حیات غرب - با مشخص شدن نتایج انتخابات مجلس دهم در دور اول، چند روز پیش بود که سعید حجاریان نظریهپرداز اصلاحطلب از تازهترین ایده خود برای پهنه سیاسی ایران رونمایی کرد. وی در گفتوگویی با اشاره به اینکه شمار زیادی از نمایندگان تازه راهیافته به مجلس دهم، در هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا از تجربه لازم برای تمشیت امور تقنینی برخوردار نیستند، توصیه کرد: بهتر آن است که هر دو جریانی سیاسی کشور برای حل این مشکل، نهادی مشورتی تحت عنوان «پارلمان در سایه» تشکیل دهند. حجاریان با اشاره به اینکه ژنرالهای دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا به دلیل ردصلاحیت و رأی نیاوردن در مجلس دهم غایب هستند و شمار زیادی از منتخبان، تجربه جدی ندارند و این کار تشکیلاتی فراکسیونی را تحتالشعاع قرار میدهد، گفت: راهکار جبران این مسأله، تشکیل «پارلمان در سایه» از سوی دو جناح است. هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان باید برنامههایشان را در«پارلمان سایه» چکشکاری کرده و به فراکسیون خود منتقل کنند. در غیراینصورت مجلس ضعیف میشود و ضعف مجلس منجر به تضعیف دولت میشود. البته حجاریان چندان به توضیح و منقح کردن ایده خود نپرداخته است، اما آنطور که از شواهد امر و روح حاکم بر سخن وی بر میآید، ایده پارلمان در سایه باید به چیزی در عداد «دولت در سایه»، اما در سطح نهادی دیگر و طبیعتا با تفاوتهایی باشد.
پارلمان در سایه؛چرا و چگونه؟!
اما برای روشن تر شدن ایده حجاریان شاید بد نباشد که ابتدا ببینیم دولت در سایه چیست. دولت سایه به هیات دولت روی کار نیامده اطلاق میشود که با هدف در دست گرفتن کنترل دولت در واکنش به یک حادثه منتظر مانده است. در نظامهای پارلمانی اغلب بزرگترین حزب مخالف خود را دولت سایه مینامد. همچنین تشکیل دولت سایه از سوی احزاب مخالف، نوعی تمرین و اعلام آمادگی برای انجام هرچه بهتر وظایف خود در صورت پیروزی و تشکیل دولت واقعی است. بر اساس این تعریف، اعضای کابینه دولت سایه به ویژه برای حل مسائل مهم و عبور از شرایط بحرانی همچون تنش در روابط خارجی و وقایع و تصمیمات مهم سیاسی تشکیل جلسه میدهند و به ارائه برنامهها و پیشنهادها برای حل بحران میپردازند. از تازهترین نمونههای دولت در سایه میتوان به
جرمی کوربین رهبر جدید حزب کارگر انگلیس، اصلیترین حزب اپوزیسیون دولت یعنی حزب محافظه کار اشاره کرد که چند ماه پیش تعدادی از اعضای کابینه خود را که همان کابینه دولت سایه است معرفی کرد. اما علیالظاهر آنچه که باعث شده است حجاریان به طرح ایده پارلمان در سایه بپردازد نگرانی او از عدم حضور چهرههای شاخص دو جریان اصلی سیاسی کشور در مجلس دهم است. چه اینکه اصلاحطلبان نیروهای درجه اول خود را در پروسه ردصلاحیت از دست دادند و اصولگرایان شاخص هم در بسیاری از حوزهها نتوانستند رای مردم را به دست آورند. چه اینکه از لیست تهران اصولگرایان که باتجربهترین نفرات آنها در آن حضور داشتند، حتی یک نفر هم نتوانست به مجلس راه یابد. البته تفاوتی که در این میان وجود دارد آن است که اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات توانستند با تاسیس شورای عالی سیاستگذاری -که به نوعی تحقق ایده چند سال پیش اصلاحطلبان یعنی پارلمان اصلاحات بود- تمام نیروهای خود اعم از تمامی احزاب اصلاحطلب و شخصیتهای حقیقی سرشناس را گردهم آورند و با همافزا کردن توان سیاسی خود از هدر رفتن انرژیشان حتیالمقدور جلوگیری کنند و با خرد جمعی تحسینبرانگیزی به تنظیم لیست انتخاباتی خود و تدوین استراتژیها و برنامههای خود همت گمارند. سازوکار هوشمندانه و همدلانهای که منجر به موفقیت درخوری برای اصلاحطلبان شد اما در سمت اصولگرایان ماجرا تا حدی متفاوت بود. آنان هرچند در این دوره از انتخابات، شورای ائتلاف اصولگرایان را بعد از کش و قوسهای فراوان تشکیل دادند، با این حال آنچه مشخص بود ائتلاف آنان چندان مستحکم نبود و بیشتر بنا به مصلحت انتخاباتی و برای پیشگیری از شکسته شدن آرایشان تشکیل شده بود. چه اینکه صدای برخی از اصولگرایان به اعتراض برآمد که لیست تهران فقط از بین چهار گروه اصولگرا بسته شده است و بسیاری از تشکلهای سیاسی این جریان در فرآیند تصمیمگیری برای انتخاب کاندیداهای نهایی آنها دخیل نبودهاند و وزن سیاسی گروههای اصولگرا رعایت نشده است. از همین روی بود که برخی از اصولگرایان بیرون مانده از لیست شورای ائتلاف تصمیم گرفتند که به نفع لیست ائتلافی جریان متبوعشان انصراف ندهند و به شکل مستقل در عرصه انتخابات حاضر شوند. حال با پایان گرفتن دور اول انتخابات مجلس دهم آنچه که باید باعث نگرانی اصولگرایان شود عدم حضور چهرههای سرشناس و تصمیمساز آنان در مجلس است و چیزی که ضرورت تشکیل بدنهای مشورتی برای آنان را ضروری میسازد. چه اینکه ایده حجاریان فقط معطوف به جریان سیاسی متبوعش نیست و پیشنهاد میکند که اصولگرایان نیز باید پارلمان در سایه خود را تشکیل دهند.
اصلاحطلبان به آرمان چه گفتند؟
اما همانطور که عبارت دولت در سایه بعضا با بار معنایی منفی نیز به کار میرود، پارلمان در سایه نیز میتواند سبب به وجود آمدن شائبهها و حرف و حدیثهای بیموردی برای حاشیهپردازان شود. چه اینکه عبارت دولت در سایه در زمانهایی به کار میرود که دولت وقت در نتیجه یک رویداد مصیبتبار روی کار آمده باشد و برای پوشاندن ضعفهای آن و احتمالا تغییر آن، حزب رقیب به تشکل و آماده سازی نیروهای خود در جهت جایگزینی احتمالیاش با آن دولت میپردازد. البته این امر که اصلاحطلبان-یا اصولگرایان- قصد داشته باشند از خلال تشکیل پارلمان در سایه، در اندیشه به دست آوردن اکثریت در مجلس یازدهم در سال۹۸ باشند، مورد ایراد نیست اما تعبیر پارلمان در سایه میتواند حساسیتزا هم باشد و برخی را به این گمان بیندازد که اعتماد لازم به منتخبان مردم وجود ندارد. همچنین در تلقی بدبینانهتری در مورد دولت در سایه گفته میشود که این مفهوم لزوما مربوط به جناح رقیب نمی شود و ممکن است جناح حاکم نیز در درون خود دولت در سایهای داشته باشد که به جای کابینه منتخب، این اعضای در سایه هستند که عملا برای دولت حاکم تصیمگیری میکنند. به این معنا که در این وضعیت قدرت واقعی سیاسی در دست دولتهای منتخب مردم نیست، بلکه نزد افرادی است که در پسصحنه در حال دیکته کردن نظرات خود هستند. حال اگر در تعریف پیش گفته به جای «دولت»، واژه «پارلمان» را قرار دهیم، به دلایل پیش گفته است که چهرههای اصلاحطلب در گفتوگو با «آرمان» ضمن تاکید بر استفاده از توان مشورتی بدنه اصلاحطلبی و خردجمعی، چندان همدلی و موافقتی با ایده پارلمان در سایه-دستکم ذیل این عنوان-از خود نشان نمیدهند. عبدا... ناصری استاد دانشگاه و فعال سیاسی با اعلام مخالفت با این ایده میگوید: هر چند که بسیاری از کاندیداهای اصلاحطلبان منتخب، اولین تجربه خود در مجلس را در پیش دارند، اما باید به آنان اعتماد کرد. البته بر این دوستان نیز فرض است تا زمان تشکیل مجلس با استفاده از تجارب نمایندگان ادوار مجلسی که صبغه اصلاحطلبی دارند، تعامل و نشست داشته باشند و بعد از تشکیل مجلس هم ارتباط تشکیلاتی خود را با عقبه اصلاحطلبی از دست ندهند. ناصری میافزاید: من عبارت پارلمان در سایه را از باب احترام به نمایندهها منتخب نمیپسندم و با آن مخالفم اما معتقدم نمایندگان منتخب باید از تجارب احزاب متبوع خود در قالب نشست، جلسات هماندیشی و کارگاه بهرهبرداری کنند. این فعال سیاسی اصلاحطلب تاکید میکند:یکی از تلاشهای جدی نمایندههای مجلس دهم باید بررسی عملکرد مجالس قبل و بازبینی قوانین موجود باشد. باید قانون اساسی و قوانین بالادستی کشور و سند چشمانداز را مورد بررسی و مطالعه تحلیلی قرار دهند تا با آمادگی کامل در مجلس دهم حضور یابند. اصلاحطلبان مجلس دهم باید از ظرفیت مشورتی نهادهای موجود اصلاحطلب استفاده کنند. علی صوفی رئیس ستاد تهران ائتلاف اصلاحطلبان در انتخابات دهم نیز در گفتوگو با «آرمان» در خصوص ایده پارلمان در سایه اظهار داشت: کاندیداهای لیست امید برآمده از تلاش و تصمیم شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هستند که در قالب ائتلاف اصلاحطلبان راهی مجلس شدند. بنابراین انتظار میرود که ارتباط خود را با این نهاد حفظ کنند چرا که این سازمان به جهت اینکه مردم به اصلاحطلبان اعتماد کردهاند، متعهد است که مطالبات آنها را پاسخگو باشد. وی میافزاید: اما به نظر میرسد که ممکن است عبارت «پارلمان در سایه» موجب تخفیف و تنزیل جایگاه مجلس و نمایندگان منتخب شود. اما در اصل التزام نمایندگان منتخب اصلاحطلب به حرکت در چارچوب خواستهای اصلاحطلبانه و استفاده از خرد جمعی نهادی اصلاحطلبان تردیدی نیست.