مجلس اول «تومنی یک تومن» با حالا فرق می‌کرد



**کسانی که می‌خواهند وارد مجلس شوند به صورت فردی تصمیم می‌گیرند. شورای نگهبان صلاحیت‌ها را بررسی می‌کند اما آیا نامزدها بجز صلاحیت، اهلیت لازم برای نمایندگی را هم دارند؟ این واگذار شده به تشخیص مردم و از آنجایی که نامزدها به صورت فردی می‌خواهند رأی کسب کنند قول‌ها و وعده‌هایی به مردم می‌دهند. این نامزدها بعد از انتخاب شدن خیلی آدم‌های خوبی که باشند می‌روند پشت در این وزیر و آن وزیر برای آسفالت جاده، برق و گاز روستا و... این دیگر نماینده نیست و بسرعت به معامله متمایل می‌شود و همین سرمنشأ خیلی از اشکالات می‌شود.

** احزاب هم در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده ولی در اینجا به جای حزب «کلوب» درست می‌شود به دلیل اینکه روحیه ما ایرانی‌ها عمدتاً تکروی است و خیلی به کار جمعی عادت نداریم. مردم هم سابقه خوشی از احزاب ندارند. در ایران دو حزب واقعی وجود داشته است حزب توده و حزب جمهوری اسلامی. اولی خائن درآمد دومی هم بر اثر اختلافات از هم پاشید. مؤتلفه اسلامی هم البته ساختار حزبی دارد ولی نفوذ اجتماعی ندارد.

 ** اختیارات نمایندگان را کم کنیم به کی بدهیم؟ به رئیس جمهور؟ خب خطرش بالاتر می‌رود. بدهیم به رهبری؟ دخالت رهبری در امور عینی و خرد زیاد می‌شود و دردسرهایی برای رهبری ایجاد می‌شود. ما باید بلد باشیم که از اختیاراتمان درست استفاده کنیم.

 **کسانی در جناح اصولگرا هستند که هر گاه لازم باشد اصلاح‌طلبانه رفتار می‌کنند و اصلاح‌طلبان هم هر گاه لازم باشد به اصولگراها رأی می‌دهند. بعضی هم رسماً در فراکسیون‌های هر دو جناح شرکت می‌کنند!

 ** یکی از عیب‌های احزاب ما این است که منافع حزبی و ملی در آنها تفکیک نمی‌شود و منافع حزبی را بر ملی ترجیح می‌دهند. مثلاً نهضت آزادی در مجلس اول نماینده داشت. کسانی مثل مرحوم بازرگان و دکتر یدالله سحابی، یل‌های تحصیلکرده و مبارز بودند. اینها با امام تفاوت دیدگاه داشتند. تا اینجا خیلی مهم نیست و مورد احترام امام هم بودند چنانکه نخست‌وزیری موقت را به بازرگان دادند اما بازرگان قبول نکرد. گفت من نمی‌توانم استعفا داد و باز هم مورد احترام امام بود. من عضو هیأت رئیسه مجلس بودم و یک روز دیدم که خبرنگاران خارجی زیادی به مجلس آمده‌اند. ناطقان پیش از دستور را که خواندند مرحوم یدالله سحابی جزو ناطقان بود. حرف‌های خیلی تلخی زد. با اینکه مورد احترام من هم بود ولی من خیلی ناراحت شدم. هنوزم به آنها احترام می‌گذارم چون آقای سحابی و بازرگان آدم‌های متدین، خدا ترس و آخرت باوری بودند. حرف‌های تلخ را که نباید با بیرونی‌ها زد. من آن روز تعجب کردم که چرا باید نهضت آزادی با آن سابقه قابل احترام و شخصیت‌های برجسته این‌طوری کنند. یک روزی شخصیت‌های نهضتی الگوی ما بودند. اینها استادانی بودند که در رژیم گذشته کنار گذاشته شده بودند و مورد احترام همه ما بودند. یا یک مورد درباره حزب مشارکت، در ایام انتخابات آقای تاج‌زاده که مسئول اجرای انتخابات بود بدون حضور نماینده وزارت خارجه با سفیر آلمان و فرانسه دیدار می‌کند. این خیلی بد است. این رفتارهایی است که مرز مصالح ملی را می‌شکند. البته مشارکت در بدنه جوان‌ها طرفدار هم داشت.

 **{در پاسخ به اینکه فکری برای مشکل فقدان تحزب در کشور داشته اید؟}من متأسفم که خودم هم نتوانسته‌ام قدمی بردارم. البته فکر کرده‌ام بحث کرده و جلسه تشکیل داده‌ایم برای آسیب شناسی. ولی نمی‌توانیم دیگر. یا حداقل خود من نتوانسته‌ام و به این ضعفم اعتراف می‌کنم.

** خیلی از مسئولان رفاه طلب شده‌اند، فردگرایی، خودخواهی و ترجیح منفعت شخصی بیشتر شده است. اینها باعث شده یک نامزد برای جلب رأی رفتارهای خاصی را ترجیح دهد. رأی گیرنده امتیاز می‌دهد از غذا و چلوکبابی که می‌دهد بگیر تا وعده‌های دیگر. وقتی هم که این نامزدها به مجلس می‌آیند ظهر چهارشنبه که جلسات هفتگی تمام می‌شود ناهار خورده یا نخورده فرودگاه هستند می‌روند تا شنبه شب که خسته و بعضاً بی‌اطلاع از آنچه قرار است در مجلس بررسی شود بر می‌گردند. اصلاً دستور کار جلسه را هم گاهی فرصت نمی‌کنند بخوانند. من بعضی وقت‌ها از این همکاران که در صحن چرت می‌زنند عکس می‌گیرم و به شوخی می‌گویم چند می‌دهی در نشریات محلی چاپ نکنم. بعد از آنجایی که کلی وعده داده‌اند تمام روز دوشنبه را می‌روند به وزارتخانه ها. خوب این نمایندگان کی می‌رسند مطالعه و مباحثه کنند. جلسات کمیسیون‌ها هم بعضاً به حد نصاب نمی‌رسد و تشکیل نمی‌شود. اینها ضرر کارشناسی دارد. بعد در صحن علنی می‌خواهند رأی بدهند چون تعمق کافی نشده رأی‌ها حساب شده نیست و البته گاهاً به معنای غلط کلمه حساب شده است. البته نمایندگانی را هم داریم از همین شهرستانی‌ها که وقت می‌گذارند و مطالعه می‌کنند و به همه کارهایشان می‌رسند مثل آقای نادر قاضی‌پور. قاعدتاً از دل این روند قانون خوبی درنمی‌آید.

** من به بعضی از دوستان اصلاح‌طلبم در مجلس می‌گفتم شما چرادر قبال احمدی‌نژاد حرف نمی‌زنید. می‌گفتند تا حرف بزنیم به ما می‌گویند فتنه گر. آنها می‌گفتند ما کار آقای موسوی را بعد از خطبه‌های آقا در 29 خرداد 88 دیگر قبول نداریم. می‌گفتم خب همین را بگویید تا بعد بتوانید ایرادتان به احمدی‌نژاد را بگیرید. یک عده‌ای از اصولگرایان هم با این عذر یا بهانه که فتنه‌گران سوءاستفاده می‌کنند، به خرابکاری‌های احمدی‌نژاد اعتراض نمی‌کردند ما چند نفری وسط مانده بودیم که خودمان را به آب و آتش می‌زدیم تا احمدی‌نژاد کارهایش را تعدیل کند. من از آقای خباز که بعد از 9 دی بیانیه خواند خیلی تجلیل کردم باید صف‌ها مشخص شود. وقتی دوغ و دوشاب جدا نشود نباید شورای نگهبان را زیاد ملامت کرد. ممکن است در مصادیق این شورا اشکالاتی داشته باشد که دارد اما کسی که ساختار نظام را قبول ندارد نباید وارد نظام شود.

 ** انجام تحقیقات محلی کمکی است تا تعداد بیشتری از داوطلبان تأیید شوند وگرنه مراجع چهارگانه فقط فقدان جنبه‌های منفی را گزارش می‌کنند که در اغلب مواقع کافی برای احراز صلاحیت نیست. از این منظر تحقیقات محلی را قبول دارم. از منظر دیگری تحقیقات محلی را قبول ندارم چون بهانه‌ای می‌شود برای اعمال نظر برخی مسئولان دفاتر شورای نگهبان در شهرستان‌ها. من خودم مواردی را دیدم که واقعاً ظالمانه بود و شکایات را هم منتقل کردم که بی‌اثر هم نبود. وقتی قرار شد درباره تقسیم قدرت با تحقیقات محلی تصمیم‌گیری شود، خیلی باید وسواس و حساسیت وجود داشته باشد. این مراقبت می‌خواهد.

**نمایندگان مجلس اول افراد برجسته اجتماع بودند. اگر چند تا آدم نادرست هم بودند کاری نمی‌توانستند بکنند. قیاس مجلس اول با مجالس دیگر اشتباه است چون دوره اول در یک فضای کاملاً انقلابی شکل گرفت با روحیه‌های غیر قومیت گرا، اصالت‌گرا و ارزش گرا. جمعی که در مجلس اول بودند با اینکه اختلافاتی با هم داشتند اما آنقدر وزن داشتند که حرف هم را تحمل کنند و قدرت نفوذ امام و  ارزش‌های انقلاب نمی‌گذاشت اتفاق بدی بیفتد. الان این‌طوری است؟ الان برای ورود به مجلس پول خرج می‌کنند و تبلیغات دروغین دارند. ممکن است بگویید پس این کنترل‌ها جواب نداده است.

**ولی باید گفت الان که این نگاه کنترلی بوده، وضعیت این شده اگر کنترل نمی‌بود دیگر چه می‌شد. در مجلس اول اصلاً کسی به این فکر نبود که برای مقاصد مالی وارد مجلس شود. الان یک مشکل اصلی این است که برخی افراد به طمع جمع‌آوری مال به مجلس می‌آیند. البته این کنترل در آن دوره هم اعمال شد مثلاً درباره رئیس جمهوری اول که شورای نگهبان تشکیل نشده بود کنترل را یک شخص انجام داد آقای موسوی خویینی ها. تنهایی تصمیم گرفت چه کسی باشد و چه کسی نباشد و اصلاح‌طلبان هیچ وقت این را ذکر نمی‌کنند. ایشان در نماز جمعه همین روش را گزارش داد.

  **{در واکنش به اینکه آقای احمدی‌نژاد و دوستانشان می‌خواهند خط امام را تبیین کنند} پناه بر خدا چه خط امامی در بیاید و کدام امام مقصود است، خدا می‌داند.

**در مجلس اول نمی‌دانید چه وضعی بود. خدا رحمت کند آقای عزت‌الله سحابی را، رئیس کمیسیون بودجه بود در مجلس اول من هم با حفظ موضع سخنگوی کمیسیون بودم ولی هر دو می‌خواستیم بودجه درست تنظیم شود. درک مصلحت ملی بسیار بالا بود. بنا بر رعایت مصالح مشترک بود خیلی بیشتر از الان. من نوستالژی مجلس اول را دارم. «تومنی یک تومن» با حالا فرق می‌کرد.

** قصد دارم نامزد انتخابات مجلس شوم.

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه سازی