آبادگران را فدای نظام کردیم

نمی توانستیم به احمدی نژاد بگوییم حق ریاست جمهوری نداری!

اگر اصلاح طلبان با ریاست جمهوری سال 76 به سراغ فتح سنگر به سنگر رفتند و مجلس و شورای شهر را یکی بعد از دیگری فتح کردند، اصولگرایان از شورای شهر دوم فتح سنگر به سنگر را آغاز کردند.

به گزارش «تابناک»؛ ائتلاف آبادگران ایران اسلامی که به طور غیررسمی آبادگران نامیده می‌شود نام ائتلافی می‌باشد که در جریان دومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی به عنوان یک فهرست انتخاباتی تشکیل شد و موفق به تصاحب ۱۴ کرسی از ۱۵ کرسی این انتخابات شد. این ائتلاف در انتخابات مجلس هفتم هم توانست تمامی ۳۰ کرسی تهران در مجلس شورای اسلامی را به خود اختصاص دهد.

در همین زمینه حسن بیادی در گفت و گو با تابناک به چگونگی به قدرت رسیدن احمدی نژاد به شهرداری تهران و سپس ریاست جمهوری و نقش ائتلاف آبادگران پرداخته است.

بیادی در سال 84 از مدافعان و نزدیکان احمدی نژاد بود و سپس به عنوان یکی از منتقدان جدی سیسات های وی تبدیل شد. حسن بیادی که در قالب ائتلاف «آبادگران» وارد شورای شهر دوم شد بازگو کننده خاطرات آن روزها برای ما شد.

شما احمدی نژاد را از کجا پیدا کردید؟

احمدی نژاد ما را پیدا کرد! این گروه وجود داشت که محور آن احمدی نژاد بود. قبل از تشکیل شورای دوم شهر تهران، چند اتفاق مهم در کشور رخ داد. قائله 18 تیر، تحصن در مجلس ششم، استعفای پی‌درپی معاونان استانداران و معاونان وزرا، انحلال شورای اول شهر تهران و... این مسائل باعث شد به رغم اینکه علاقه‌ای برای ورود به سیاست نداشتم به علت ضعفی که وجود داشت و احساس کردم که اهداف و آرمان‌های انقلاب و نظام خدشه دار شده است، گروهی را تشکیل دادیم.

ما به دنبال این بودیم که گفتمان جدید و جدی مبتنی بر اصول و ارزش های انقلاب در عرصه سیاسی و اجتماعی ایجاد نمائیم . دعوای راست و چپ تا آن زمان این اتفاقات و کم و کاستی ها را به وجود آورده بود. ما واکنشی به عملکرد اصلاحات و راست سنتی بودیم. دشمن هم همیشه از این اختلاف ها استفاده می کرد و نفوذ کرده بود. در این شرایط گروه های مختلف با این تفکر که باید افراد جدیدی را به جامعه خارج از دو گروه یاد شده در راستای انقلاب با حمایت از حریم رهبری معرفی کنند شکل گرفت و عنوان اصولگرایی هم از آن زمان شکل گرفت و رایج شد.

آباد گران گروهی بود که شما از آن نام می برید؟

ابادگران ائتلافی از جریانات سیاسی وقت در کشور بود. حدود 300 نفر از گروه های مختلف معرفی شدند تا اینکه به 30 نفر رسید و این 30 نفر هم به 15 نفر تقلیل پیدا کرد. این گروه با نام ائتلاف آبادگران ایران اسلامی وارد عرصه انتخابات شورای شهر تهران شد و به رغم همه نامهربانی‌هایی که وجود داشت اکثریت رای آوردند. یک نفر خارج از این تیم رای آورد که آقای رسول خادم بود که ایشان هم با ما همراه بود. اما یک بخش مهم که در انتخابات شورای دوم صورت گرفت انتخاب آقای احمدی‌نژاد به عنوان شهردار تهران بود.

 

آقای احمدی‌نژاد جزو این افراد بود. چه حزب یا گروهی او را معرفی کرده بود؟

آقای احمدی‌نژاد مسئول اجرایی ائتلاف آبادگران بود و از اعضای فعال ائتلاف بود. ایشان از سوی برخی گروه های سیاسی و سنتی ماموریت داشتند که این ائتلاف را مدیریت کنند.

رابطه احمدی نژاد با این ائتلاف یا گروه چه بود؟

آقای احمدی نژاد به عنوان محور این گروه بود که مشارکت گسترده ای در به سرانجام رسیدن این حرکت داشت. احمدی نژاد به شدت تشکیلاتی بود که البته در دوران بعد تغییر کرد. من یادم هست که در قبل از پیروزی یک سری مطالعات را انجام دادیم که در صورت پیروزی آن را پیاده کنیم. مهمترین برنامه ما این بود که رویکرد مدیریت شهری به تفکر خدمت و خدمت گذاری تغییر یابد. برای این موضوع باید می دیدم که خواسته های مردم چیست. برای اینکه بدانیم مردم چه چیزی را می خواهند؛ ملاقات های مردمی را شکل دادیم. ما 15 نفر در هر هفته منطقه ای را انتخاب می کردیم. در کلان شهری مثل تهران برنامه داشتیم. حالا این که چقدر در برنامه ها موفق بودیم قابل ارزیابی است. البته اثرگذاری ما 100 درصد بود.

قبل از وارد شدن به انتخابات با فرض اینکه پیروز می‌شویم به مطالعه پرداختیم و مشخص کردیم که مردم چه مسائل و مشکلاتی دارند. برای این کار از کار‌شناسان خبره بهره گرفتیم و به صورت مکتوب و شفاهی با این کار‌شناسان به برنامه ریزی برای تهران پرداختیم که این مطالعات به نقاط خوبی رسید زیرا از مجموع همین فعالیت‌ها یک برنامه تهیه کردیم. بنابراین پس از اینکه در انتخابات شورا برنده شدیم، اولین کار طبق قانون انتخاب شهردار بود که پس از کش و قوس های فراوان پیروز اقای احمدی نژاد شدند.

آثار این برنامه شما کجا متبلور شد؟

یکی از آثار این نگاه پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس هفتم بود. حرکت شورای شهر توانست بخشی از اصولگرایی را زنده نماید و یک فرصت جدی به جامعه اصولگرایی برای خدمت کردن به مردم بدهد.

گروه شما بیشتر اقدامات اجتماعی داشت؟ این درست است.

خیر. ما یک گروه سیاسی بودیم که کارهای اجتماعی می کردیم. اصلا در انقلاب اسلامی جدا کردن موضوعات اجتماعی از سیاست کار غلط و خطرناکی است. مگر می شود یک ادم اجتماعی به سیاست فکر نکند یا بالعکس. همه ما که آبادگران را به وجود آوردیم سیاسی بودیم که کار اجتماعی می کردیم. ما می خواستیم برای مردم رفاه ایجاد کنیم. حقوق مردم را نباید فدای حزب و گروه کرد بلکه حزب را باید فدای مردم کرد.

اما شما در واقع جریان آباد گرایان را فدای اصولگرایان کردید؟

ما ابادگران را بدون هیچ چشم داشتی فدای نظام کردیم اما اصولگرایان از این فرصت طلایی خوب استفاده نکردند.

ما اقدامات فرهنگی و سیاسی انجام دادیم. حتی در آن زمان سازمان های دیگر از جمله قوه قضائیه و... این ها ملاقات های مردمی گذاشتند. یا ما طرح هایی را که در تهران مصوب می کردیم، بلافاصله نشر پیدا می کرد و در استان های دیگر مصوب و اجرایی می شد. حتی مصوبه تکریم ارباب رجوع و ستاد بحران مصوبه ملی شد. این اثار ملی باعث شد که احمدی نژاد از فرصت به دست امده استفاده کند و در ریاست جمهوری شرکت کرد.

ایا یک شهردار خوب یک رئیس جمهور خوب است؟

نه مطمئنا این طور نیست. اما شما نمی توانید این حق را از کسی بگیرید و بگوید تو حق نداری نامزد ریاست جمهور شوی.

وقتی احمدی نژاد را به عنوان بخشی از آبادگران به عنوان شهردار معرفی می کنید و بعد رئیس جمهور می شود. چه اتفاقی افتاد که احمدی نژاد به آبادگران پشت می کند؟

در کشور ما سازمان های غیر رسمی بسیار قدرتمند هستند و دولت ها از این ها آسیب دیده و خواهند دید. سازمان هایی که حتی می شود گفت موازی دولت هستند. در قوانین اجرایی کشور ما حزب جایگاهی ندارد. چون احزاب جایگاه ندارند سیاست از موضوعات اجتماعی و فرهنگ جدا می شود. جامعه در کشور ما سیاسی است اما تفکرات در کشور ما حزبی نیست. یکی از معضلات همین است که چون جامعه حزبی نیست به تبع آن مجلس و یا دولت پاسخگو نخواهیم داشت.

احمدی نژاد را فقط ما حمایت نکردیم. بقیه گروه های سیاسی از جمله اکثر گروه های سنتی به ایشان کمک کرد. اگر احمدی نژاد جایی بگوید که گروه های اصولگرایی به من کمک نکردن حرف خوبی نیست و ناشکری است. در واقع گروه های اصولگرا از اقای احمدی نژاد حمایت کردند تا وی رئیس جمهور شد.

اما به هرحال مسئولیت گروه ها نسبت به احمدی نژاد بیشتر است؟

ما از انتخاب خود یعنی احمدی نژاد دفاع می کنیم. ما احمدی نژاد را در آن دوران به دلیل نواقصی که بود انتخاب کردیم. وقتی اقای احمدی نژاد در سیستم ریاست جمهوری رفت، دیگر ما اثرگذار نبودیم. چرا که ساختار ریاست جمهوری خارج از ساختار از حزب شکل گرفته است و پاسخ گویی حزبی ندارد. ساختار اجرایی کشور باعث می شود که ریس جمهور خود محور می شود. برای همین علت بود که مقام معظم رهبری بحث پارلمانی شدن سیستم را مطرح نمودند که هیچکس هم جرات نمی کند به این موضوع ورود پیدا نماید. کدام یک از رئیس جمهوری های کشور تا به حال پاسخگو بودند که احمدی نژاد پاسخگو باشد.

ما در آن زمان بدون وابستگی به باندهای قدرت و ثروت احمدی نژاد را رئیس جمهور کردیم. به همین دلیل زود چراغ ما را خاموش کردند. چرا که خیلی ها احساس خطر کردند. یکی از مشکلات احمدی نژاد این بود که با این تفکر رئیس جمهور شد اما به دلیل ساختار غلط خودمحور شد. برای همین خیلی از کسانی که می توانستند صادقانه به ایشان کمک کنند که کوچکترین آنها من بودم به حاشیه رانده شدند.

همکاری نکردید یا احمدی نژاد از شما استفاده نکرد؟

اقای احمدی نژاد بیشترین لطف را به ما داشت اما شرایط همکاری فراهم نبود. چرا که مسیری را که می رفت اشتباه بود. به همه دست اندرکاران به صورت حضوری و نامه نگاری اطلاع دادیم که ایشان راه را اشتباه می رود. ما با احمدی نژاد دشمنی نکردیم، بلکه از در انتقاد سازنده وارد شدیم. البته خیلی جاها این انتقادات اثر کرد و در بعضی مواقع احمدی نژاد از انتقادات ما تشکر کرد. ما با هیچکس دشمنی نکردیم. باید همگان یاد بگیریم که دولت ها را از سر دلسوزی نقد کنیم و در عین رقابت نباید رفاقت را البته در لوای قانون کنار گذاشت

 

از کجا فهمیدید که احمدی نژاد راه را اشتباه می رود؟

هنوز از سوی مقام معظم رهبری تنفیذ صورت نگرفته بود که ما با ایشان مخالفت کردیم. زمانی که جمعی از دوستان مشاهده کردیم چه برنامه هایی دارد و چه افرادی را انتخاب می کند ما انتخاب این افراد را صلاح نمی دانستیم. در واقع احمدی نژاد در تصمیمات خودمحور شد و ما کنار کشیدیدم. احمدی نژاد تصمیمات کلان را فردی می گرفت. بالاخره احمدی نژاد یک شکافی میان هوادارنش ایجاد کرد. مثلاً در شورای شهر هفت نفر با احمدی نژاد بودند و بین آبادگران انشقاق ایجاد کرد.

شما چه برنامه های برای اداره کشور تدوین کردید که احمدی نژاد عمل نکرد؟

تفکر ما این بود که ما باید کاری کنیم که هزینه های نظام را کاهش بدهیم. مسئولین رده یک نظام، مسئله جهانی را پیگیری کنند. این که احمدی نژاد مسائل جهانی مطرح می کرد به این خاطر بود که ما فکر می کردیم مسئولان رده یک کشور نباید به مسائل داخلی بپردازند بلکه باید به موضوعات جهانی و صدور انقلاب بپردازند. ما معتقد بودیم که کار مردم را باید به خود مردم سپرد. دولت های مردمی نباید دیگر به کار جزئی شهری بپردازرد. این در حالی است که در زمان اقای احمدی نژاد دخالت ها در شهرها از دولت خاتمی بیشتر شد. دولت احمدی نژاد چوب لای چرخ شورای شهر تهران می گذاشت. تفکر خطرناکی که در دولت قبل وجود داشت همین حذف شوراها بود.

عده ای فکر می کنند که مردم فقط برای انتخابات هستند ما با این تفکر مخالف هستیم.خیلی ها از حضور مردم در صحنه های اجرایی کشور می ترسند. به همین دلیل سازمان های دولتی هر روز قوی تر و چاق تر می شوند. تفکر دولتی وقتی حاکم می شود، یعنی تفکر امپراطوری شکل می گیرد. این نقص قانون است که اگر یک کسی در انتخابات پیروز شد به هیچ کس پاسخگو نیست.

در انتخابات سال ۸۸ به تیم محسن رضایی پیوستید. یکی از افرادی که به مدیریت احمدی‌نژاد به خصوص در زمینه‌های اقتصادی انتقاد بسیار داشت. چه چیزی باعث شد در مقابل این یار قدیمی قرار بگیرید؟

برای ما آرمان های نظام و انقلاب و نفع مردم اهمیت داشت. من از حمایت احمدی‌نژاد دست کشیدم چون دیدم که روش اقای احمدی نژاد کشور را با مشکلات جدی مبتلا خواهد کرد. درانتخابات ۸۸ آقای رضایی به نظر ما برای حل مشکلات نزدیک‌تر بود و براساس رای جمعیت آبادگران جوان به این نتیجه رسیدیم که از ایشان حمایت کنیم.

 

 

در انتخابات 88 ابادگران چه عملکردی داشت؟

ما یک گروهی تشکیل دادیم به نام ابادگران جوان که از محسن رضایی حمایت کردیم. همین الان ابادگران جوان 10 نماینده در مجلس داریم. البته سعی کردیم چراغ خاموش حرکت کنیم. ما در جمعیت ابادگران جوان با ارزیابی شرایط و نامزدهای مختلف به این نتیجه رسیدیم که اقای رضایی نسبت به دیگران برنامه قوی و کارآمد برای رفع مشکلات کشور دارند و از ایشان حمایت کردیم.

چرا احمدی نژاد در دور دوم رای آورد و رئییس جمهور شد؟

در آن دوران مخالفت ها علیه ایشان شدت گرفت اما یکی از دلایل رای آوردن ایشان دو قطبی شدن انتخابات بود. این هم سیاست خودش بود که انتخابات دوقطبی شود. این دو قطبی شدن کشور ضربات مهلکی به کشور زد چرا که ظرفیت ها را از بین برد. در دوقطبی شدن جامعه رقابت را به دشمنی تبدیل می کند. دیدید که این اتفاق هم افتاد.یکی دیگر از دلایل هم شخصیت کاریزماتیک احمدی نژاد در کشور بود.

چه شد که حوادث پس از انتخابات اتفاق افتاد؟

در فتنه پس از انتخابات یقیناً دشمنان و سزویس های خارجی وابسته به استکبار نقش اصلی را بازی کردند که البته نباید از نقش عوامل داخلی آنها هم غافل شد.

عده ای متاسفانه در قضایای فتنه دچار افراط و تفریط شدند و به جای اینکه اب روی آتش بریزند بنزین ریختند. اگر تدبیر مقام معظم رهبری و جان فشانی بسیاری از بسیجی ها نبود معلوم نبود الان کجا بودیم. در هیچ جای دنیا در بحران برای کسی نوشابه باز نمی کنند. نمی شود حقوق مردم و اصول این نظام و انقلاب را زیر سئوال برده از بین ببرند اما کسی واکنشی نشان ندهند.

عده ای فکرکردند مردمی که نسبت به نتایج انتخابات معترض هستند نسبت به کل نظام معترضند. من خودم شاهد هستم کسانی که در راهپیمایی 25 خرداد بودند در راهپیمایی 9 دی نیز حضور داشتند.

ما تا آخرین لحظه سعی کردیم در این افتراق وظیفه خود را انجام دهیم. در داستان 88 نیز سعی کردیم که روی آتش فتنه اب بریزیم و کار را برای تصمیم گیران سهل و آسان نمائیم.

به نظر من تقلب یک مجهولی بود که مطرح کردند کردند و خودشان هم قبول داشتند که تقلبی روی نداده است. اینکه در برگزاری انتخابات مشکلات و سوء مدیریت هایی وجود داشت داشت نیز درست است و تخلفاتی صورت گرفت. بالاخره کسانی که مجریان انتخابات هستند معصوم نیستند؛ بنابراین سوء مدیریت صورت می گیرد اما تخلف سیستماتک رخ نداد. برای مقابله با تخلف نیز قانون وجود دارد. این اتفاقات برای این بود که جوان ها را تحریک کنند. این ها باعث شد که کشور بسیار ضرر کند.به بهانه تقلب در انتخابات حقوق مردم، آرامش و امنیت کشور و ارزش های انقلابی را خدشه دار کردند اما بیشترین آسیب را از این تحولات تضعیف حریم رهبری بود. حتی عده ای از کسانی هم که دم از ولایت می زدند، بنزین روی آتش می ریختند. دولت احمدی نژاد نیز در شعله ور شدن آتش سهیم بود.البته برخی از سیاست احمدی نژاد این جریان را به وجود آورد. چرا آن روزی که احمدی نژاد خس و خاشاک گفت عده ای که می دیدند این حرف اشتباه است چرا واکنش نشان ندادند. این عدم واکنش به این دلیل بود که می خواستند از رای خودشان به احمدی نژاد دفاع کنند. این که بگوییم فتنه را فقط طرفدارن موسوی ایجاد کردند توهم است و گروه های دیگر سهم دارند.

اما به هرحال روز 9 دی پایانی بود بر فتنه انگیزی ها و مردم در واکنش به اتفاقات پس از انتخابات نشان داد که مردم هنوز به آرمان های امام راحل و رهبر معظم انقلاب وفادارند و با کسی شوخی و تعارف ندارند.

الان در سطح منطقه خاورمیانه کشورهای زیادی را می بینیم که درگیر بحران های داخلی هستند و متاسفانه هر روز هم بحران در آن کشورها شدت پیدا می نماید. باید قدر نعمات الهی را که در کشور داریم را بدانیم و شکرگزار باشیم. شکرگذاری هم این است که در آتش اختلافات داخلی ندمیم. به جای تخریب به نقد منصقانه بپردازیم. نکته بسیار مهمی که مقام معظم رهبری بارها بر آن تاکید فرمودند سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی است.

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی