در اساسنامه خانه سینما تجدید نظر می شود

حیات غرب - خواه‌ناخواه راه‌های برون‌رفت مشکلات سینمای ایران به خانه سینما ختم می‌شود؛ خانه سینما که به عنوان یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین مفاد صنفی مدنی هنری در ایران شناخته شده قرار است امنیت شغلی اعضایش را تضمین کند.‌ علیرضا داوودنژاد غیرار  فیلمسازی، یکی از فعالان حوزه صنفی است. او در این گفت‌وگو به مسائل مهم خانه سینما و سینمای ایران اشاره کرد .

‌آقای داوودنژاد! با توجه به اینکه شما سال‌ها تهیه‌کنندگی، فیلم‌سازی، نویسندگی و کارهای صنفی انجام داده‌اید و جزو کسانی هستید که اشراف کامل بر مسائل سینمای ایران دارید؛ به نظر شما مهم‌ترین مشکلاتی که امروز سینما درگیر آنهاست چیست؟ و چه تحولاتی در دو سال اخیر در دولت تدبیر و امید در این خصوص اتفاق افتاده؟
سینمای ایران مشکلات تاریخی‌ای دارد که کماکان با افت‌وخیز ادامه دارد و این سینما از آن رنج می‌برد، منتها گاهی اوضاع پیچیده‌تر و گاهی بهتر می‌شود. گاهی یک گام به جلو می‌اندازیم و گاهی گامی به پس، ولی حل اساسی این مشکلات هنوز به‌طور جدی وجهه همت قرار نگرفته، مضافا بر اینکه حل این نوع مشکلات به سادگی میسر نیست و شاید باید گفت بیرون از دایره اختیارات مسئولان سینمایی قرار می‌گیرد و به مسائل کلان‌تر جامعه مربوط است. اما خب در یکی، دو سال اخیر اتفاقات خوبی افتاده. مثلا دیجیتال‌شدن نمایش. سینمای ما از عقب‌افتادگی فنی و ابزاری صدمه می‌دید و لازم بود ما وارد چرخه فناوری‌های جدید سینما بشویم. دیجیتال‌شدن نمایش نه‌تنها ما را از گرفتاری مواد و ابزار و تجهیزات دست‌وپا‌گیر و گران‌قیمت که مجموعه تهیه، تولید، توزیع و نمایش را تحت تأثیر قرار می‌داد خلاص کرد، بلکه موفق شدیم کلا در هزینه و صرف زمان صرفه‌جویی کنیم و حتی موفق شدیم ظرفیت‌های نمایش را برای هر فیلم افزایش بدهیم و به اکران هم‌زمان ‌در تهران، مراکز استان‌ها و شهرهای بزرگ و کوچک دست پیدا کنیم. البته که این تحول باید مدیریت شود و به تورم تعداد فیلم در هر سالن و هرج‌ومرج در نمایش فیلم‌ها منجر نشود که این به نظارت، کنترل و همکاری صنوف تهیه، توزیع و نمایش احتیاج دارد. یا تشکیل گروه «هنر و تجربه» اتفاق خوب دیگری بود که در این یکی، دو سال اتفاق افتاد و به داد سینمای تجربی و غیرکلیشه‌ای رسید و امکان ادامه حیات را درواقع برای هنر سینما محفوظ نگه داشت. ولی مسئله قدیمی ممیزی و فیلم خارجی که باید در پیوند با هم دیده شود، همچنان وجود دارد و تأثیرات سوء آنها کماکان دامنگیر سینماست.
‌اگر بخواهیم به مسائل حوزه‌های تهیه، تولید، توزیع و نمایش و صنفی بپردازیم. اولویت شما کدامیک از این بخش‌هاست؟
تا آنجایی که من دیده‌ام و تجربه کرده‌ام و اطلاع دارم، بخش‌های مختلف سینما آنچنان درهم تنیده و به هم مربوطند که نمی‌شود مثلا تهیه را جدا از تولید، تولید را جدا از توزیع و توزیع را جدا از نمایش و همه اینها را جدا از ممیزی و فیلم خارجی و یا تشکیلات و فعالیت‌های صنفی بررسی کرد. اینها در یک پیوند ساختاری با هم قرار دارند و به هرکدام که دست بزنیم آثار آن به همه مجموعه منتقل می‌شود. این درست است که اگر بخواهیم وارد جریان اصلاح امور بشویم باید از یک‌جایی شروع کنیم و ممکن است یک بخش، بیشتر از بخش‌های دیگر گرفتار مشکلات و فوریت‌ها باشد. اما نباید فراموش کرد که مسائل سینما را یک‌جا، با هم و در کنار هم باید دید و در بررسی هر یک از اجزا، کلیت سینما را دائم در نظر داشت. اگرچه هرکدام از بخش‌ها، مسائل و مشکلات خاص خودشان را دارند و آشنایی، تجربه و تخصص خود را می‌طلبند.
‌درواقع شما به توسعه متوازن و پایدار اشاره می‌کنید؟
همین‌طور است.
‌به‌نظر می‌رسد یکی از مسائل مهم این روزهای سینما همچنان «خانه سینما» است. رئیس هیأت‌مدیره خانه سینما در دیدار نوروزی با رئیس سازمان سینمایی، وزیر فرهنگ‌وارشاد اسلامی و وزیر کار و تعاون و رفاه اجتماعی طی سخنانی به مسائلی همچون امنیت سرمایه‌گذاری، امنیت شغلی و... اشاره کرد. کلا نگاه‌تان به این مسائل چیست؟
از نظر من اصولا هویت «خانه سینما» هنوز در ابهام است... .
‌چطور؟
ما معمولا از خانه سینما به‌عنوان جامعه اصناف سینمایی یاد می‌کنیم؛ یعنی چیزی شبیه اتحادیه صنوف سینمایی؛ یعنی جایی که مدیریت آن باید برآیندی از مدیریت همه بخش‌های سینما و مسیر حرکت آن ناظر به کلیت سینما باشد و مسائل کلان سینما را در نظر بگیرد و منافع و مصالح همه بخش‌های آن را نمایندگی کند.
‌احتمالا اشاره شما به نبود نماینده کانون کارگردانان و تهیه‌کنندگان در ترکیب هیأت‌مدیره خانه سینماست؟
 فقط تهیه‌کنندگان و کارگردانان نیستند که در هیأت‌مدیره خانه سینما حضور ندارند؛ پخش‌کنندگان فیلم و سینماداران هم در هیأت‌مدیره حضور ندارند.
‌ایراد را در انتخابات خانه سینما می‌بینید؟
خیر، انتخابات مطابق اساس‌نامه  انجام گرفته و هیأت‌مدیره منتخب مجمع عمومی است.
‌پس اشکال در کجاست؟
در اساس‌نامه خانه سینما.
‌ تاآنجاکه به یاد دارم، شما جزو کسانی هستید که وارد اولین هیأت‌مدیره خانه سینما شدید. در جریان تجمعی که دو سال پیش جلو خانه سینما در اعتراض به بسته‌شدن آنجا شکل گرفت با همه وجود شرکت کردید و جانانه از خانه سینما دفاع کردید!
همین‌طور است. موضوع خانه سینما و اساس‌نامه خانه سینما دو موضوع جدا از هم هستند. ما درواقع از جامعه اصناف سینمایی دفاع کردیم و هنوز هم اگر لازم باشد این کار را می‌کنیم. این مباحث را هم ادامه همین حرکت باید تعبیر و تفسیر کرد. مشکل اساس‌نامه  خانه سینما و مباحث مربوط به آن، مشکل امروز و دیروز نیست. بنده در همان هیأت‌مدیره اول هم نتوانستم به کارم ادامه بدهم. چون اساس‌نامه  خانه سینما در شرایطی شکل گرفت که مختصات آن بیشتر به الزامات یک سینمای دولتی پاسخ می‌دهد تا سینمایی که قرار باشد در آن، بخش خصوصی نقش فعالی پیدا کند. اساس‌نامه  فعلی خانه سینما بعد از طی فرازونشیب‌های فراوان نهایتا منجر به تشکیل مجمع عمومی می‌شود که در آن، نمایندگان بخش‌های تهیه، تولید، توزیع و نمایش حضور دارند؛ ولی اصناف حاضر در بخش تولید حدود ٢٥ رأی دارند و نمایندگان بخش‌های تهیه و توزیع و نمایش دو، سه رأی بیشتر ندارند. پیداست که در چنین شرایطی ابتکار عمل برای مدیریت خانه سینما در دست نیروهایی قرار می‌گیرد که بیشتر در بخش تولید سینما فعال هستند؛ البته تعدد اصناف حاضر در بخش تولید، بیشتر از سایر بخش‌هاست؛ ولی به‌هرحال سه بخش دیگر یعنی تهیه و توزیع و نمایش، بخش‌هایی جدا از تولید هستند و با مسائل و مشکلات متعدد و متفاوتی روبه‌رو هستند که از جنس مسائل نیروهای ذاتی و تخصصی و خلاق حاضر در بخش تولید نیست. در واقع ما اگر به‌دنبال شکل‌گیری یک بخش خصوصی فعال در سینما هستیم همین بخش‌های تهیه و توزیع و نمایش هستند که واقعیت بخش خصوصی را می‌سازند. نیروهای حاضر در بخش تولید هم می‌توانند برای تلویزیون کار کنند، هم برای دولت و هم برای بخش خصوصی. اما آنچه به سینما هویت بخش خصوصی می‌دهد این است که تهیه‌کنندگانی وجود داشته باشند که با خیال آسوده و احساس امنیت، پول وارد سینما کنند و با این نیرو‌ها فیلم تولید کنند. باید مؤسساتی خدماتی وجود داشته باشند که برای معرفی و تبلیغ و توزیع این فیلم‌ها کار کنند. باید شرایطی وجود داشته باشد که سالن‌داری به حرفه‌ای مقرون‌به‌صرفه تبدیل شود و سرمایه‌ها را به این سمت جذب کند؛ اما آنچه مطابق اساس‌نامه  خانه سینما اتفاق می‌افتد، حذف نمایندگان این بخش‌ها از مدیریت خانه سینماست. علائمی که چنین اتفاقی به شکل‌گیری بخش خصوصی می‌دهد چیست؟ چراغ سبز؟ چراغ زرد؟ چراغ قرمز؟ لااقل اگر کارگردان که محور نیروهای شاغل در بخش تولید است از هیأت‌مدیره بیرون نمی‌ماند، می‌توانستیم دلخوش باشیم که اصناف شاغل در بخش تولید به یک تشکل منسجم و قطعی دست پیدا کرده‌اند و حالا باید به فکر بخش‌های دیگر بود.
‌به هر شکل اساس‌نامه  فعلی معیار فعالیت‌هاست و کاری هم نمی‌شود کرد؛ اما سؤال این است با همین اساس‌نامه  چگونه می‌توان بخش خصوصی را تقویت کرد و بخش خصوصی در چه قالب صنفی می‌تواند به فعالیت خود ادامه دهد و چگونه از منافع خود دفاع کند؟
خوشبختانه در وزارت کار امکان ثبت قانونی انجمن‌های صنفی فراهم شده است. تهیه‌کنندگان و فراکسیون‌های مختلف تهیه‌کنندگی در آنجا خود را ثبت کردند. انجمن سینما‌داران هم قبلا ثبت شده است. اگر صنف تهیه و توزیع هم در وزارت کار ثبت شود، آن‌موقع شاید بتوان شاهد تجمیع صنفی بخش خصوصی از بخش‌های تهیه و توزیع و نمایش بود و با همکاری کانون کارگردانان در ارتباط با تجمعی صنفی تولید‌کنندگان قرار گرفت و به جامعه اصناف سینمایی تحقق عینی داد.
‌یعنی به‌نظر شما با سروسامان‌گرفتن مسائل صنفی، امنیت شغلی و سایر موارد هم محقق می‌شود؟
امیدوارم. اصل داستان این است که اگر قرار باشد برنامه‌های سازمان سینمایی برای سینمای ایران که تقویت بخش خصوصی راهبرد اصلی آن است تحقق پیداکند؛ ما با مجموعه مسائلی روبه‌رو هستیم که برای حل آنها باید ظرفیت‌های صنفی متناسب با این مسائل شکل بگیرد. مسائل مربوط به امنیت سرمایه را کسانی که در بخش‌های تهیه، توزیع و نمایش هستند بهتر می‌شناسند. ما سال‌هاست که شاهد هستیم خانه سینما از امنیت شغلی نیروهای شاغل در بخش تولید می‌گوید. سؤال اینجاست که امنیت شغلی مثلا تهیه‌کننده را چه کسی تأمین و تضمین می‌کند.
‌که خیلی هم مهم است.
اگر تهیه‌کننده امنیت شغلی نداشته باشد، چگونه می‌تواند امنیت عوامل را تأمین کند؟ الان بنده در خیابان که راه می‌روم می‌بینم بساط فروش قاچاق فیلم‌هایم پهن است. به چه کسی باید بگویم جلوی اینها را بگیرید؟ در خانه نشسته‌ام با من تماس می‌گیرند و می‌گویند فلان شبکه ماهواره، فلان فیلم شما را نشان می‌دهد. طوری هم این خبر را می‌دهند که انگار دارند مژده می‌دهند! اغلب هم فکر می‌کنند از این طریق من عوایدی به دست می‌آورم و وقتی می‌شنوند که این‌طور نیست و من از این نمایش بی‌خبرم و بدون مجوز این اتفاق افتاده تعجب می‌کنند و این تازه پایان کار نیست. نهادهای رسمی مثل بیمارستان‌ها، هتل‌ها، اتوبوس‌ها همه این کار را انجام می‌دهند و فیلم‌های سینمایی ایران را نشان می‌دهند، بی‌آنکه مجوزی داشته باشند و رایتی خریداری کرده باشند. خب تا‌آنجا‌که به صنف مربوط می‌شود کدام نهاد صنفی وظیفه جلوگیری از این اتفاقات را برعهده دارد؟ آیا صدمه این اتفاقات را کل سینمای ایران نباید تحمل کند؟ آیا جامعه اصناف سینمایی کشور یعنی خانه سینما نباید نگران این ماجرا باشد و دست‌به‌کار دفاع از دارایی‌های این سینما بشود؟ در چنین شرایطی آیا نادیده‌گرفتن اصناف بخش خصوصی در مجمع عمومی خانه سینما امری نگران‌کننده نیست؟
‌در گفت‌وگویی که با رئیس هیأت‌مدیره قبلی خانه سینما داشتم، ایشان معتقد بود در ساختار فعلی خانه‌سینما ممکن است برخی از اصناف به درست یا غلط احساس کنند در هیأت‌مدیره صدایی ندارند. چون هنوز برخی براین باور غلط هستند که اگر صنف آنها نماینده‌ای در ترکیب هیأت‌مدیره نداشته باشد، دنیا به آخر رسیده است. درصورتی‌که اعضای هیأت‌مدیره فارغ از حرفه تخصصی و صنف خویش، نماینده همه اعضای خانه‌سینما هستند و برای تأمین منافع همه باید یکسان تلاش کنند. نظرتان دراین‌باره چیست؟
این یعنی به رسمیت پذیرفتن یک اشکال به جای حل آن.
‌منظورتان مشکل اساس‌نامه  است؟
بله، فرمایش ایشان به عبارتی درست است. مطابق اساس‌نامه  خانه سینما منتخبین مجمع عمومی موظف هستند که از منافع کلان سینما دفاع کنند؛ این یعنی قبول کنیم که مجمع عمومی نمایندگان اصناف بخش خصوصی را به هیأت‌مدیره راه ندهد و وظیفه دفاع از منافع آنها را برعهده نیروهایی بگذارد که در بخش تولید فعال هستند و به طور منطقی می‌توانند با اصناف تهیه و توزیع و نمایش اصطکاک منافع داشته باشند.
‌منظورتان از منافع چیست؟
منافع یعنی اینکه مشکلات یک صنف را به خوبی بشناسید و مبتلا به آن مشکلات باشید تا تبدیل به دغدغه اصلی شما بشود و چاره‌ای جز جست‌وجوی راه‌حل برای آنها نداشته باشید. یعنی همان‌گونه که نیروهای شاغل در بخش تولید بهتر از سینماداران و پخش‌کنندگان و تهیه‌کنندگان می‌دانند که چه بر سر خودشان می‌آید و شرایط تولید و دستمزد و نحوه پرداخت اقساط با آنها چه می‌کند، بقیه بخش‌ها همه دغدغه‌های خاص خودشان را دارند. معنای حرف بنده این نیست که اعضای هیأت‌مدیره با مشکلات تهیه و توزیع و نمایش بیگانه هستند؛ من آنها را می‌شناسم و برای‌شان احترام قایل هستم و می‌دانم که در حرفه خود کارکشته هستند و از چم‌وخم مشکلات سینما سر درمی آورند. همان‌طور که بسیاری از مدیران و مسئولان سینما این‌گونه هستند. اما صنف محل حضور و فعالیت آدم‌هایی است که مبتلا به مسائل هستند نه شاهد آن. فعالیت جمعی اصناف یعنی همین. یعنی هر صنف مشکلات خاص خود را مستقیما تجربه می‌کند و درعین‌حال شاهد گرفتاری‌های اصناف همکار خود نیز هست. برای همین می‌کوشند که در کنار هم به درکی متقابل از یکدیگر برسند و ضمن شناخت ریشه‌ای مسائل به چشم‌اندازی مشترک دست پیدا کنند و به کیفیتی بهتر در محصول کار و رفاهی بیشتر در زندگی برسند.
‌به‌نظر شما چگونه می‌توان به چنین شرایطی دست پیدا کرد؟
همه این دوستان خود به خوبی می‌دانند و کاملا در جریان هستند که بحث اصلاح اساس‌نامه  و ساختار خانه سینما بحثی امروزی نیست و از زمان مرحوم سیف‌الله داد و بعدها به‌دلیل بروز مشکلات فراوان بحث اصلاح اساس‌نامه  و ساختار مطرح بوده و جلسات فراوانی درخانه سینما برگزار شده و این موضوعات موشکافی شده و صورت‌جلسات آن موجود است و من هم بخشی از آنها را دارم.
‌در آن زمان به چه نتایجی رسیده بودید؟
نتیجه‌گیری همین مطالبی است که به شما عرض می‌کنم. من فقط از خودم حرف نمی‌زنم. بخش زیادی از این حرف‌ها محصول مشارکت در همان جلسات است. در آن جلسات نتیجه‌گیری این بود که سینما چهار بخش مجزا و درعین‌حال متصل به یکدیگر دارد. تهیه، تولید، توزیع و نمایش. و خانه سینما یعنی جایی که همه این بخش‌ها در آن برای خود هیأت‌مدیره‌ای دارند و از دل این هیأت‌مدیره‌ها یک شورای بالادستی شکل می‌گیرد که می‌شود هیأت‌مدیره خانه سینما و به این ترتیب «جامعه اصناف سینمایی» واقعیت پیدا می‌کند. اصلا این عنوان جامعه اصناف سینمایی در همان جلسات و در پی همین مباحث شکل گرفت و اشاره آن به خانه سینمایی با این مختصات بود. اگرچه بعدها بدون تغییر اساس‌نامه  و ساختار خانه سینما این عنوان درباره آن به کار گرفته شد.
‌ اما سال‌هاست که تهیه‌کنندگان در میان خود گرفتار اختلاف هستند؟
از قضا اختلاف تهیه‌کنندگان هم ریشه در مشکلات اساس‌نامه ‌ای خانه سینما داشت. مسئله این بود که در بین تهیه‌کنندگان گرایش‌های مختلفی وجود داشت و دارد. مثلا تهیه‌کنندگانی که خودشان فیلم‌هایشان را کارگردانی می‌کنند و درواقع سنگ‌بنای سینمای بعد از انقلاب را همان‌ها گذاشتند. یا تهیه‌کنندگانی که با اتکا به سرمایه شخصی خود فیلم می‌سازند. یا تهیه‌کنندگانی که با جذب سرمایه از نهاد‌ها و سازمان‌ها فیلم تهیه می‌کنند. طبیعی است که با محدودیت منابع و مخصوصا محدودیت ظرفیت‌های نمایشی نوعی مرزبندی و اصطکاک منابع بین آنها به‌وجود بیاید و هرکدام بخواهند دست‌بالا را در تشکیلات صنفی تهیه‌کنندگان داشته باشند. البته شرایط پیرامونی سینما هم در دامن‌زدن به این اختلافات بی‌تأثیر نبوده است. از آنجا که خانه سینما تنها مرجع صنفی بوده که به تشکل‌های صنفی در سینما رسمیت می‌داده و طبیعتا بیشتر از یک گرایش و یا یک صنف نمی‌توانسته رسمیت بدهد این اختلافات ادامه پیدا کرد تا نهایتا به تشکیل شورای‌عالی تهیه‌کنندگان با سه فراکسیون و اتحادیه تهیه‌کنندگان با اساس‌نامه  جداگانه منجر شد. خوشبختانه با ورود وزارت کار به این ماجرا در رسمیت پیداکردن انجمن‌های جداگانه صنفی برای هریک از این گرایش‌ها مشکل حل شد. البته باید یادآور شد که فراهم‌شدن این شرایط از دستاوردهای هیأت‌مدیره قبلی خانه سینماست که جا دارد در همین‌جا بنده به سهم خودم از آنها تشکر کنم.
‌به‌نظر شما مدیرعامل جدید باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
باید مصمم باشد که خانه سینما واقعا به جامعه اصناف سینمایی تبدیل شود. سینما کارهای به زمین‌مانده زیادی دارد که باید به آنها رسیدگی کرد. باید مشکلات صنفی و تشکیلاتی سینما با واقع‌بینی حل شود تا تهیه، تولید، توزیع و نمایش بتوانند در کنار هم قرار بگیرند و به صورت اتحادیه‌ای فراگیر و یکپارچه به سمت حل مشکلات بروند. به نظرم اصلاح اساس‌نامه  و ساختارخانه سینما باید در صدر اولویت‌های مدیرعامل جدید باشد.
‌چه چیزی می‌تواند مانع تحقق چنین چشم‌اندازی شود؟
غفلت؛ غفلت از جایگاه سینما در دنیای امروز.
‌در دنیایی که به شدت وابسته به تصویر شده است؟
ما یک زمانی از دنیای سینمایی حرف می‌زنیم. اما حالا می‌بینیم که دنیا هرروز سینمایی‌تر می‌شود. خب ویژگی‌های سینما چیست؟ درهم‌شکستن مرزهای زمان و مکان و این اتفاقی است که امروز برای همه ما می‌افتد. همه ما وصل هستیم به صفحه‌های نمایش یا مانیتورهای کوچک و بزرگی که در جیب‌مان یا خانه‌مان می‌تواند ما را به شش‌گوشه جهان وصل کند. ما می‌توانیم هم‌زمان اعماق فضا یا اعماق دریا یا چهارگوشه جهان را ببینیم و بشنویم. دوربین‌های مداربسته، مرور زمان را در اماکن مختلف ثبت و ضبط می‌کنند و منظومه‌های هنری و رسانه‌ای دنیا می‌کوشند با تأثیرگذاری بر مغزها و قلب‌ها آینده را مطابق میل خود شکل بدهند؛ هرچقدر هم ما بکوشیم که خلوت شخصی‌مان را از این‌گونه دسترسی‌ها دور نگه داریم باز خود را در شرایطی می‌یابیم که ارتباط ما با آدم‌ها؛ اشیا و طبیعت از پسِ ‌پرده تصویر و صدا برقرار می‌شود. امروز، همه دعواها برسر تصرف مانیتور کوچک و بزرگ است که به کدام فرستنده وصل شود. گویی آن پرده سفید و جادویی که با خریدن بلیت و نشستن در سالن سینما به آن خیره می‌شدیم از جا کنده شده و همه‌جا ما را دنبال می‌کند و این‌بار آن پرده است که به ما خیره شده.
‌خلاصی هم نداریم؟
بله، کدام‌یک از ما حاضریم از ارتباط صوتی و تصویری با عزیزی که از ما دورافتاده و در آن سوی دنیاست صرف‌نظر کنیم. کدام‌یک از ما می‌توانیم از رویدادی که در این گوشه و آن گوشه دنیا اتفاق می‌افتد و مستقیما بر زندگی ما اثر می‌گذارد چشم بپوشیم؟
‌چاره‌ای نداریم جز اینکه ابزار را بشناسیم و کار با آن را بیاموزیم؟
و این یعنی دانش رسانه‌ای و دانایی سینمایی. همه داستان در نحوه بسته‌‌بندی صداوتصویر است. دانایی سینمایی یا دانش رسانه‌ای در همه‌جا کار می‌کند. از طراحی و ساخت یک نرم‌افزار تا طراحی و اجرای یک بازی رایانه‌ای یا برنامه‌ریزی یک کانال تلویزیونی. مملکتی که سینمای قوی نداشته باشد به رسانه‌های اثرگذار و فراگیر صوتی و تصویری هم دست پیدا نمی‌کند. سینمایی قوی و ریشه‌دار می‌شود که از زیست‌محیط و مرزوبوم خود، الهام بگیرد. ما ناچاریم در نظام آموزش رسانه‌ای و هنری خود تجدید نظر کنیم. ناگزیریم از ممیزی پیچیده و سلیقه‌ای فاصله بگیریم. ما احتیاج به بازار کالاهای فرهنگی امن و به قاعده داریم و تا توانایی بومی هنری و سینمایی نداشته باشیم نمی‌توانیم رسانه‌های صوتی و تصویری موفقی بسازیم که در مقام حریف و رقیب وارد کارزار منظومه‌های هنری و رسانه‌ای دنیا بشوند.
‌ممنون آقای داوودنژاد کمی از خودتان بگویید. از ساخت فیلم «کلاس هنرپیشگی» تا امروز سه سالی گذشته . چرا فیلم نمی‌سازید؟
نمی‌دانم چرا. من طرح و فیلم‌نامه کم ننوشته‌ام. مثلا طرحی داشتم درباره یک روز زندگی شمس و مولانا که آن را به آقای ایوبی دادم. ایشان هم خیلی پسندید؛ اما اتفاقی نیفتاد. یا بعد از اینکه آقای وزیر کشور به خانه سینما آمد و تأکید ایشان درباره ساختن فیلم درباره اعتیاد، فیلم‌نامه کاملی ارائه کردم که در شورای مشترک وزارت کشور و ارشاد تصویب هم شد؛ اما به جایی نرسید. فیلم‌نامه دیگری هم با کامبوزیا پرتوی نوشتیم با عنوان «فِراری» که درباره آسیب‌های اجتماعی نسل جوان بود و حتی پروانه ساخت را هم گرفتم ولی شرایط ساخت آن فراهم نشد. یک فیلم‌نامه دفاع مقدس هم داشتم که تا جاهایی هم جلو رفتیم و آقای سعدی هم خیلی تلاش کردند. اما هنوز هم به جایی نرسیده است. نمی‌دانم شاید ناخودآگاه جلوی پای خودم سنگ می‌اندازم. به‌هرحال الان هم کار دیگری در دست دارم. سعی خودم را می‌کنم. امیدوارم امسال بتوانم کار کنم.

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی