد گذاشت.

۲- افزایش غیر متعارف و نا متوازن مصرف: امروز مصرف زدگی در اشکال مختلف خودش در جامعه ما به تدریج ایجاد یک معضل بزرگ می‌کند و کشور قادر به پاسخگویی این تقاضای مصرف نخواهد بود، این مصرف در مواد غذایی، لباس، آب، برق تا کاغذ و پلاستیک و سوخت و بنزین و الی آخر، این میزان افزایش مصرف اصلاً انطباقی با قدرت علمی و مدیریتی و تولید کشور ندارد، این عقب‌ماندگی، این فاصلهٔ تولید از مصرف یک چالش جدی فراروی نظام است.
 
یعنی مصرف از تولید پیشی گرفته است؟

بله و این فاصله در حال بیشتر شدن است، امروز اگر ما درآمد نفت را نداشته باشیم یک فاجعهٔ بزرگ خواهیم داشت. حتی اگر درآمد نفتی ما کم بشود باز این فاجعه وجود خواهد داشت. افزایش غیر متعارف و نامتناسب مصرف در کشور، تا حدودی می‌توانیم بگوییم رواج زندگی تجملی و اسراف گونه، از دیگر چالش‌های جدی ما در حوزهٔ اقتصاد است. شما می‌بینید که داشتن ماشین‌های خارجی، داشتن خانه‌های لوکس، داشتن تجهیزات و وسایل تجملی در خانه‌ها تبدیل به یک امر عادی و جاری شده و به طور کلی در سطح کشور چالشی برای نظام در درازمدت به وجود می‌آورد.

۳- چالش دیگر کاهش بهره‌وری و افزایش تورم است. یک میزان سرمایه گذاری و یا یک میزان مصرف انرژی اگر در کشورهای دیگر می‌تواند ارزش افزوده ای را معادل چهار واحد ایجاد کند، در کشور ما نیم و یا یک است. به عبارت دیگر ما سرمایه و مواد اولیه را به کار می‌گیریم اما میزان تولید ما کمتر از نصف دیگران است و به این دلیل قیمت تمام شده خیلی بالا است. به این دلیل تولید داخل مشکل دارد و  به این دلیل ما تورم داریم.

۴- بیکاری یکی از معضلاتی است که قطعاً می‌تواند برای کشور مسبب مسائلی از قبیل نارضایتی‌ها، دلسردی‌ها و حتی احیاناً در مقاطعی مشکل امنیتی به وجود بیاورد. به ویژه بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، چند وقت پیش وزیر کشور به این مسئله اشاره کرده بودند که ۴۰% از دانش‌آموختگان دانشگاهی کشور بیکار هستند، بزرگ‌ترین آسیب ما در حوزهٔ اقتصادی است، یعنی از این ۴۰ درصد بیکار بزرگ‌ترین آسیب را می‌بینیم. به این ترتیب ما باید بدانیم در مجموعه ای از چالش‌ها محاصره‌شده‌ایم، از یک طرف دیگر چالش‌های طبیعی از یک طرف چالش‌های اجتماعی و فرهنگی و از سویی دیگر چالش‌های اقتصادی.
 
 
* چالش‌های فرهنگی

در بعد فرهنگ باز ما با چالش‌های متعددی روبرو هستیم که هر کدام از این‌ها می‌تواند برای ما مشکلات سنگینی را به وجود بیاورد. البته قبل از آنکه به این بحث بپردازیم، باید عرض شود که ما اتفاقاً در بُعد فرهنگی خوشبختانه یک نقطه قوت‌ها و فرصت‌های بسیار خوبی داریم که شاید کمتر کشوری در دنیا از چنین امتیازات و نقاط قوتی برخوردار باشد، نظیر فرهنگ تشیع، روحانیت آگاه، عالم و دلسوز و همچنین رهبری ولایت فقیه که ویژگی‌های بی نظیری دارد. این‌ها نقاط قوت ما هستند که قطعاً باید از این نقاط قوت حداکثر استفاده را داشته باشیم، بنابراین اگر از چالش‌ها صحبت می‌کنیم معنایش این نیست که ما نقطهٔ قوتی نداریم، حتی برخی از نقاط قوت ما آن‌قدر قوی است که می‌تواند بخش عمده ای از چالش‌های ما را بپوشاند، ولی باید بدانیم که چالش‌هایی وجود دارند.
ما می‌خواهیم تمامی افراد جامعه را حساس کنیم به شکل‌های متفاوتی از تهدیدات که متوجه جمهوری اسلامی ایران است و لذا این تهدیدات ما را ملزم می‌کند به اینکه به صورت گروهی وارد بحث شویم و راه حلی را پیدا کنیم.

طرح مشکلات شاید خیلی ساده باشد اما ارائهٔ راه حل پیچیده است و به این دلیل است که نیاز به گفتگو، مشورت، تبادل نظر و جمع بندی داریم، که این‌ها باید جداگانه انجام شود.

این نکته را هم اضافه کنم که غرب به دلیل اینکه در بخش آینده پژوهی پیشرفت نسبی دارد غالباً، پیشاپیش بر بخشی از مسائل و معضلات آینده غلبه می‌کند و مانع از ظهور مشکلات می‌شود، البته بخش عمده ای از ظهور مشکلات را نمی‌توانند غلبه یا پیش بینی کنند. بنابراین غرب تا حدودی با استفاده از مطالعات آینده پژوهی می‌تواند مشکلات خودش را برطرف کند، چرا که برنامه ریزی دقیق می‌کند.
 
** بیست سال پیش درباره بحران آب هشدار داده شد و باید دید مسئولان ما برای این بحران چه کرده‌اند **
بیست سال پیش سازمان ملل رسماً اعلام کرد که از ۱۰ سال دیگر در دنیا با کمبود آب روبرو خواهیم شد. بیست سال دیگر در دنیا جنگ بر سر آب خواهیم داشت، حالا ما از مسئولین مان بپرسیم وقتی سازمان ملل اعلام کرد که ما با کمبود آب مواجهه خواهیم شد، شما برای مملکت ما چه کار کردید؟ آیا آمدید به عنوان مثال کارخانه آب شیرین کن بگذارید کنار دریا تا اینکه آب دریا را شیرین کند و قابل شرب بشود؟ آن هم با انرژی آفتاب، نه با گاز و برق و بلکه با آفتاب بالای چهل و پنجاه درجه جنوب کشور مثلاً بندرعباس و ثانیاً از املاح و مواد دیگری که از شیرین کردن آب دریا به وجود می‌آید را در کاری دیگر به کار بگیرید؟ یقیناً از درآمد نفت هم بیشتر خواهد بود، چند هزار نفر بیکار را هم به کار بگیرند و استفاده کنند در این زمینه از ثروت‌های خدادادی. در کشور ما که فرصت‌ها، ثروت‌ها و منابع خدادادی بی نهایت است.

مهم‌ترین چالش‌های فرهنگی فراروی ایران عبارت‌اند از:

۱ ـ ضعف شدید فرهنگ عمومی، متأسفانه ما در بحث فرهنگ عمومی هیچ توفیقی نداشتیم و همچنان مؤلفه‌های مهم فرهنگ عمومی نظیر وجدان کاری، فرهنگ کار جمعی، مسئولیت پذیری، جمع گرایی، نظم پذیری، و قانون گرایی به شدت مشکل داریم.

۲ ـ سبک زندگی و نفوذ ارزش‌های مادی و غربی در زندگی ما که مغایرت کامل هم با اسلام دارد، از سویی دیگر تبلیغ کالاهای وارداتی، تبلیغ کالاهای لوکس تجملاتی و غیر ضروری، که این‌ها نه ایرانی هستند نه اسلامی و عملاً روز به روز هم در حال افزایش است.

البسه خارجی آن هم با قیمت بسیار گزاف، یعنی یک لباس ایرانی متداول و در خور شأن یک دختر و پسر ایرانی به تدریج در حال کم شدن است و از سویی خیابان‌ها مملو از فروشگاه‌هایی است که مشغول تبلیغ لباس‌های خارجی، زشت و شرم آور است که باید خجالت بکشیم از اینکه بگوییم این دختر یا پسر با این لباس‌ها یک جوان کشور اسلامی است!

۳ ـ ناکارآمدی نظام آموزشی و رسانه ای در مقابل قدرت نرم نظام سلطه، که هر روز با روش‌ها، تکنولوژی و هنری جدید می‌آیند و دست برتر را در مقابل ما ارائه می‌کنند. نظام آموزشی ما، بچه‌های ما و جوان‌های ما از مدرسه و دانشگاه می‌آیند بیرون در حالی که بخشی از آنان توانائی‌های لازم برای ساختن کشور مستقل اسلامی و مقتدر را ندارند. عجیب است که بعضی از اصطلاح نسل سوخته را به کار می‌برند!

*  چالش‌های اجتماعی

۱- افزایش فاصلهٔ طبقاتی و حاشیه نشینی در شهرها مسئلهٔ بسیار خطرناکی است، در حال حاضر در اطراف شهرهای بزرگ واقعاً زندگی‌های بسیار تلخ، بسیار زشت و در حال گسترش هم هست؛ کثیف، آلوده، به هم ریخته و ...

۲- وجود ناهنجاری‌های اخلاقی و مفاسد اجتماعی، که روز افزون است. به هر حال مرتباً آمارها حکایت از افزایش آن‌ها را دارد.

۳- ضعف امنیت اجتماعی: مانند زورگیری‌ها، سرقت‌ها، درگیری‌ها، قتل‌ها، طلاق‌ها و ... که امنیت اجتماعی را به خطر انداخته است.

۴- افزایش انتظارات و خواسته‌های مردم که دولت قادر به پاسخ گویی آن‌ها نیست؛ هر شخصی می‌خواهد رئیس جمهور شود وعده‌های زیادی به مردم  می‌دهد. بعد که سر کار می‌آید نمی‌تواند، می‌خواهند نمایندهٔ مجلس شوند کلی وعده به مردم می‌دهند بعد نماینده می‌شود نمی‌تواند، شورای شهر به همین ترتیب و الی آخر و مهم‌تر از این‌ها تحصیل کرده‌های دانشگاهی هستند. بالاخره ۱۵ سال، ۱۶ سال، ۲۰ سال، مهم‌ترین بخش عمرشان را گذاشته‌اند، حالا می‌آیند و ازدواج، شغل، مسکن می‌خواهند و ...
 
 
* چالش‌های سیاسی:

۱ ـ ضعف در تشکل‌های سیاسی؛ ما احزاب نیرومندی که بتوانند برنامه داشته باشند، کادر سازی کنند و بتوانند در جریان انتخابات دولتی را تشکیل بدهند نداریم.

در واقع ما تشکل‌های سیاسی به معنای متعارفی که در کشورها هست نداریم، در کشوری که ۲۰۰ تشکل ثبت نام کرده‌اند، اساسنامه داده‌اند و از وزارت کشور پول می‌گیرند، این تشکل سیاسی نیست که نه کادر دارند، نه برنامه دارند، نه تشکیلات فراگیر دارند، نه در زمان انتخابات رأی دارند. این‌ها تشکل نیست که البته متأسفانه یک عده از این‌ها وسیله ای شدند که فقط از دولت پول بگیرند. لذا می گویم ما تشکل سیاسی نداریم یا باید بگویم تشکل‌های سیاسی ما ضعف دارند.

۲ ـ ناتوانی در بازدارندگی از جرم و قانون گریزی. مردم ما از قانون‌گریزی و قوهٔ قضائیه و از نیروی انتظامی تقریباً نمی‌ترسند، رئیس سازمان بازرسی ما می‌گوید تخلف از قانون در دستگاه‌های اداری کشور ما تبدیل به فرهنگ شده است! این یک تهدید جدی در مقابل نظام است، نباید راحت از کنار آن گذشت به عبارت دیگر جمهوری اسلامی، زیر چرخ‌های دستگاه اداری ناکارآمد و فاسد له خواهد شد!

۳ ـ فقدان روحیهٔ نقد و نقد پذیری، یعنی ما همدیگر را نمی‌توانیم تحمل کنیم، به حرف همدیگر گوش نمی‌دهیم، اگر حرف درستی هم بزنیم به حرف ما اعتنایی نمی‌کنند. ما اگر در دورهٔ آقای هاشمی رفسنجانی انتقاد می‌کردیم بلافاصله متهم می‌شدیم به نفهم، جدید الاسلام و ... در دورهٔ آقای خاتمی اگر انتقاد می‌کردیم می‌گفتند، مهره‌های تاریخ مصرف گذشته، انحصارطلب، راستی و ... اگر در دورهٔ احمدی نژاد انتقاد می‌کردیم می‌گفتند باند مفسدین، تخریب دولت و ... در دورهٔ آقای روحانی هم منتقد، بی سواد و مغرض است و  باید به جهنم بروند!

آقای روحانی اخیراً که در جمع رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی در خارج از کشور به ایراد سخنرانی می‌پرداختند این جمله را گفتند که هر وقت مذاکره می‌شود عده ای می گویند ما می‌لرزیم خب به جهنم، بروید به جایی که نلرزید!!

ببینید یک رئیس جمهور ما این‌قدر در مقابل انتقاد ضعیف است و شما توقع دارید رده‌های پایین تر تحمل داشته باشند. قطعاً رده‌های پایین تر به مراتب شدیدتر برخورد می‌کنند، رئیس جمهور که باید شخصیت او الگو باشد باید تراز و محور باشد، باید مدلی از انسان ایده آل جامعهٔ خودش باشد این شکلی صحبت می‌کند، آقای احمدی نژاد هم به همین ترتیب با منتقدین به بدترین شکل برخورد می‌کرد.

نقد در کشور ما یک تهدید است. لذا دستگاه‌های حاکمیتی ما هیچ گونه روحیهٔ نقد عملکردها و نقدپذیری ندارند. برای اینکه می گویند ما را بر کنار می‌کنند. ما را منزوی می‌کنند ما را خانه نشین می‌کنند، امتیازات ما را می‌گیرند به ما امتیازی نمی‌دهند. حق ما را نمی‌دهند. لذا سکوت و پذیرش وضع موجود خیلی عادی شده است.
اگر از قانون صحبت کنید می گویند اقتدارگرا است، اگر از احکام شرعی صحبت کنیم می گویند افراطی است، اگر از عدالت صحبت کنیم می گویند محافظه کار است.


به هر حال به نظر می‌رسد ما باید در مورد چالش‌های فراروی کشور یک مطالعات جدی داشته باشیم و بعد از آن سراغ دلایل و ریشه‌های این چالش‌ها باشیم و به دنبال راه حل، برنامه ریزی برای برون رفت از وضعیت موجود طراحی کنیم، حتماً باید مسئلهٔ مسئولیت، مسئلهٔ برخورد با متخلفین و متناسب کردن امکانات با برنامه‌ها پیش بینی کنیم وگرنه عملاً مانند بسیاری از طرح‌ها و قوانینی که تصویب شده ولی اجرا نشده، برنامه ششم هم به همین سرنوشت مبتلا خواهد شد.

 

 

 

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی