عملکرد تیم مذاکرهکننده دولت اصولگرا برای همگان واضح است، در چنین شرایطی با روی کارآمدن دولتی که حمایت نیروهای اصلاحطلب و اعتدالگرا را دارد، تصور میکنید عملکرد تیم مذاکرهکننده تا چه اندازه موفق خواهد بود؟
اینطور نیست که بخواهیم نتیجه مذاکرات را گردن یک گروه یا فرد خاص بیندازیم. همه مسئولان درگیر این مذاکرات هستند و بزرگان کشور نیز در جریان ریز مذاکرات هستند. بنابراین باید دانست بدون اینکه این مسائل در شورایعالی امنیت ملی و مراجع بسیار بالا تائید شود، هیچ مذاکرهای انجام نخواهد شد.
اما به نظر میرسد اصولگرایان اصرار دارند دولت روحانی را مسئول نتایج مذاکرات معرفی کنند؟
اینکه ما تصور کنیم تیم مذاکرهکننده هستهای سرخود توانسته به توافق دست پیدا کند، بیشتر به درد خوراک داخلی میخورد. افرادی که این بحثها را مطرح میکنند به نوعی فرافکنی میکنند و میخواهند از بار مسئولیت به نفع یک جناح خاص بکاهند. درطول چندسال گذشته، ندانمکاری برخی افراد از یک جناح سیاسی خاص، شرایطی را بر کشور تحمیل کرد که کاهش اعتماد به دولت از تبعات آن است؛ در حالیکه طلاییترین و بهترین فرصتی بود که به لحاظ تاریخی نصیب ایران شده بود چنانکه آمریکا در عراق و افغانستان به توفیق نرسیده بود و حرفها و تهدیداتش بیشتر جنبه شعاری داشت. صدام سقوط کرده بود و یک دشمن بیرحم دهههای اخیر، از بین رفته بود. طالبان در شرق کشور سرنگون شده بود. کشورهای آسیایمیانه در حال رشد بودند و نهتنها خطری نداشتند، بلکه یک فرصت بودند. در این شرایط مناسب منطقهای، دو فرصت اقتصادی بزرگ نصیب مردم ایران شد، به هر علت سیاسی- اقتصادی، قیمت نفت یکباره چهاربرابر شد و درآمد ملی ایران نیز از حدود ۳۰میلیارددلار به بیش از ۱۱۵میلیارددلار رسید و اصلاح اصل۴۴ قانوناساسی از طریق قانون میسر شد. همه اینها را کنارهم بگذارید، اگر در آن شرایط، دولت یک رویکرد تعاملی در داخل و خارج داشت، در این ۱۰سال، همه عقبماندگیهایی که به علت جنگ یا موضوعات دیگر بر کشور تحمیل شده بود، جبران میشد و ایران صاحب یک جهش بزرگ اقتصادی - اجتماعی بود؛ به عبارتی یک رنسانس اقتصادی - اجتماعی رخ میداد که میتوانست شروع جدیدی برای شانه به شانه شدن با کشورهای رده اول در حال توسعه باشد. اما با ندانمکاری و فرار از قانون و توسعه رانتخواری و فسادمالی، این فرصت بسیار طلایی هدر رفت. طبیعی است که الان اگر مذاکرات 1+5 به نتایج مثبتی برسد، خود به خود عرصه بر فرصتطلبان تنگ خواهد شد. ولی از آن طرف آنها هم ساکت نمینشینند و تمام تلاششان را میکنند که این مذاکرات به صورت جامع به نتیجه نرسد و در این مسیر هر آنچه به فکرشان برسد را اجرا خواهند کرد.
در مورد مذاکرات اشاره داشتید با هماهنگی مسئولان کشور انجام میشود. این روند در همه کشورها رواج دارد؟
در هر مرحله مذاکرات تیمهای مذاکرهکننده چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور در دیدار با سیاستمداران یک سقف و یک کف برای مذاکرات مرحله بعد پیدا میکنند و درباره آن سقف و کف، صحبت و مذاکره میکنند. اینطور نیست که سرخود بخواهند تصمیمی در مذاکرات گرفته شود و این تصمیم به مقامات درون کشورها ابلاغ شود. بر اساس آن سقف و کف اعلام شده هم تیم مذاکرهکننده در جلسات شرکت میکند. این تیم فقط مذاکرات را بر اساس دستوراتی که مورد توافق مسئولان است به پیش میبرد.
پس دلیل انتقاد اصلاحطلبان به سیاست خارجی دولت قبل چه بود؟
اگر عملکرد دولت قبل را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که شخص رئیسجمهور در طول آن 8 سال اولین رئیسجمهوری بود که سعی کرد تمامی سالها در مجمع عمومی سازمان ملل حضور پیدا کند تا دیدگاهها، نظرات و سیاستهای دولت را به اطلاع مجامع بینالمللی و افکار عمومی دنیا منتقل کند. باید منتظر ماند و دید که نتیجه این رفتوآمدها چه بوده است؟ آیا امروز ایران در جهان از یک اعتبار بینالمللی بالاتر نسبت به قبل برخوردار است؟ وقتی آقای احمدینژاد تصمیم گرفته است همهساله در چنین مجمعی شرکت کند و بهزعم برخی بدون ترس و با شجاعت نقطه نظرات دولت ایران را بیان کند، آیا تمام بحثهای ایشان دارای محتوای کافی و کامل دیپلماتیک و مستند به مبانی حقوق بینالمللی بوده است؟ اگر آن دولت تصمیم داشت سیاستهای به حق خود را هم به گوش تصمیمسازان بینالمللی و افکار عمومی دنیا برساند باید برنامهریزی منظمی انجام میشد، ستاد ویژهای برای این کار از دیپلماتهای کارکشته و حقوقدانان بینالمللی که در ایران و خارج از ایران فعالیت میکنند، دعوت میشدند تا این افراد که شناخت خوبی نسبت به مسائل جهان و مشکلاتی که برای کشورهای جهان سوم از ناحیه کشورهای صاحب قدرت به وجود آمده دارند، با جمعآوری اطلاعات و مستندات کافی حقوقی شرایطی را فراهم میکردند تا وقتی آقای احمدینژاد در پشت تریبون قرار میگرفت با ادبیاتی جهانی و مستندات شناخته شده بینالمللی و بر اساس موازین حقوقی بحثها را در سازمان ملل مطرح میکرد. اگر چنین مشیای دنبال میشد، آنطور که در سالهای ابتدایی شبکههای بینالمللی و خبرگزاریها به پخش مستقیم صحبتهای ایشان پرداختند، در سالهای بعد این کار را انجام نمیدادند چراکه با شخصیتی روبهرو میشدند که با بیان دقیق و حساب شده با رعایت اصول و منطق، به طور مستدل و حساب شده از قدرتهای حاکم بر جهان انتقاد میکند و در چنین شرایطی است که قدرتهای اقتصادی و سیاسی و نظامی جهان مورد چالش افکارعمومی دنیا قرار میگیرند. اگر این اتفاق میافتاد هیچ کدام از نمایندگان کشورهای حاضر در مجمع عمومی سازمان ملل نمیتوانستند بهعنوان اعتراض صحنه را ترک نمایند. در این شرایط با ملتی مواجه میشدند که مسائل بینالمللی را با اتکا به نیروها و تواناییهای خودش، بدون نگرانی، در محافل بینالمللی مطرح میکند. این رویه حتما مورد استقبال بسیاری از صاحبنظران و سیاستمداران مستقل و محافل خبری دنیا قرار میگرفت. اگر این روش با برنامه منظم عمل میشد نهتنها هزینهای نداشت بلکه امروز در محافل بینالمللی ایران بهعنوان کشوری دارای صراحت در کلام و بیان کننده واقعیتهای مستند و غیرقابل انکار بینالمللی شناخته میشد. نه اینکه بهطور شعاری مسائلی مطرح شود که فقط هزینهاش به دوش ملت بازگردد و ابزاری شود برای اینکه دیگران بتوانند با استناد آن شعارها بیش از گذشته در محافل و افکار عمومی دنیا، سیاستهای ایران را زیر سئوال ببرند.
یکی دیگر از مسائلی که مدام از سوی دلواپسان مطرح میشود، این ادعاست که مذاکرات دولت تا به حال تاثیری روی اقتصاد ایران نداشته و ایران فقط امتیاز داده است؟
من فکر کنم افرادی که اینگونه میگویند، یا مشکلات را نمیبینند یا میلشان نیست که بسیاری از مشکلات حل شود. در سال گذشته تا قیمت ارز هر هفته درنمیآمد بازار تهران کاری نمیکرد اما الان قیمت ارز تثبیت و تورم کنترل شده است. اگر شرایط قرار بود طبق روال قبلی ادامه پیدا کند، اصلا شرایط آرامش در بازار ایران تثبیت نمیشد که دولت بخواهد در آن آرامش برنامههای اقتصادی خود را اجرا کند. یادمان باشد آقای روحانی در ماه نخستی که مسئولیت ریاستجمهوری را گرفته بود بودجه برای پرداخت حقوق کارمندان دولت نداشت و مجبور شد از بانک مرکزی وام بگیرد تا حقوق کارمندان را پرداخت کند. آن شرایط سخت را با شرایط امروز مقایسه کنید. البته منظور این نیست که شرایط کشور به شرایط ایدهآل رسیده است و همه مشکلات کشور از بین رفته است اما آرامشی که به بازار بازگشته است و قیمت ثابت نرخ ارز سبب شده بازار شرایط بسیار بهتری نسبت به یکی دو سال گذشته پیدا کند و امیدواری برای سرمایهگذاری بیشتر و حضور در این بازار افزایش پیدا کرده است. اگر امیدی در بازار به وجود آمده، ناشی از کاهش شدت تحریمهاست. دوم اینکه افرادی که میبینند صنایع ایران و تجارت ایران در حال متوقف شدن است به این سوال جواب بدهند که کشور با چه پولی اداره شود؟
اقتصاد کشورها تا چه اندازه از تحریمها متحمل خسارت شد؟
بهدلیل درآمدهای نفتی، نبود انضباط مالی و بسیاری مولفههای دیگر عملا اقتصاد کشور به یک اقتصاد رانتی تبدیل شده است. البته کشورهای جهان سومی با اقتصاد تکمحصولی بهصورت ذاتی، رانتی هستند ولی تحریمهایی که بر ایران اعمال شد، موجب شد تا اثرات این رانتی بودن، بیشتر شود. یعنی این تحریمها از جهت ایجاد فرصتطلبیهای که رانت به وجود میآورد، موجب شد تا شدت و اثراتش بیشتر و اثرگذارتر شود. متاسفانه در کشورهای که رانتی و تک محصولی هستند، بافت به هم پیوسته و ناگفتهای بهوجود میآید. این بافت و شبکه به هم پیوسته عموما پشت پرده است و تمام روابط سیاسی و اقتصادی این شبکه با چسب رانت بهم متصل است. به دلیل اینکه منافع این گروه در ادامه تحریمها و تداوم این شرایط است، از تمام امکانات خود استفاده میکنند تا وضع موجود را تداوم دهند. این گروه در تمام زمینهها تلاش میکنند تا آب را تا جایی که میشود گل آلود کنند. به این جهت که میخواهند منافعشان را به حداکثر برسانند. اگر تحریمها بر کشوری اعمال میشد که رانتی نبود، بهطور طبیعی دولتها تمام تلاششان براین محور متمرکز میشد که چگونه عاقلانه از تحریمها عبور کنند یا به معنای دیگر از تحریمها استفاده کنند. در این شرایط دولتها تمامی پتانسیلی که دراختیار دارند را به جهتی هدایت میکنند که تولید در فضای اقتصادی رشد پیدا کند و در عمل تحریم به فرصتی برای رشد اقتصاد کشور بدل شود.
روشی وجود داشت كه بتوان آثار ناشی از تحریم را كاهش داد؟
تحریم پدیده جدیدی برای کشور نبوده است که بگویند در سالهای اخیر این پدیده به ایران فشار آورد و اتفاق پیچیدهای را برای کشور رقم زد. این موضوع از اول انقلاب برای ایران وجود داشته و مساله جدیدی نبوده است. خاطرم هست که در دولت آقای خاتمی وقتی مساله مذاکرات با کشورهای اروپایی بر سر مسائل هستهای مطرح میبود این بحث هم مطرح گردید که اگر این کشورها قصد کردند، شرایط تحریم را سختتر کنند و اوضاع بدتری رقم بخورد، به چه صورت باید عمل شود؟ دولت آقای خاتمی کمیتهای را مامور کرد که وزارت اقتصاد، سازمان برنامه، وزارت نفت، بانک مرکزی در آن بودند و آنها مدت زیاد روی این موضوع بهطور جدی کار کردند و گزارش کاملی را به دولت ارائه کردند و تمام مشکلاتی که ممکن بود قدم به قدم در تحریم پیش بیاید را پیشبینی کرده بودند. بعد هم دیده شد که بسیاری از اتفاقهایی که به واسطه تحریمها رخ داد، در آن گزارش منعکس شده بود، میشود برای سیلی که ممکن است به وقوع بپیوندد، پیش بینیهای لازم را انجام داد. قطعا وقتی گزارشها و نقشههای هواشناسی از دو سال قبل نشان میدهد که باران سختی خواهد بارید که احتمال وقوع سیل وجود دارد، صبر نمی کنند که سیل بیاید و بعد به دنبال ساخت سیل بند در اطراف شهر باشند. اگر این اتفاق بیفتد حاکی از بی تدبیری مسئولین است! ضمن اینکه معتقدم غیر از سال 1391 در دوره 8ساله گذشته تحریم اثری بر اقتصاد ایران نداشته است.
انگیزه افرادی که این چنین با به نتیجه رسیدن مذاکرات مخالفت میکنند،چیست؟
گلآلودکردن آب و مانعتراشی در راه مذاکرات تنها از سوی افرادی انجام میشود که در تحریمها منافعی برای خود داشتند که در تضاد با منافع مردم ایران بود. اینها اینقدر سنگ میاندازند تا آب گل آلود شود. اینها اینقدر سنگ میاندازند تا آب گلآلود شفاف نشود چون اگر شفاف بشود، بسیاری رانتها اتفاق نمیافتد. آنهایی که خود را دلواپس مینامند، هر روز جلسه برگزار میکنند و بیانیه میدهند، دلواپس آینده خود هستند و نگران بسته شدن راهها و رانتهایی هستند که در آب گلآلود در دستان آنها بود اما با شفافیت فضا از دستان آنها خارج خواهد شد. فرض کنید پالایشگاهی که سالانه به ایران 3میلیارد دلار بنزین میفروخته است، اصلا دوست ندارد که شرایط در کشور عادی شود. کسی هم که دلال این خرید بوده به هیچ عنوان راضی به بازگشت آرامش به اقتصاد ایران نیست. تجاری که به ایران سالانه 5 میلیون تن گندم میفروختهاند و دلالهای داخلی به هیچ عنوان راضی به تغییر این شرایط نیستند. این دو گروه تمامی تلاش خود را به این معطوف میدارند که چگونه میتوانند جلوی توافقهای جدید دولت سنگ بیندازند. همین الان هم این گروه از توافقات صورتگرفته زیان خواهند دید. اگر شرایط به سمت تعادل برود به صورتی که قانون در جامعه حاکم شود، رانت از بین میرود و عمل به قانون در جامعه حاکم میشود. بدیهی است کسانی که از تحریمها نفع برده بودند به هیچ عنوان حاضر به پذیرش شرایط جدید نیستند. چه کسانی که در بیرون مرزها با این گروه همکاری و همراهی داشتند و چه گروهی که در داخل بودند بهطور حتم همراهی با رفع تحریمها نخواهند کرد.
مردم از کدام روش مذاکره حمایت خواهند کرد؟
این مذاکرات موضع همه نظام است اما به خاطر شیوهای که دولت روحانی در روند مذاکرات پیش گرفته و ادبیاتی که با مردم و مسئولان کشورهای دیگر صحبت میکند، فکر میکنم قاطبه مردم از این شیوه حمایت کنند و از رسیدن به تفاهم استقبال میکنند. چون بحث معامله کردن نیست. بحث بر سر تحریمهایی است که به ناحق علیه مردم و دولت ایران گرفته شده و دولت اگر نگوییم به این دیوار تحریم شکاف انداخته اما لااقل مانع افزایش تحریمها و افزایش فشار علیه مردم ایران شده است.