انسان در عفو باید همواره مصالح خود و جامعه را در نظر داشته باشد بر این اساس، همیشه معلوم نیست که عفو بهترین راه باشد؛ مثلا ممکن است تنبیه و مجازات فردی که حق و حقوق دیگران را پایمال نموده است، موجب جلوگیری از تکرار آن کار بد شود. یکی از بزرگترین فضایل اخلاقی که در قرآن کریم و روایات مورد تاکید فراوان قرار گرفته، مساله عفو و گذشت است. قرآن کریم در یکی از آیات درباره عفو میفرماید: کسانی که از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستی انفاق میکنند و خشم و غضب فرو مینشانند و از بدی مردم در میگذرند. ( سوره آل عمران آیه 134) سوالی که در اینجا مطرح شود این است که آیا این فضیلت اخلاقی ارزش مطلق دارد یا نسبی؟ به دیگر سخن، آیا انسان در همه جا و تحت هر شرایطی باید از دیگران عفو کند یا خیر؟گذشته از بحث نسبیت که در فلسفه اخلاق مطرح است و بر اساس آن ارزشها کاملا تابع موضوعاتش قلمداد میشوند، باید گفت گاهی یک کار، مصداق چند عنوان واقع میشود، برای مثال اگر در زمان طاغوت از ما در مورد شخص مظلومی که از دست ماموران ساواک گریخته و به ما پناه آورده سوال میشد که آیا او را دیدهایم یا نه، باید چه میگفتیم؟ آیا میبایست از آن جهت که دروغ گفتن خوب نیست، مخفیگاه آن شخص را نشان میدادیم، یا اینکه برای نجات جان آن فرد مظلوم میباید اظهار بی اطلاعی میکردیم و در پاسخ میگفتیم نمی دانم ؟ اگر میگفتیم نمیدانم گرچه این پاسخ ما عنوان دروغ گویی است، اما عنوان دیگری هم داشت و آن نجات یک شخص بی گناه است. در این جا، باید دید ارزش کدام یک بیشتر است؛ ارزش راست گفتن یا ارزش نجات دادن یک انسان بی گناه از دست فردی ظالم؟مساله عفو از دیگران نیز دارای چنین حکمی است؛ یعنی ممکن است با مطرح شدن چند عنوان دیگر، ارزش آن تغییر کند. اگر عفو از کسی موجب تضییع حقوق فرد یا افراد دیگری شود، حکم متفاوتی پیدا میکند، مثلا اگر فردی با دیگری در مالی شریک است و شخص در آن مال خیانت کرده، در این جا اگر بخواهد او را مورد عفو و بخشش قرار دهد، به شریک خود ظلم کرده است، چرا که ممکن است وی از این اقدام راضی نباشد. در این جا، گذشتن از حق خود، موجب تضییع حق دیگری میشود که از نظر شرع و اخلاق پسندیده نیست. همچنین گاهی عفو یک گناهکار، موجب گستاخی وی میگردد؛ یعنی موجب میشود که آن شخص، کار زشت و ناپسند خود را تکرار نماید. فلسفه عفو و گذشت این است که انسان خاطی متنبه شده، خود را اصلاح نماید و دشمنی او به دوستی تبدیل گردد. بنابراین اگر عفو موجب جریتر شدن فرد گناهکار گردد، نباید از او گذشت نمود. به طور کلی، انسان در عفو باید همواره مصالح خود و جامعه را در نظر داشته باشد بر این اساس، همیشه معلوم نیست که عفو بهترین راه باشد؛ مثلا ممکن است تنبیه و مجازات فردی که حق و حقوق دیگران را پایمال نموده است، موجب جلوگیری از تکرار آن کار بد شود. اصولا یکی از فلسفههای احکام مجازات در اسلام، همین نکته است که فرد و جامعه هر دو اصلاح شوند. این که اسلام در برخی از موارد دستور داده حد فرد گناهکار در ملاء عام جاری شود برای این است که دیگران هم عبرت بگیرند و مرتکب چنین کاری نشوند. اجرای حدود الهی موجب رحمت و حیات جامعه میشود. قرآن هم بر این مساله تاکید مینماید: آنان که از احکام خدا سرپیچی میکنند آنها به حقیقت ستمکارانند ( سوره بقره 229). البته در مواردی که مصالح اسلام و جامعه اسلامی اقتضا کند، حاکم شرع (ولی فقیه) حق دارد حدود را ببخشد. بنابراین فلسفه اجرای حدود، دیات و قصاص این است که از شیوع فساد در جامعه جلوگیری گردد. در روایات آمده که برکت اجرای یک حد از حدود الهی در جامعه، از باران وسیعی که بر زمین ببارد و همه جا را سرسبز و خرم نماید بیشتر است. رعایت مصالح جامعه از حفظ آبروی دو نفر که اعمال منافی عفت انجام داده اند، بسیارمهمتر است؛ چه بسا اجرای حدود الهی از عفو و بخشش برخی گناهکار بسیار بیشتر باشد. حضرت امام صادق (ع) میفرمایند: از کسی که به شما ستم کرده است گذشت کنید، همان طور که دوست دارید دیگران از شما گذشت کنند. البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که ما حق نداریم کسانی را که در بیت المال خیانت کردهاند مورد عفو و بخشش قرار دهیم؛ ما فقط میتوانیم از حق خود بگذریم. نکته دیگر، مساله حق ا... و حق الناس است. اگر کسی نسبت به دیگری مرتکب جنایتی شده و حتی مورد بخشش آن شخص هم قرار گرفته باشد، الزاما مورد بخشش خدا قرار نمیگیرد. به دیگر سخن، با گذشت صاحب حق، حق خدا بخشیده نمیشود. حق خدا با توبه و پذیرش آن از سوی پروردگار بخشیده میشود. بنابراین، در این موارد علاوه بر این که باید رضایت مردم را جلب نماییم، باید از درگاه خداوند نیز طلب عفو و بخشش نماییم تا خالق هستی هم از گناه ما در گذرد. امام صادق (ع) به درس گرفتن از عفو و کرم الهی توصیه کرده و میفرمایند یکی از صفات خدای متعال این است که بد و خوب هر دو را مورد رحمت خود قرار میدهد. ما انسانها هم باید سعی کنیم مظهر صفات خدا باشیم؛ یعنی در مواردی که حکمت و مصلحت اقتضا میکند، با همه مردم، اعم از انسانهای خوب و بد، رفتاری توام با مهر و عطوفت داشته باشیم. این هم انگیزه بالاتری است که انسانها کوشش نمایند صفت رحمانیت الهی را در خود تقویت کنند؛ زیرا خداوند که کمال مطلق است؛ گناهکاران را از رحمت خود محروم نمیسازد.