براي جنگ نرم به سربازان رسانه‌اي نياز داريم

درميان مجريان تلويزيوني برخي از مجريان به‌خصوص در زمان مناسبت‌ها و برنامه‌هايي متناسب، ‌بيشتر از بقيه كلام‌شان به دل مي‌نشيند و بيان‌شان انسان را به فكر فرو مي‌برد. سيدكمال ميرهاشم‌زاده از آن جمله مجريان است قبل از آن‌كه مجري باشد شاعراست و در دنياي شعر و ادبيات شناخت كافي دارد و قبل از آنكه شاعر باشد خود را مريد اهل بيت(ص) مي‌داند و دراين عرصه كار كرده شايد به‌همين خاطر است كه كلامش رنگ و بوي معنوي دارد و به دل مخاطب مي‌نشيند اما او به غير از فعاليت در راديو و تلويزيون، ‌سال‌ها در حوزه پايداري ودفاع مقدس بوده و در روزنامه‌ها قلم زده است. ميرهاشم‌زاده كارشناسي كتابداري و اطلاع‌رساني دارد و شخصي فرهيخته واهل مطالعه نيز است؛‌ هرچند در تلويزيون كارش نويسندگي براي پخش بود اما برحسب يك حادثه جالب از مهمان برنامه‌اي به مجري تبديل شد. سيد امير هاشمي‌اصل يكي از تهيه‌كنندگان مطرح تلويزيوني مي‌گويد: يك‌بار سيد كمال را به‌عنوان مهمان در برنامه‌اي دعوت كرديم، ولي انصافا به قدري توانايي خوبي در اجرا داشت كه پس از آن خودش جاي مجري قرار گرفت و از آن پس در كسوت مجري‌گري، در فضاي ديگر رسانه وارد شد و تاكنون بيش از يك دهه است برنامه‌هاي مناسبتي را به خوبي اجرا مي‌كند. از جمله برنامه «آفتاب شرقي» كه شايد درنظر مخاطبان آشناتر باشد. مشروح گفت‌وگوي ما را با اين مجري باتجربه و متخصص درباره اجرا در فضاي رسانه و آسيب‌شناسي آن مي‌خوانيد:

 

شما با شعر و ادبيات آشنايي خوبي داريد اين را مي‌شود درلابه‌لاي كلامتان به خوبي ديد كه اطلاعات خوبي هنگام اجرا داريد كمي دراين‌باره برايمان بگوييد كنيد.

اغلب مردم ايران بعد از توليد با فضا و زمزمه‌هاي شاعرانه آشنايي دارند، اولين زمزمه‌هايي كه مادر درگوش فرزند مي‌خواند زمزمه‌هاي لالايي است و انصافاً لالايي‌هاي ايراني هم برخاسته از فرهنگ و ادبيات ماست و اساساً شعر است و ملودي دارد و به نوعي نغمه است و خب اينها بالذات در بين عموم مردم سرزمين ما وجود دارد و جاري و ساري است منتهاي مراتب اين مسئله در بعضي شدت و رقت بيشتري دارد و به جهت اينكه يك بخشي از روي علاقه‌مندي و بخشي ديگر از روي كنجكاوي بود؛‌ در واقع بايد گفت ريشه هر علمي براي كسي كه در حوزه آن علم مراحلي را طي مي‌كند برمبناي كنجكاوي است تا بداند انتهاي اين ماجراها كجاست و چيست. به‌هرحال از آنجا كه دامنه علم ادبيات، ‌دامنه‌ وسيعي است و گستردگي زيادي دارد انسان را وادار به تعمق و مطالعه مي‌كند؛‌ مخصوصا اينكه زبان و ادبيات فارسي با آن غناي عميق و تأثيرگذارش هم باشد، درهرحال همه اينها مؤثر بود دراينكه من به حوزه شعر و داستان گرايش پيداكنم و مطالعاتي دراين حوزه داشته باشم كه اينها پشتوانه خوبي براي اجرا هم هستند براي همين از آن به بعد مشخصا درحوزه اشعار آييني و مذهبي بيشتر علاقه‌مند شدم به حوزه موضوعات مربوط به پايداري و دفاع مقدس روي آوردم وكتاب‌هايي هم با همكاري دوستان چاپ ومنتشر كردم. از جمله «خورشيد تابان»؛ مجموعه اشعاري درباره امام زمان(عج) كه كارمشترك با دوستان شاعر است. باز يك مجموعه مشترك پژوهشي مربوط به حوزه ادبيات پايداري و دفاع مقدس، مجموعه مستند داستاني هم كار خودم است به نام «‌راز شقايق» كه توسط نشر شاهد منتشر شده است كه روي آن به تنهايي كار كردم و نهايتا اينكه مجموعه اينها گسترش پيدا كرد به سمت حوزه ادبيات آييني ومشخصا دراين عرصه تلاش وكار جدي كردم، به هرحال بحث اجراي من هم در واقع به نوعي از همين ناحيه نشئت مي‌گيرد و از آبشخور ادبيات آييني و دفاع مقدس براي اجراي تلويزيوني و راديويي بهره‌مند شده‌ام؛‌به همين دليل هم در حوزه اجرا و مجري‌گري بيشتر در برنامه‌هاي مختلف معارفي، مناسبتي، دفاع مقدس و آييني حضور دارم و فعاليت مي‌كنم. به قول بيشتر دوستان يا مخاطبان كه معمولا من را به عنوان مجري حرمي يا به قول خيلي از مردم كبوتر حرم لقب گرفته‌ام و اين گونه ما را مي‌شناسند. عموما برنامه‌هايي كه در مناسبت‌هاي خاص اعم از شهادت يا ميلاد ائمه معصومين (ع) است كه به صورت زنده از حرم‌هاي ائمه و مناسبتي را خدمت مردم تقديم مي‌كنيم. دربرنامه‌هايي چون «آفتاب شرقي» هم سال‌ها فعاليت داشته‌ام. اين در واقع مختصري از آن اتفاقاتي است كه بتوان به اشاره كرد.

شما شاعرهستيد و درعين حال در فضاي رسانه‌اي هم اجرا مي‌كنيد ولي بااين وجود دراين وادي اختصاصا اجرا نداشته‌ايد، زيرا بعضا هستند افراد شاعري كه هم در حوزه شعر فعاليت دارند و هم درحوزه اجراي تلويزيوني اما آنها فقط دربرنامه‌هاي مربوط به شعر و شاعري اجرا دارند درحالي‌كه شما از منابع شعري خود در اجرا استفاده مي‌كنيد ولي مجري اين نوع برنامه‌ها نبوده‌ايد، آيا دليل خاصي داشته است؟

من كارم را در حوزه نويسندگي پخش در شبكه اول شروع كردم، ‌ضمن اينكه من در حوزه رسانه پيش از آن هم كار كرده‌ام و در روزنامه‌هاي مختلف و صفحات مربوط به جنگ و فرهنگ دفاع مقدس مشغول به كاربوده‌ام، به هرحال بايد بگويم رسانه عنصر لاينفك زندگي من بوده است. همواره با رسانه درگير بودم و با رسانه زندگي كردم و با رسانه بزرگ شدم و مسير بالندگي را در رسانه طي كردم و هنوز هم به همين منوال است يعني مسير رشدم را با رسانه گذرانده‌ام، البته نبايد فراموش كنيم كه فضاي جهان فضاي رسانه‌اي است و قدرت برتر قدرت رسانه‌اي است و قدرت توپ و تانك درمقابل رسانه پيروزي ندارد لذا برد با كساني است كه بتوانند در عرصه رسانه مسيردرست و خوبي را انتخاب كنند و ازاين فضا بهره كامل را ببرند. درهرحال نبايد فراموش كنيم كه حوزه شعر و ادبيات و داستان و قلم وكتاب همه رسانه هستند. بايد بدانيم كه هنر رسانه است، كسي كه محصول هنري توليد مي‌كند يك كاررسانه‌اي انجام مي‌دهد، در رسانه ملي هم محصولات هنري و فرهنگي توليد مي‌شود. كسي كه هنر توليد مي‌كند هنرمند است؛‌ پس فرقي بين اين رسانه يا رسانه شعر و ادبيات و كتاب و نويسندگي نيست و همه اينها به نوعي با هم مرتبط و متصل هستند، ضمن اينكه در حوزه رسانه مكتوب هم كار مي‌كردم و براي صفحات پايداري مي‌نوشتم. خيلي وقت است كه رسانه عضو لاينفك من بوده است و با رسانه درگير بوده‌ام و در برنامه‌هاي مختلف اعم از صبحگاهي و مناسبتي اجرا داشته‌ام، با رسانه بزرگ شدم و به رشد و بالندگي رسيدم و همچنان در مسير آموزش و تكامل دراين فضا هستم.

همان طور كه مي‌دانيد امروز فضاي رسانه‌اي جهان، ‌فضايي رقابتي است كه اگر رسانه‌اي توان رقابت نداشته باشد به نوعي از دور خارج مي‌گردد با توجه به اينكه شما آشنا به اين فضا و بزرگ شده رسانه هستيدچقدر آشنايي با علم رسانه لازم است تا پيروز رقابت رسانه‌اي باشيم؟

بسيار زياد. زيرا امروز ديگر جنگ سخت نظامي غالب نيست، بلكه جنگ نرم به‌خصوص در عرصه رسانه جريان دارد. جامعه‌اي كه با علم رسانه آشنايي داشته باشد و بتواند مسير درستي انتخاب كند همچنين از هوش رسانه‌اي قوي و خوبي برخوردار باشد، قطعا توان رقابت دارد. فراموش نكنيم حوزه شعر و ادبيات و داستان و ساير هنرها هم رسانه است كه بايد به آنها نيز پرداخت و از آنها بهره مند شد. براي نمونه كسي كه درعرصه ادبيات قلم مي‌زند در واقع تمرين رسانه‌اي بودن مي‌كند. همه افرادي كه در هر حوزه رسانه‌ هستند بايد به اين بينديشند، تا به عنوان سربازان رسانه خوب عمل كنند و تأثيرگذاري داشته باشند.

همه اينها درست است اما ملاك تأثيرگذاري چيست؟

در تعريف رسانه سه اصل پيام رسان، پيام و دريافت كننده پيام مطرح است و هر رسانه‌اي اين سه اصل مهم را دارد. يك شاعر، نقاش، نويسنده و. . . پيام رسان هستند كه وقتي اثري خلق مي‌كنند در واقع پيامي را انتقال مي‌دهند. گيرنده پيام همان مخاطبان هستند كه بايد پيام را بپذيرند و رويشان اثر بگذارد پس هررسانه‌اي براي تأثيرگذاري نياز به مديريت و مهندسي پيام دارد تا اين فضا را ايجاد و هدايت كند.

با توجه به اينكه رسانه ملي از مشخصه و امتياز تصوير برخورداراست و به نسبت ساير رسانه‌ها مخاطبان بيشتري دارد و يك مجري تلويزيوني در مقايسه با ساير افراد در رسانه ملي بيشترديده مي‌شود، قطعا تأثيرگذاري بالاتري دارد چه آسيب‌هايي در اين زمينه براي مجري وجود دارد؟

توليد برنامه يك بسته رسانه‌اي محسوب مي‌شود كه داراي دو مولفه تأثيرگذاراست كه همين دو مولفه هم نقش بنيادين را ايفا مي‌كند. يكي محتوا و ديگري فرم و ساختار. اين دو هيچ‌كدام بر ديگري برتري و رجحان ندارد. هر دو به يك اندازه تأثيرگذاري خاص خودشان را دارند. برنامه‌اي با محتواي عالي اما بدون فرم وساختارهيچ تأثيري به‌جا نخواهد گذاشت، به‌جز اتلاف وقت و هزينه برعكس ساختار بدون محتوا هم خنثي و بدون اثرگذاري مطلوب است و چون مشخصه رسانه ملي به نسبت ساير رسانه‌ها تصوير است، حساسيت كار را بيشتر مي‌كند. برنامه‌هاي مجري محور هم يك قالب و ساختار از برنامه است. مثلاً براي يك برنامه دو ساعته صبحگاهي يا معارفي يا هرموضوع ديگر در كنار مجموعه عوامل برنامه، نيازمند نخ تسبيح هستيم كه از صفر تا صد را مديريت و چينش مي‌كند، به تعبيري دقيق‌ترمديريت پيام در نهايت برنامه به عهده اوست. جالب است بدانيد در كشورهاي عرب زبان كه براي اجراي برنامه‌هاي آييني به شبكه‌هاي شيعي مي‌رويم به مجري « مقدِم» مي‌گويند؛ يعني پيشرو و جلودار و در كشورهاي آذري زبان به مجري عنوان «‌آپاراجي» مي‌دهند كه آن نيز به معني جلو برنده و راهبراست، اينها تعابيري است كه براي مجري ارائه مي‌شود، منتها اين يك قالب است كه نشان مي‌دهد مجري جايگاه پيشاني‌بند برنامه را دارد و در همه جا مجري نقش راهبر و پيشاني كار را دارد كه قطعاً از حساسيت زيادي برخوردار است، زيرا مجري در يك جايگاه رسانه‌اي نزديك‌ترين فرد به مخاطب، حريف و در فضاي رقابت رسانه‌اي به دشمن است. بنابراين اگر سلاحي كه مجري در دست دارد يعني زبانش، ‌صورتش و اجزايي كه با آن كار اجرا را انجام مي‌دهد خيلي حساس است و اگر اشتباهي بكند به نوعي گل برعكس به خودي زده است و كارتمام است لذا مجري بايد مراقب باشد و درست گلزني كند براي اينكه مجري در نبرد رسانه‌اي در تيررس‌ترين فرد است كه آسيب‌پذيري بالاتري دارد.

ولي به غير از آسيب‌پذيري بالايي كه دارد تأثيرگذاري بالايي هم دارد رفتار، گفتار و پوشش مجري روي مخاطب اثرمثبت يا منفي مي‌گذارد درست است؟!

بله همين طور است مردم انتظار دارند شخصيتي كه جلوي دوربين خوب و منطقي است در زندگي بيرون از رسانه هم همين گونه باشد. در هرحال كار اجرا آسيب‌هايي دارد و كسي كه اين مسير را انتخاب مي‌كند بايد به تمام جوانب كار بينديشد و همه را درنظر بگيرد و با برنامه‌ريزي پيش برود تا هم دوام كار و حضور و هم تأثيرگذاري مثبت بر طيف مخاطبان خود داشته باشد

بزرگ‌ترين آفتي كه يك مجري تلويزيوني را مبتلا مي‌كند به نظر شما چيست؟

البته من رتبه‌بندي براي آسيب و آفات كاري يك مجري ندارم ولي مي‌دانم كسي كه اجراي تلويزيوني دارد نمي‌توان گفت بزرگ‌ترين مشكل او چيست، بلكه كوچك‌ترين مشكل در كارش مي‌تواند پايان حرفه او باشد. گاهي در برنامه‌اي شايد زبان نچرخد و يك كلمه اشتباه و از سر سهو بد ادا شود كه معني ديگري دارد با همين يك اشتباه كوچك ممكن است مجري از كار بركنار شود. ما كمتر مجرياني داريم كه بيش از يك دهه در رسانه ملي فعاليت دارند و اگر بشماريد تعدادشان كمتر از انگشتان دو دست است. به هر حال آسيب‌هاي اجرا زياد است كه بايد مراقب بود گرفتار نشويم در ساير رسانه‌ها اين روند وجود دارد زيرا هركدام از آسيب‌ها در جايگاه خود آفتي براي كار مجري است. همه آسيب‌هاي رسانه‌اي را نبايد غافل شد. ضمن اينكه مجري بيانگر اهداف رسانه است و هرگونه باشد نگاه مردم به فضاي رسانه خواهد بود.

در حوزه برنامه‌هاي مناسبتي و آييني اوضاع چگونه است؟

يكسري موارد براي همه حوزه‌ها ثابت است و فرقي نمي‌كند، اما آنچه حوزه مناسبتي را متفاوت كرده بحث تخصصي بودن آن است كه فرصت‌ها و تهديدهاي بيشتري به نسبت به بقيه حوزه‌ها دارد از طرفي چون با باور و اعتقاد جامعه سروكار داريم حساس‌تر است و نياز به دقت بيشتري دارد. مثلاً در روز ميلاد پيامبر اسلام يك مجري مي‌تواند آن‌چنان تأثيرگذاري داشته باشد كه فردي غير مسلمان را كنجكاو به اسلام و شخصيت پيامبر كند كم گذاشتن به هر دليلي درست نيست، لذا اينكه مي‌گوييم پشت سر هر تخصصي نياز به تجربه و شناخت رسانه است به همين خاطر مي‌باشد كه بايد از فرصت‌ها استفاده كنيم و مراقب تهديدهاي كار باشيم تا گرفتار نگرديم.

شما را بيشتر مجري برنامه‌هاي مناسبتي مي‌شناسند آيا تا به حال سعي كرده‌ايد اين فضا را بشكنيد و اجرا در برنامه‌هاي ديگر با سبك و سياق ديگري را هم امتحان كنيد؟

ببينيد ما يك حوزه تعريف شده در رسانه ملي و اجراي مجري داريم، مثلاً جايگاه يك مجري در برنامه‌هاي اجتماعي با شاخصه‌هاي اجتماعي نياز به تخصص ندارد با حداقل توانايي مي‌تواند برنامه‌اي را اجرا و مديريت كند برنامه‌هايي اعم از صبحگاهي، عصرگاهي، شبانگاهي، ‌اعياد ملي، ‌دهه فجر و... كه خود من نيز اين عرصه‌ها را مدت‌ها تجربه كرده‌ام و برنامه‌هاي غير از اين تخصصي است كه بايد در آن زمينه اشراف و تخصص و تجربه لازم را داشت. مانند برنامه‌هاي ورزشي، ‌معارفي، سياسي و. . . براي نمونه شما سراغ عادل فردوسي‌پور هم برويد هيچ وقت نمي‌گويد من تمايل دارم برنامه‌هاي ديگر را هم اجرا داشته باشم. يادمان باشد در اين دوره وقتي از رسانه صحبت مي‌كنيم رقابت در عرصه رسانه خيلي بالاست نه فقط بين رسانه‌هاي داخلي بلكه درسطح جهاني اين رقابت تنگانگ وجود دارد، بنابراين بايد با شناخت وارد حوزه رسانه و كار در آن شد و چيزي كه در اين عرصه اهميت دارد، تخصص‌گرايي و تجربه است به‌خصوص تجربه، زيرا كسي كه ساليان سال در حوزه خود تجربه دارد بهتر برنامه را مي‌شناسد و مي‌تواند در آن كار كند. اينكه به برنامه‌هاي ورزشي اشاره مي‌كنم به دليل ملموس‌تر بودن آن است. اگر فردوسي پور در برنامه ورزشي اجرا دارد دليلي بر اين نيست كه در ساير اجراها توان كار ندارد بلكه بايد گفت در اين حوزه تجربه و تخصص لازم را دارد و مي‌تواند روند برنامه را پيش ببرد لذا خود خواسته و خود نخواسته بايد نيروهاي تخصصي كارهاي خود را در حوزه خودشان انجام بدهند و اين نياز جامعه است. امروز ديگر حتي در برنامه‌هاي صبحگاهي هم انتخاب مجري معين است يعني كسي كه توانايي اجرا دارد الزاماً براي اجراي برنامه‌هاي صبحگاهي نيست و بايد تخصص و شناخت لازم را داشته باشد. ما هم سعي مي‌كنيم تا اين چيدمان‌هاي مناسب را در برنامه‌هاي صبحگاهي داشته باشيم.

اجراي چنين برنامه‌هايي چه تأثيري در سبك زندگي شما گذاشته است؟

اصولاً افرادي كه در رسانه كار مي‌كنند از احترام نسبي برخوردارند، به‌خصوص به لطف خدا كه اين برنامه‌ها داراي ظرفيت‌هاي فرصت آوري است مثل سفر زيارتي و گرفتن دل اعضاي خانواده و اتصال آنها به دايره اهل بيت كه چيز كمي نيست؛ هرچند مجبوريم براي برنامه‌هاي مدتي از خانه و خانواده دور باشيم.

اجرا در برنامه صبح ‌به خير ايران هم داشته‌ايد، مجله تصويري كه سال‌هاي سال است پخش مي‌شود و فراز و فرودهاي زيادي داشته به نظر شما اين برنامه چه مشخصه‌هايي بايد داشته. باشد تا مخاطب را جذب كند؟

امروز در دنيا برنامه‌هاي صبحگاهي مورد توجه است و سعي مي‌كنند تا از اصول مهندسي رسانه استفاده كنند به صورتي‌كه براي برنامه صبح حضور يك مجري ثابت با تن صداي واحد كسالت‌بار است، حتي لازم است از چند صدا و يك فضاي شاد و رنگي استفاده شود به‌نوعي رنگين‌كماني در صبح باشد؛ درحالي‌كه برنامه شبانگاهي به دليل فضاي آرامش‌بخش شب، يك مجري با تن صداي آرام و يكنواخت مناسب‌تر است. در برنامه صبحگاهي هم سعي شده تا از اصول انتقال پيام استفاده شود كه گاهي خوب جواب داده و گاهي نياز به كار بيشتري است.

اين تعدد مجري در برخي برنامه‌ها لازم است؟

اين مسئله بستگي به جنس برنامه، زمان پخش، محتواي برنامه و به طور كلي مهندسي پيام دارد تا بتواند اثرگذاري داشته باشد، همان‌طور كه گفتم در برنامه صبحگاهي تنوع و رنگ و چندصدايي لازم است، زيرا فرد تازه از خواب بيدارشده تمايل به رنگين كمان تصوير و صدا دارد. علاوه بر زمان برنامه جنس و محتواي كار هم اهميت دارد اينكه چه تيم كاري و چه فكري پشت اين برنامه حضور دارند و هدايتگر هستند و اينكه براي چه طيف مخاطبي مي‌خواهند پيام را بفرستند پس مديريت آن نيز ضروري است. از طرفي نوع پيام برنامه هم در تعدد مجري مؤثر است. گاهي در برنامه علمي مربوط به شبكه چهار يك مجري كافي است تا بتواند به خوبي پيام را به مخاطب برساند ولي گاهي برعكس در برنامه‌اي نياز است تا براي ارائه پيام از چند مجري با تنوع صدا لحاظ شود . به هرحال بايد ديد فكر پشت سر برنامه يا آن مجموعه چيست و قرار است در كوتاه‌مدت، ميان‌مدت و دراز مدت چه پيامي را به چه مخاطبي و چه دايره‌اي انتقال بدهند. همه با هم مؤثر هستند.

به‌عنوان كسي كه حوزه‌هاي مختلف رسانه‌اي را تجربه كرده‌ايد، دغدغه اصلي شما چيست؟

دغدغه اصلي من و همكارانم اين است كه با توانايي بالا به شبكه‌هاي رسانه‌اي دشمن گل بزنيم، زيرا ميدان رسانه، ميدان رقابت تنگاتنگي مي‌باشد كه از حساسيت بالايي برخوردار است.

فكر مي‌كنيد چقدر موفق بوده‌ و به هدف نزديك شده‌ايد؟

معيار كار ما در فضاي رسانه اعم از تلويزيون يا راديو، مردم هستند و اصولاً علم رسانه مبتني بر نگاه و توجه مخاطبان آن است و به نوعي متراژ و اندازه كار در فضاي رسانه مردم در نظر گرفته مي‌شود كه با توجه كردن يا عدم توجه به برنامه‌هاي رسانه به نوعي به كار اعتبار مي‌دهند. هميشه تلاش مي‌شود تا اتفاقات مهمي در رسانه رقم بخورد اما نبايد فراموش كنيم تا وقتي كه مخاطبان يا همان مردم با برنامه‌ها همراهي نكنند، هيچ توفيقي حاصل نمي‌شود لذا در رسانه ملي سعي بر آن است تا بتوانيم با توجه به فضاي رقابتي رسانه‌هاي دنيا مخاطبان بيشتري را جذب كنيم.

شما در آثارتان متأثر از تفكر و منش شهيد آويني هستيد، چقدر اين مسئله در زندگي و كار شما اثر داشته است؟

چيزي كه امروز در فضاي پيام و محتوا تأثيرگذار است و ماندگاري دارد، مثل رسانه ملي، بايد ريشه در خاكي كه آغشته به خون مرداني كه براي اين سرزمين زحمت كشيدند، داشته باشد. فراموش نكنيم امام خميني(ره) و شهدا براي نظام جمهوري اسلامي چه كردند. ريشه‌هاي انقلاب ما عاشورايي است و بايد در اين مسير توجه لازم داشت و افق نگاهمان را به دانش آموختگان مكتب امام حسين(ع) قرار دهيم. از آن طرف برخي شهداي شاخص هستند كه فارغ از بالاترين هنر كه به تعبير امام خميني، ‌شهادت است درحوزه ديگري هم دستي داشته‌اند و آثاري خلق كرده‌اند مانند شهيد آويني. ايشان گفته است:‌اي تويي كه در سال 61 هجري در ذخاير خلقت نهفته بودي و تو را نيز عاشورايي است و كربلايي كه تشنه خون توست كافي است در ركاب شهيد عشق باشي. اين آرمان، ‌آرمان شهادت است. در مسير اين آرمان ولايت‌مداري است كه آويني مطرح مي‌كند. شهادت و ولايت‌مداري انقلاب را به ثمر رساندند، لذا اين نوع نگاه تأثيرگذاراست. ما در كنارهمه فضاهاي رئاليستي و واقع‌گرايانه كه در حوزه‌هاي حرفه‌اي و زندگي داريم و تجربه كسب مي‌كنيم، در دل و افق نگاهمان هم مسير آرمانگرايانه‌اي تداعي شده است. قطعا هركدام ما يك معلم شهيد درزندگي داريم كه جايگاهش در خلوتگاه‌هاي‌مان بيشتر نمود دارد؛ مخصوصا اگر كارهنري داشته باشيم بيشتر اثرگذار است.

قطعا خاطرات زيادي درطول اجراهاي مختلف داريد به‌خصوص اينكه براي توليد برنامه‌هاي آييني و مناسبتي به كشورهاي ديگر هم سفرداشته‌ايد درست است؟

بله يك‌سري خاطرات عمومي به دنبال فعاليت رسانه‌اي داريم. مثلاً در مناسبت‌هاي ويژه دست مردم را مي‌گيريم و به ضريح اهل بيت متصل مي‌كنيم كه اين براي خود ما نيز انرژي‌بخش و مثبت است. در خارج ازفضاي رسانه، وقتي به حرم اهل بيت براي توليد برنامه مي‌رويم آن فضاي زيارتي بسيار تأثيرگذار است. در برنامه‌هايي مثل «آفتاب شرقي» كه مخاطب خاص خودش را دارد پيام‌هاي مردم و اينكه خدا كمك مي‌كند نگاهشان را به اهل بيت گره بزنيم زيرا به‌هرحال معرفت‌گرايي و تشنه معرفت بودن آن هم در حوزه معارف اسلامي حد ومرزي ندارد و دنيا را فراگرفته و چيزي نيست كه بخواهيم شرحي را براي آن عرضه كنيم؛‌ حقيقتي است كه وجود دارد. درحوزه خاطرات اختصاصي هم ما خلوتگاهايي در كنارهمكاران داشتيم مانند سفرهايي كه به كشورهاي مختلف رفتيم همكاراني كه هيچ‌گاه از ذهن پاك نمي‌شوند، مانند مرحوم خيرخواه كه همكار خوبي بود. خاطرات تخصصي هم كه براي خود من فرصت بودند مانند در سفر كربلا ومراسم اربعين سال گذشته در محضر استاد كاظم صديقي بودم يا در برنامه‌هاي روتيني كه با آيت الله حائري شيرازي داشتم و بهره‌اي ازمطالب و مباحث عرفاني ايشان مي‌بردم خلاصه همه كار تجربه‌اندوزي است كه خاطراتي هم به دنبال دارد.

در پايان اگر صحبت خاصي داريد بفرماييد.

نه حرفي ندارم و از شما همكاران رسانه‌اي خودم كه در فضاي مطبوعات فعاليت مي‌كنيد سپاسگزارم و اميدوارم همه در تمام عرصه‌هاي رسانه‌اي اعم از مكتوب يا ديداري يا شنيداري بتوانيم به رسالت خود به خوبي عمل كنيم و براي همه شما آرزوي توفيق دارم.

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی