کمتر در مجموعههای تلویزیونی حضور دارید، در حالی که بهترین نقشها را در مجموعههای ماندگار تلویزیون ثبت کردهاید.
از برنامههای تلویزیون ناامید شدهام. هیچ برنامه جذابی نمیبینم که کمی اشتیاق برای حضور در آن برنامه و یا مجموعه تلویزیونی پیدا کنم. فکر میکنم یک برنامه زمانی جذاب است که قابل باور باشد. یکی از دلایلی که متاسفانه مردم شبکهها و سریالهای ترکی را تماشا میکنند و بیتوجه به برنامههای تلویزیون خودمان هستند، همین اختلاف سلیقهها و عدم جذابیتها است.
چرا تلویزیون سرگرمی مناسبی برای جوانها نیست، در حالی که سالها پیش کوچک و بزرگ برای دیدن مجموعههای تلویزیونی لحظه شماری میکردیم؟
همه ما در جریان بعضی اتفاقاتی که در رسانه میافتد، قرار داریم. خوب نیست که بیشتر خانوادههای ایرانی سریالهای ترکیهای را تماشا میکنند که سرشار از بدآموزی است و هیچ ارزش اخلاقی در آنها پیدا نمیشود. مردم در قدیم بیشتر تلویزیون تماشا میکردند و بیشتر خاطراتی هم که دارند، به مجموعههای قدیمی برمیگردد. زندهیاد علی حاتمی بهترین سریالها را ساخت و هنوز خاطره آن مجموعهها در ذهن همه ما باقی مانده است.
شما پیشکسوت عرصه بازیگری هستید، چه انتظاری از رئیس جدید سازمان صداوسیما دارید؟
این خیلی سئوال مهمی است. معتقدم اگر رئیس سازمان صداو سیما کار را به دست کاربلدان بسپارد، قطعا وضعیت تلویزیون و جذابیت برنامههای تلویزیونی فرق خواهد کرد. اگر کارگردانهای صاحب سبک اختیار ساخت مجموعههای تلویزیونی را داشته باشند، ارزش کار دیده خواهد شد. همه باید در قبال مردم احساس مسئولیت کنند. این یک مسئله مهم است. یادم میآید چند سال پیش مسائل مالی همانند امروز آنقدر قابل اهمیت نبود. متاسفانه خیلیها فقط به جیب خود نگاه میکنند تا به کیفیت آثاری که تولید میشود.
شما در دورههای مختلف کار هنری حضور داشتهاید، بهتر از هر کسی میتوانید دورههای مدیریتی را مقایسه کنید و ضعفها ببینید. چرا تلویزیون در برابر خواسته هنرمندان کمتر اهمیت قائل است؟
واقعیتی که باید بگویم این است که باید چاقوی سانسور کندتر شود. ما همیشه از واقعیت به حقیقت میرسیم، اگر واقعیت را انکار کنند چطور میخواهند به حقیقت برسند؟ من جمشید مشایخی، میخواهم که آدم راستگویی باشم. اگر مقالهای یا نامهای یا هر مطلب مکتوبی علیه من نوشته شود، چرا باید من ناراحت شوم؟ وقتی من زنده هستم وقتی من معتقد به آنچه میگویم، باشم، چه کسی میتواند جلوی افکارم را بگیرد؟
تلویزیون انعکاس جامعه است، چرا باید از واقعیت دور باشد؟
تنها تلویزیون مقصر بعضی مشکلات نیست. بعضی هنرمندان هم به واسطه روابط نزدیک با بعضی مدیران، هر ساله کار و فعالیت میکنند. من نمیخواهم نام شخص خاصی را بیاورم، اما دیدهایم که عدهای همیشه مشغول کار هستند و وقتی عقبه آن دوستان را میبینیم، متوجه میشویم که چه کسانی پشت این گروه از دوستان ایستادهاند.وقتی خبر فوت هنرمند عزیز کشورمان مرتضی پاشایی را شنیدم، من و خانوادهام خیلی متاثر شدیم، اما این مردم بودند که نشان دادند چقدر هنرمندان را میشناسند. شما ببینید دوستداران این هنرمند هم پای خانواده این عزیز عزاداری کردند.
در هر دورهای که دیدهایم و شاهد بودهایم، نسبت به هنر موسیقی باز هم کم لطفی میشود.. نظر شما دراین باره چیست؟
موسیقی و هنر در هم آمیخته شده است. موسیقی هنر والایی است، اما آزادی موسیقی در کشور ما همچنان با مشکل روبرو است. مخالفت با هنر موسیقی یعنی عدم اطمینان به یک هنر والا و برتر. گاهی موسیقی یعنی زندگی و طبیعت، یعنی آنچه سازگار با روح و درون همه ما است. موسیقی به مردم خدمت بزرگی میکند و روح را آرامش میدهد.
اما بارها شاهد بودهایم که ممیزی در موسیقی هم خودنمایی میکند...
مدتی پیش شنیدم که شهرام ناظری هنرمند خوب کشورمان در شهر همدان کنسرتی داشته است. خیلیها برای دیدن این کنسرت از قبل برنامهریزی کرده بودند، اما چند ساعت مانده به اجرا کنسرت، برگزاری آن لغو میشود. واقعا این موضوع دردناکی برای جامعه موسیقی کشوری است که هنر نقش پررنگی در آئین تاریخی آن دارد.شاید عدهای فکر میکنند، چون هنر اثری است که انسان را به بیراهه میکشد. اما واقعا همینطور است؟ درباره هنر بارها گفتهایم حضرت حافظ، فردوسی، اینها، بزرگترین هنرمندان جهان هستند. در عین حال لذت میبریم از خواندن غزلیات حافظ و داستانهای شاهنامه فردوسی که هر کدام بار اخلاقی و درسی برای همه ما بوده است.
چرا هنر در کشور ما مظلوم واقع شده است؟
با رفتن یک هنرمند، معمولا قدر آن را بیشتر میدانیم. نباید بگذاریم حق هنر از این مملکت خارج شود. وقتی شنیدم که پاشایی عزیز دیگر در جمع خوانندگان و اهالی موسیقی نیست تنها این بیت حافظ به ذهنام آمد که: در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم/ لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی. گاهی درس بشر اختیاری است، شهابهای آسمانی که نازل شود، من هم نمیتوانم کاری کنم. هیچ اتفاقی دست ما نیست.ای کاش موقعیتهای یک کار هنری را از یک هنرمند نگیریم که بعدا پیشمان شویم. جالب است خیلی از حرفها را بوسیله هنر میتوانیم ادا کنیم. همانند همان بیت شعری که برای شما خواندم.
فکر میکنید امروز به هنر بها داده میشود؟
ما دوران پر افت و خیزی را گذراندیم، اما خانوادههایی که جوان دارند، باید آینده را اداره کنند. این دیوان بزرگان عرصه ادب و هنر را تنها برای جلد زیبایش در جا دکوری استفاده نکنند. تلویزیون واقعا باید به هنر و خواندن شاهنامه و حافظ بها دهد. خیلی از مجموعههای تلویزیونی میتواند بر مبنای داستانهای شاهنامه نوشته شود. اصلا کتابهای بزرگ باید در رسانهای چون تلویزیون تفسیر شود. آن وقت است که میشود بهای هنر را سنجید.
هنوز هم از تلویزیون دلخورید؟
دلخوری من به سالهای خیلی دور بر میگردد؛ دورهای که چند طرح برای مجموعه تلویزیونی نوشته بودم، اما به تصویب نرسید. یک طرح بر اساس اعتیاد جوانها نوشته بودم و طرحی دیگر بر گرفته از اتفاقات جنگ و جبهه که در آن دوره مدیر شبکهای از نداشتن بودجه برای ساختن این دو مجموعه به من گفت. البته من نمیخواهم مسائل را بشکافم اما رابطهها باعث عدم برنامهریزی مدیران شبکه بود. به همین دلیل در دورهای از تلویزیون ناامید شده بودم. سال گذشته تلویزیون با بحران مالی روبرو بود. به همین دلیل سطح سریالها پایین آمده بود. امیدوارم رئیس جدید سازمان صداو سیما با برنامهریزی مالی کارگردانهای خوشذوق را بار دیگر جذب کارها و مجموعههای تلویزیونی کند.