حیات غرب - نوروز، جشن بزرگ ايرانيان، با بهار آغاز ميشود و براساس گاه شماري اخترشناسان، شروع سالي نو را نويد ميدهد. زمزمه استقبال از نوروز در ايران و پارهاي از كشورهاي جهان كه از سنتهاي ايراني پيروي ميكنند، معمولا اوايل اسفندهرسال شروع ميشود. اينك پس از قرنها، نوروز از چنان اهميتي برخوردار شده است كه براساس مصوبات سازمان فرهنگي يونسكو وابسته به سازمان ملل، نخستين روز نوروز، روز طبيعت نام نهاده شده و اهميتي بينالمللي يافته است. در اصل مقوله سنتها و فرهنگ جايگاه ويژهاي در بين ايرانيها دارد. اما بايد توجه داشت كه سنتها و فرهنگ يك جامعه در همه دورهها يكسان نيست، بلكه به فراخور شرايط جامعه از حالتي به حالت ديگر متغير است. در ضمن توجه به سنتها يا فراموشي اين امر در هر دوره زمانی متفاوت است. امير محمود حريرچي معتقد است: بايد بتوان سنتها را با تحولات جامعه همسو و همراه كرد تا به اين ترتيب جامعه بتواند به سنتهاي خود افتخار كند. آنچه ميخوانيد حاصل گفتوگو با اين جامعه شناس است
تغيير و تحولات اجتماعي تا چه حد ميتواند رسوم گذشته را متحول كند؟
تغيير و تحولات بر اساس شرايط موجود بروز ميكند. در اصل هر يك از شرايط اقتصادي، اجتماعي و... روي مسائل فرهنگي تاثيرگذار است. اگر تغييرات ناشي از گذشت زمان را ناديده بگيريم، بي شك درباره سنت يك باور كنسرواتيزم اعمال ميشود؛ شرايط نه تنها هيچ دستاوردي به همراه نخواهد داشت، بلكه جامعه درمقابل اين نوع از انديشهها ايستادگي ميكند. در اين شرايط دست اندركاران چندان توجهي به اين تغييرات نخواهند داشت. آنها در اين نوع نگرش باور دارند مسائل به نحوي كه خوشايند عدهاي باشد پيش برود. در اين شرايط بي شك هر يك از تغييرات در جامعه در وهله اول مبتني بر شرايط اقتصادي است و اين شرايط اقتصادي روابط اجتماعي را هم تغيير ميدهد. براي مثال هماكنون در جامعه ما مقولهاي تحت عنوان اعتماد اجتماعي تنزل يافته است. در جامعه كنوني افراد حتي در ارتباطات و دوستيها هم نميتوانند به فرد مقابل اعتماد كنند ديگر چه برسد در نحوه معاملات و ديگر فعاليتهاي اجتماعی و اقتصادي. در اصل اين امر تحت شرايط زمانی و خود خواهيها در جامعه بروز كرده است. در شرايط كنوني جامعه، افراد فقط خودشان را ميبينند و بالطبع در اين نوع نگرش فقط به منافع خود ميانديشند و به ديگران چندان توجهي ندارند. بايد توجه داشت كه تحولات اجتماعي هميشه هم در جامعه مثبت نيست، فقط با ريشهيابي مشكلات در جامعه ميتوان به برنامهريزي پرداخت تا به اين ترتيب بتوان براي مشكلاتي كه در جامعه وجود دارند راه حلهايي يافت. در غير اين صورت فقط با مشاهده ظاهر قضيه و محكوم كردن آن مواجه خواهيم بود كه در اين شرايط نتيجهاي به غير از عدم رضايت از وضعيت موجود به بار نخواهد آورد و اين كمكي به بهبود شرايط نميكند.
به نظر شما در مقابل تغييرات در آداب و رسوم بايد چه كرد؟
جامعه بر اساس شرايط موجود مسير خود را طي خواهد كرد. همانطور كه قبل تر اشاره شد تغييرات براساس شرايط اقتصادي اعمال ميشود. هماكنون در جامعه ما نيازهاي جديد ايجاد شده است و به اين ترتيب جامعه مسير خود را طي ميكند و در اين شرايط حفظ سنتها چندان عملي نيست. براي مثال اگر چشم و هم چشميها در سنت نوروز ادامه پيدا كند، اين سنت به مرور زمان كمرنگ تر خواهد شد و نقش خود را از دست ميدهد. از ديگر سنتهاي سال نو ميتوان به چهارشنبهسوري اشاره كرد. در گذشته در اين شب همه به دور هم جمع ميشدند تا در كنار هم لحظههايي همراه با نشاط و شادي داشته باشند، اما امروزه برخي از افراد در جامعه بر اين باور هستند كه چهارشنبه سوري بر خلاف باورها در كشور است و عدهاي ديگر نيز بر اين باورند كه اين سنت بايد اجرا شود. در اين شرايط نميتوان سنتها را به عنوان بخشي از فرهنگ يك جامعه ناديده گرفت، بلكه بايد بتوان سنتها را با تحولات جامعه همسو و همراه كرد تا به اين ترتيب جامعه بتواند به سنتهاي خود افتخار كند.
تغيير خوب و تغيير بد درباره رسوم مختلف به چه معناست؟
اين نوع نگرش دوگانه به مسائل سنتي و فرهنگي چندان ثمربخش نيست، بلكه بايد اين امر را در يك طيف در نظر گرفت و در يك طيف حركت آن را مورد بررسي قرار داد. در اين طيف بايد به امور كمككننده جامعه توجه شود. براي مثال اگر امروزه اعتماد اجتماعي در جامعه ايران تنزل يافته است، بايد به چرايي اين قضيه پرداخت. در حال حاضر پيامهاي گوناگوني در شبكههاي اجتماعي مبتني بر سبك و سياق زندگي گذشتگان و معرفت و اعتماد افراد نسبت به يكديگر رد و بدل ميشود. عدم وجود چنين سبك و سياقي در زندگي افراد جامعه نشاندهنده يك درد اجتماعي است. اگر اين امر به عنوان يك طيف مورد ارزيابي قرار گيرد ميتوان تحول مبتني بر رشد اجتماعي را در جامعه ايجاد كرد و اين امر ميتواند با رشد و تحول رو به رو باشد، اما به شرط اينكه اين امر در قالب يك طيف مورد ارزيابي قرار گيرد. در اين زمينه عدهاي از افراد در مسندهاي مختلف فرهنگي، تبليغاتي و... تلاش ميكنند كه ديدگاههاي خود را به جامعه القا كنند، اين در حالي است كه اين طرز فكر به هيچ عنوان كارساز نيست.
با توجه به نظريههاي جامعه شناسان مختلف ميتوان توجه به سنتها را در همبستگي اجتماعي تاثيرگذار دانست؟
با توجه به شرايط جديد كلانشهر تهران و نوع روابط موجود در آن، ميتوان به اين امر اذعان داشت كه شرايط اجتماعي در مسيري پيش ميرود كه ديگر اعمال ديدگاههاي سنتي در آن قابل هضم نيست. در اصل امروزه انگيزهها در بين افراد باعث ايجاد همبستگي اجتماعي ميشود. ايجاد همبستگي اجتماعي موجب شكوفايي و رشد جامعه شود، تحقق اين امر با توجه به مباحث ملي محقق ميشود. براي مثال امروزه براي كاهش مشكلات محيطزيستي نيازمند عزم ملي هستيم؛ اين در حالي است كه در گذشته دغدغه محيطزيست و مسائل تحت عنوان آن در كشور وجود نداشت، اما هماكنون هشدارهاي محيط زيستي فراواني بشر را تهديد ميكند. در شرايط فعلي حفظ محيطزيست به يك سنت جديد تبدل شده است. با گذشت زمان برخی مسائل جديد مورد توجه بشر قرار ميگيرد و رفته رفته اين امور به سنتهاي جديد تبديل ميشود؛ به اين ترتيب با ايجاد حس مسئوليت نسبت به محيط زيست در جامعه نوعي همبستگي نسبت به اين قضيه ايجاد ميشود. بنابراين همبستگي اجتماعي ضرورت بقاي جامعه است و اين امر منجر به رشد جامعه ميشود. براي رشد جامعه ايجاد انگيزه عمومي براي افراد ضروري است. بايد توجه داشت كه در اين امر نبايد يك قشر خاص به تحميل سليقه خود به ديگران بپردازند. هماكنون روابط در جامعه به شكل متفاوت وجود دارد. براي مثال در گذشته خانواده پدر سالار مورد قبول همگان بود، اما امروزه مقوله پدر سالاري چندان مورد تاييد نيست. در ضمن در كنار سنت نوروز برخی سنتهاي گوناگون نيز در ايران باستان وجود داشت كه در تقابل سنتهاي باستاني و غير باستاني به فراموشي سپرده شده يا مورد بي توجهي قرار گرفته شده است.